هفت گناه کبیره در اقتصاد – قسمت اول

هفت گناه کبیره در اقتصاد - قسمت اول

خبر خوب این است که هر هفت گناه اقتصادی از یک علت مشترک سرچشمه می گیرد. و آن دلیل «تورم پولی» است که برون زا است و می توان آن را از جامعه پاک کرد.

هفت گناه بزرگ در مسیحیت واقعی که بزرگ و نابخشودنی هستند[۱] به این دلیل که بذر رفتارهای نادرست را در جامعه پخش می کنند. هفت گناه اقتصادی سیاستگذاران اقتصادی باعث تضعیف نرخ دستمزد و پایین آمدن سطح زندگی می شود. این سیاست ها در واقع باعث مرگ مردم به دلیل فقر، سوء تغذیه، خودکشی و… می شود.

سه چهارم آمریکایی ها بر این باورند که وضعیت اقتصاد خوب نیست. خوش بینی به آینده به سرعت در حال محو شدن است و مشکلات اقتصادی هر روز بدتر می شود و در حالی که کارشناسان نمی توانند در مورد راه حل به توافق برسند، مردم یکدیگر را از هم جدا می کنند. راه حل رایج برای هر مشکلی تامین مالی بیشتر از سوی دولت است، در حالی که دولت در وضعیت ضعیفی قرار دارد و قادر به پرداخت بدهی های خود نیست. و این منهای بدهی خارجی فزاینده.

خبر خوب این است که همه این هفت گناه از یک علت مشترک سرچشمه می گیرند. و آن دلیل «تورم پولی» است که برون زا است و می توان آن را از جامعه پاک کرد. به عبارت دیگر، ذاتی و طبیعی نیست. همچنین ادعای من این است که فقط اقتصاددانان مکتب اتریشی هستند که می توانند فرمول جامعی از این وضعیت ارائه دهند. آنها این کار را با پیوند دادن همه عوامل در یک تحلیل علی انجام می دهند. در جریان اصلی اقتصاد، مشکلات به وجود آمده تنها توضیحی آماری پیدا می کنند و راه حل ها معمولا چیزی جز تکرار همان درمان های نامناسب در سطحی دیگر نیست. کینزی ها، پول گرایان و نظریه پردازان پولی مدرن، همگی به نوعی از تورم پولی حمایت می کنند و البته سیاستمداران و سیاستمداران از این تورم سود می برند. در مقایسه با جریان اصلی اقتصاد که رویکردی آماری و ریاضی به مسئله دارد، اقتصاددانان اتریشی اقتصاد را به صورت تئوری و مقایسه ای تحلیل می کنند. اتریشی ها مصمم به درک نظم اجتماعی (و البته اختلالات) با درک روابط علی-ناتوانی و تجزیه و تحلیل کل به بخش ها و در سطح فردی هستند. نظم و بی نظمی مبتنی بر قوانین اقتصادی است که مبتنی بر مشوق ها است. سایر اقتصاددانان هر موضوع را جداگانه مطالعه می کنند. با محاسبه یک مشت اعداد و ارقامی که فقط مشکل را نادیده می گیرند و راه حلی ارائه نمی دهند.

افزایش قیمت ها

از میان هفت معضل اصلی اقتصاد، مشکلی که راه حل آسان تری نسبت به سایرین دارد و در مورد تأثیر مهلک آن بر اقتصاد خانوارها و بنگاه های کوچک توافق عمومی وجود دارد، افزایش قیمت هاست. همه، از دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا تا زهران ممدانی، شهردار نیویورک، می دانند که موضوع شماره یک مردم آمریکا «توانایی مالی» است. این مشکل زمانی آزاردهنده می شود که مجبور شوید از خرید محصولی که برای زندگی شما ضروری است صرف نظر کنید. افزایش قیمت یا تورم ناشی از چاپ اسکناس توسط دولت هاست. این یکی از قدیمی ترین آموزه های اقتصاد است که قدمتی پانصد ساله دارد. با این حال، در دهه های اخیر، تعریف تورم از چاپ پول به افزایش قیمت تغییر کرده است. این تغییر در تعریف، علت واقعی افزایش قیمت ها را پنهان می کند و باعث می شود مواردی مانند کرونا، روس ها و شرکت های حریص مقصر شناخته شوند. در حالی که همه سیاستمداران، اقتصاددانان و کارمندان دولت بدون چون و چرا در حال اجرای دستورات سیاستمدارانی هستند که جیب خود را با پول بیشتری از این فرآیند پر می کنند، این اقتصاددانان اتریشی هستند که هنوز و به درستی بر همان تعریف قدیمی و رایج تورم تکیه می کنند. یعنی: پول زیاد برای یک محصول کم!

نابرابری

نابرابری اقتصادی یک مشکل رو به رشد است. ثروتمندان ثروتمندتر و فقیرها فقیرتر می شوند. طبقه متوسط ​​بیشتر از قبل عقب می نشیند و به طور فزاینده ای در حال کوچک شدن است و این باور که نسل بعدی آینده ای بهتر از نسل قبلی پیدا خواهد کرد طرفداران خود را از دست می دهد. باید به شکاف افزایش یافته و آزاردهنده بین فقیر و غنی توجه کرد. اکثر مردم به درستی درک کرده اند که این مشکل تنها با توجه به تبعیض دسترسی به فرصت ها و آموزش حل نمی شود. به اعتقاد اتریشی ها، این مشکل دوم ارتباط روشن و نزدیکی با مشکل اول دارد. برندگان بزرگ آنهایی هستند که “پول جدید” را خریداری می کنند. [۲] آنها قبل از افزایش قیمت ها دسترسی دارند. بازندگان بزرگ فقط از افزایش قیمت سود می برند. سازوکاری که دولت از طریق بانک مرکزی با افزایش عرضه پول، نرخ سود را کاهش می دهد، پول بیشتری به بانک ها می دهد تا به دیگران وام دهند. در نتیجه، داده های شما مواد خام با تخفیف[۳] و بزرگترین وام گیرندگان از دولت برنده می شوند. نرخ بهره پایین نیز باعث افزایش قیمت دارایی ها می شود[۴]این خواهد بود که سهام، اوراق قرضه، و املاک و مستغلات همه با کاهش نرخ بهره، قیمت خواهند داشت. این در حالی است که افزایش نرخ دستمزد زمانی اتفاق می افتد که در پایان دوره تورمی هستیم و درآمدها از قیمت ها عقب مانده است.

چرخه های رونق و رکود

تورم یک روند ثابت و قابل پیش بینی نیست، اما چیزی است که سیاستمداران می خواهند آن را کنترل کنند تا پیروزی خود را در انتخابات تضمین کنند. نرخ های بهره پایین تر باعث انباشت بدهی، سرمایه گذاری تجاری، ساخت و ساز املاک و مستغلات و کالاهای بادوام مصرفی می شود، اما ارزش واقعی پس انداز شخصی را نیز کاهش می دهد. این باعث افزایش هزینه ها و تحریک بازار در کوتاه مدت می شود، اما در عین حال باعث تصمیم گیری های اشتباه و بدهی بیشتر در بلندمدت می شود.

با گردش پول جدید در اقتصاد، هزینه ها و قیمت ها افزایش می یابد و درآمدهای تعدیل شده بر اساس تورم کاهش می یابد. طرح‌های سرمایه‌گذاری که در نگاه اول امیدوارکننده به نظر می‌رسیدند، اکنون ناامیدکننده هستند و بسیاری از آنها با شکست مواجه می‌شوند و منجر به بیکاری و ورشکستگی می‌شوند. بسیاری از اقتصاددانان از رکود اقتصادی ایجاد شده شوکه و گیج شده اند، اما برای اقتصاددانان اتریشی این امر کاملاً قابل انتظار و نتیجه دستکاری در عرضه پول است.

دولت بزرگ

هیچ چیز ناامید کننده تر از اندازه دولت نسبت به جمعیت یا حتی اندازه اقتصاد نیست. یکی از دلایل اصلی چاپ پول است. شهروندان علیه نظام مالیاتی رای می دهند و حتی گاهی علیه آن شورش می کنند. بورس و اوراق بهادار در حال عقب نشینی از دوران پول پاشی و بدهی های بیهوده دولت است و این در حالی است که نرخ ها بر اساس نظام طلا-پولی (استاندارد طلا) است. [۵]) در حال افزایش هستند. چاپ پول کاغذی بدون پشتوانه دولت را از اعتراض به اسراف رها می کند. شهروندان مزایا و خدمات جدیدی را بدون نیاز به پرداخت هزینه های اضافی دریافت می کنند. بنابراین آنها خواهان بودجه بیشتر از سوی دولت هستند. اما زمانی که رای دهندگان از هزینه ای که باید برای مزایای دولت بپردازند آگاه شوند، حمایت از برنامه های دولتی به نصف کاهش می یابد. نه تنها هزینه عرضه دولتی بیشتر از عرضه در بازار رقابتی است، بلکه فقدان رقابت به این معنی است که قیمت ها سریعتر از سایر کالاها و خدمات در اقتصاد افزایش می یابد. چاپ پول جایگزین مالیات است و چرخ ماشین پول خرج دولت را روغن کاری می کند.

[۱] : capital: نویسنده در اینجا یک بازی انجام داده است. سرمایه یعنی هم گناه کبیره که مستحق اعدام است و هم گناهی که ربطی به سرمایه دارد!

[۲] : ایجاد پول جدید در نظام پولی یک کشور.

[۳] استهلاک یک مبلغ در آینده به ارزش فعلی آن.

[۴] مبلغی است که سرمایه گذاران برای خرید دارایی هایی مانند سهام، اوراق قرضه، مستغلات، کالاها و غیره پرداخت می کنند و نشان دهنده ارزش این دارایی ها در بازار است که تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند نرخ بهره، شرایط اقتصادی و انتظارات بازار قرار می گیرد و نقش اساسی در تصمیم گیری های مصرف، سرمایه گذاری و فعالیت های کلان اقتصادی ایفا می کند.

[۵] یک سیستم پولی تاریخی که در آن واحد پول یک کشور به مقدار ثابتی از طلا متصل می‌شود و اسکناس‌ها به طلا تبدیل می‌شوند، که به تثبیت ارزش پول و کنترل تورم کمک کرد، اما انعطاف کمی برای پاسخ به بحران‌ها داشت و تا حد زیادی در قرن بیستم رها شد و جای خود را به سیستم‌های فیات (بدون پشتوانه مستقیم طلا) داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *