منطقه مترقی و عالی ۱ | فناوری یا فناوری ، کدام؟

حوزه پیشرو و سرآمد ـ 1

مطابق با امام و رهبری آژانس خبری TASNIM ، یوسف پوریم در یادداشت تحت عنوان “مترقی و عالی (۱) | فناوری یا تکنوکراسی ، کدام؟” نوشت:ما در حوزه علمیه QOM به ۱۰۰ سالگی رسیده ایم ، در عصری که فناوری به عنوان مؤثرترین عامل در زندگی انسان نقش دارد. بنابراین ، نشستن در حوزه های علمیه برای مشاهده یا استعفا از این زمینه برابر است با محرومیت از حکومت آن و جلوگیری از مأموریت تمدن. شاید سؤال اساسی این روزها این باشد که چگونه حوزه های علمیه ، به عنوان یک موسسه مرجع در درک و تفسیر اسلامی ، باید با دو دسته فناوری (تفکر انتقادی در مورد فناوری) و تکنوکراسی (اولویت فناوری) روبرو شود؟

در ادبیات حاکمیت و فلسفه علم ، “فناوری” به معنای تحلیل انتقادی فناوری از منظر ابعاد وجودی ، اخلاقی و اجتماعی آن است. با این حال ، تکنوکراسی به قاعده کارشناسان فنی و اولویت تصمیم گیری مبتنی بر فناوری بر اساس سایر ملاحظات اشاره دارد. در سیستم های تکنوکراتیک ، معیار تصمیم گیری “کارآیی فنی” است و ارزش ها یا اهداف فرهنگی و اخلاقی متعالی ممکن است نادیده گرفته شود. این تمایز مفهومی زمینه ای برای درک عمیق تر از چالش های حوزه علمیه است. اگر این زمینه صرفاً فناوری را اتخاذ کند ، در برابر سیستم تکنوکراسی دگرگون می شود. از طرف دیگر ، اگر بدون درک عمیق از فناوری و ظرفیت های آن کاملاً رد شود ، از حاکمیت اجتماعی و راهنمایی خارج می شود.

این حوزه های علمیه ، به ویژه در سنت شیعه ، نهادهای تاریخی هستند که غالباً به عنوان نهادهای “معنی دار” در برابر نظم قدرت و علم سکولار ایستاده اند. در دوره های مختلف ، دانشمندان شیعه با علوم و ابزارهای جدید به تناسب با امکانات و چالش های زمان خود رابطه متفاوتی داشته اند. به عنوان مثال ، رویارویی میرزا شیرازی با دخانیات (به عنوان ابزاری برای نفوذ) یا استفاده از امام خمینی با استفاده از رادیو و رسانه های جمعی (برای ارتقاء) نمونه هایی از بهره برداری انتخابی و استراتژیک از فناوری برای اهداف الهی است.

در حال حاضر ، حوزه علمیه QOM دارای ظرفیت های گسترده ای در زمینه انتشار دیجیتال ، شبکه های دانشجویی و تولید محتوا است ، اما هنوز هم در تئوری فناوری و نحوه هدایت آن کاستی هایی دارد. فقدان رشته ها یا نهادهای تخصصی در “فقه فناوری” یا “فلسفه فناوری اسلامی” یکی از نشانه های این خلاء است.

البته ، به طور خاصنظریه های کلاسیک غربی را نمی توان برای تجزیه و تحلیل پدیده فناوری نادیده گرفت. مارتین هایدگر در مقاله معروف خود “فناوری” تأکید می کند که فناوری صرفاً ابزاری نیست ، بلکه نحوه فاش شدن جهان است. راهی که ممکن است انسان را به سمت جسم کاهش دهد. از منظر مکتب فرانکفورت ، هربرت مارکوس فناوری را برای خدمت به سلطه و تولید مثل نابرابری در نظر می گیرد. میشل فوکو همچنین فناوری را یکی از ابزارهای دانش و قدرت در سیستم های مدرن در تجزیه و تحلیل قدرت می نامد. این دیدگاه ها در واقع هشدار می دهند که اگر نهاد دین ، ​​به ویژه حوزه علمیه ، فاقد تجزیه و تحلیل انتقادی باشد ، در سیستم قدرت و دانش تکنولوژیکی ذوب می شود. بنابراین ، ضروری است که این زمینه از ظرفیت های الهیات اسلامی ، فلسفه اسلامی و فقه سیستماتیک استفاده کند تا چارچوبی برای تجزیه و تحلیل فناوری در چارچوب توحیدی فراهم شود.

البته البتهفقه اسلامی ، اگر از توانایی اصلی Ijtihad خود استفاده کند ، مطمئناً می تواند چالش های فن آوری های مدرن مانند هوش مصنوعی ، داده کاوی ، بیوتکنولوژی و فناوری مالی را برآورده کند. به عنوان مثال ، مسئله مسئولیت اخلاقی در تصمیمات هوش مصنوعی به اژتیاد نیاز دارد که ، در حالی که از لحاظ فنی موضوع و درک مذهبی را درک می کند ، قادر به تولید یک قانون مذهبی با یک رویکرد جامع است. برخی از اصول فقهی ، مانند “حاکمیت قانون” ، “عدالت” و “مصلحت” ظرفیت هایی برای تنظیم سیاست های اخلاقی و مذهبی در زمینه فناوری دارند. اما شرط این امر ، اول از همه ، ورود جدی فقه ها به حوزه شناخت فناوری است و ثانیا ، طراحی مجدد سیستم آموزشی این زمینه برای آموزش روشهای Ijtihad در موضوعات پیچیده و میان رشته ای است.

اینقدردر چارچوب حاکمیت اسلامی ، لازم است که نهاد دین در تدوین سیاست های کلان به سمت فناوری نقش فعالی داشته باشد. بنابراین ، حوزه های علمیه نمی تواند در موقعیت “ناظر خارجی” باقی بماند و باید در طراحی سیاست های با محوریت داده ها ، قوانین بیوتکنولوژی ، تنظیم هوش مصنوعی و سایر زمینه های فناوری مؤثر باشد. از دیدگاه نظریه حاکمیت تطبیقی ​​، حوزه های علمیه باید به جای منفعل از مدل های مشارکتی استفاده کنند. بنابراین شاید این زمینه نیز باید “شورای فقه فناوری” را به عنوان یک نهاد پایدار و چند رشته ای تأسیس کند.

البته لازم به ذکر استتمدن اسلامی مبتنی بر عدالت ، کرامت و معنویت انسانی است. در حالی که تمدن تکنوکراتیک مدرن اغلب با دادن اصالت کارآیی ، سرعت و سلطه ، از این مؤلفه ها نادان است. بنابراین ، مانند پیام رهبر انقلاب در صدمین سالگرد حوزه علمیه QOM ، اگر این زمینه بخواهد در ساخت تمدن اسلامی شرکت کند ، باید نقش خود را در “تولید و توضیح سیستم های اجتماعی” بپذیرد. از آنجا که تکنوکراسی ، در صورت عدم وجود ارزش های معنوی ، به ابزاری برای تشدید اختلافات اجتماعی و بیگانگی انسان تبدیل می شود و بر خلاف نهادی مانند این زمینه باید گفتمان را تولید کند که در آن فناوری در خدمت اهداف بشردوستانه اسلامی تعریف می شود ، نه برعکس. بنابراین ، “پیشرفت بومی مبتنی بر خرد اسلامی” می تواند یکی از مهمترین راهکارهای این موضوع باشد.

درکامروزه ، فناوری نه تنها ابزاری بلکه یک افق و معناداری است. اگر بخواهد “مترقی و عالی” بماند ، حوزه های علمیه باید از مرحله توجیه یا انکار به مرحله تحلیل و راهنمایی برسند. برای تحقق این مسئله ، تشکیل یک دستگاه مفهومی بومی با فناوری و همچنین آموزش نیروی متهید تکنولوژیکی ، دو اقدام اساسی برای تصویب منفعل است. برای نویسنده ، افق تمدن اسلامی بدون نظریه اسلامی فناوری و حاکمیت فناوری امکان پذیر نیست. و این دقیقاً مشابه زمینه ای است که در آن باید در گذشته به همان اندازه درخشان و پرچمدار باشد.

پایان پیام/

منبع:تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: