در ماه مه سال ۱۴۰۱ ، اخبار غیر منتظره اما امیدوارکننده ، رسانه و فضای زیست محیطی کشور را آموخت: تولد سه توله سگ آسیایی در اسارت ، از یک یوزپلنگ زن به نام “ایران” در مرکز املاک توران.
این اولین تجربه موفق بازسازی Juz در ایران بود. اتفاقی که در آسیا افتاد به دلیل انقراض گسترده آن در آسیا از اهمیت زیست محیطی و نمادین بالایی برخوردار بود. از این سه توله سگ ، فقط یک نفر زنده مانده است: “پیروزی” ؛ یوزی که به زودی به یک شخصیت ملی تبدیل شد ، مورد توجه رسانه ها قرار گرفت و به سمبل امید برای احیای گونه در آستانه انقراض تبدیل شد.
اما اکنون ، سه سال پس از تولد ، امیدها از بین رفت و واقعیت تلخی باقی مانده است: ویکتور گم شد و برادرانش ساعاتی پس از تولد از دست دادند و از همه مهمتر ، مادرشان ، ایران ، تنها یوزپلنگ شناخته شده در اسارت نمی تواند باردار باشد.
به همین ترتیب ، پروژه ای که میلیاردها دلار هزینه شده برای محیط زیست و موسسات مرتبط با آن هزینه کرده است ، اکنون به ایستگاه شکست رسیده است و سؤالات بسیاری در افکار عمومی و محافل تخصصی وجود دارد: آیا تصمیم به بخش سزارین ایران درست بود؟ اگر نه ، چه کسی به شکست بزرگ در بازتولید یوزپلنگ آسیایی پاسخ خواهد داد؟
چرا بخش سزارین؟
تحویل ایران به طور طبیعی آغاز نشده است. براساس گزارش های رسانه ای و اظهارات دامپزشکان ، هیچ نشانه مشخصی از اضطراری یا زایمان دشوار وجود ندارد. با این حال ، تصمیم گرفته شد که تحت بخش سزارین قرار بگیرد. این تصمیم نه تنها اسیر بدون پیشینه علمی از تحویل یوس آسیایی بود ، بلکه در یک فضای کاملاً بسته ، به دور از شفافیت علمی و رسانه ای ساخته شد.
تیم دامپزشکی از ترس از مرگ مادران تصمیم به عمل جراحی گرفت. اما آنچه کمتر مورد بحث قرار گرفت ، پیامدهای طولانی مدت این انتخاب بود. فصول سزارین بدون برنامه ریزی طولانی مدت نه تنها جان دو توله سگ را نجات نداد ، بلکه اکنون مشخص شده است که مادر کاملاً ناباروری دارد.
هنگامی که عمل جراحی در پایان تولید مثل به پایان می رسد
پس از آن عمل جراحی ، تلاش برای باردار ایران شکست خورده است. علت؟ چسبندگی های رحمی ، عفونت ها و عواقب مستقیم بخش سزارین که اکنون ثابت شده است که آینده تولید مثلی ایران را برای همیشه از بین برده است. این بدان معنی است که تنها یوزپلنگ که امید به ادامه یوزپلنگ در اسارت دیگر مؤثر نیست.
دکتر بهرانگ اکرامی ، دامپزشک جراح ایرانی می گوید: “اگر شخص دیگری به جای من عمل کرده بود ، احتمال مرگ مادر بسیار زیاد خواهد بود.”
اما آیا این دفاع برای توجیه جراحی که امروز پروژه را انجام داده است کافی است؟ چرا یک تیم بین المللی یا حتی داخلی با تجربه کافی در تحویل نادر حیوانات نبود؟ چرا مدل های موفق جهانی در گسترش گونه های در معرض خطر؟ در حالی که در بسیاری از کشورها بازسازی اسارت با نظارت بی دقتی و علمی انجام می شود ، در ایران تصمیم اضطراری و برنامه ریزی نشده سرنوشت یک پروژه بزرگ را تغییر داد.
عواقب یک تصمیم گران قیمت
شرایط پس از Cesarean نه تنها برای مادر دشوار بود ، بلکه مکانی برای نگه داشتن توله سگ ها فاقد استانداردهای بهداشتی کافی بود. فقط یکی از توله سگ ها زنده مانده است. “پیروز” ، که بعداً قربانی تغذیه ناکافی و نارسایی کلیه شد و سرانجام در ۹ ماه درگذشت. حال ، و پس از پیروزی و ناباروری مادر ، این سؤال در افکار عمومی مطرح شده است ، با این که چه منطق چنین پروژه ای به شکلی خطرناک و ضعیف بوده است؟ و چرا هیچ سیستم پاسخگویی برای بررسی علمی و مستقل از این وقایع وجود ندارد؟
وقتی پروژه هوا می رود
با روشن شدن ناباروری ایران ، می توان گفت که پروژه پرورش یوزپلنگ در اسارت به پایان رسیده است. تنها یوزپلنگ مرد در اسارت “Firouz” (پدر پیروز) است و اکنون بدون یک ماده احیا کننده ، تقریباً هیچ چشم اندازی برای ادامه این مسیر وجود ندارد. اظهارات اخیر دکتر پیتر کالدول و اظهارات مدیر کل سمنان با بررسی وضعیت ایران و تلاش های ناکام برای جفت گیری این زن تأکید کرده است که احتمال بارداری رد شده است. به عبارت ساده ، پروژه ای که قرار بود نقطه عطفی برای نجات یوز آسیایی باشد ، اکنون به پایان غم انگیز رسیده است.
طبیعت هنوز زنده است. آیا ما آن را درک می کنیم؟
در این میان ، هرچه نکته کمتری از دست رفته است ، فرصت های از دست رفته است که می تواند بر زیستگاه های طبیعی یوزپلنگ متمرکز شود. جمعیت کمی از یوزپلنگ های باقیمانده در طبیعت ، به ویژه در منطقه توران و میاندشت ، هنوز هم احتمال بازسازی طبیعی دارند. اما فقدان امنیت جاده ، تخریب زیستگاه و عدم توجه دولت به بودجه پایدار برای حفاظت از زیستگاه ، یک فرصت را می سوزاند.
با صدها میلیون دلار برای تجهیز قفس و عملیات خطرناک ، بسیاری از مناطق یوزپلنگ حتی هشدار داده نمی شوند ، چه رسد به روحانیون و محیط زیست. به عبارت دیگر ، هزینه صرف شده برای یوزپلنگ مصنوعی ، اگر برای ادغام زیستگاه هزینه شده باشد ، شاید امروز ما بازسازی طبیعی را دیده باشیم. همچنین بدون نیاز به جراحی ، دارو و قفس است.
سوالی برای آینده
پروژه زندانی در اسارت ، با تمام وعده های اولیه و وعده های رسانه ای ، اکنون به نمونه ای ناکام از حمایت علمی تبدیل شده است. این پروژه می توانست با استفاده از تجربیات جهانی ، شفافیت رسانه ها ، دعوت از کارشناسان بین المللی و تمرکز روی راه حل های کم ریسک ، شانس بیشتری برای موفقیت داشته باشد ، اما مسیر نشان می دهد که فقدان برنامه ریزی طولانی مدت و سیاست های ناکارآمد محیط زیست حتی می تواند امیدها را از بین ببرد.
اکنون که ایران نابارور بوده است ، فیروز بدون یک جفت از بین رفته است ، پیروزی از بین رفته است و پروژه اسارت به پایان رسیده است ، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که دیوارهای قفس به طبیعت برگردند. جایی که هنوز نفس یوزپلنگ وجود دارد. اگر سیاست گذاران می خواهند ، می توانید امیدوار باشید که زیستگاه و ایمنی ترافیک Yoz را حفظ کنید. اما اگر همان سیاست های اشتباه ادامه یابد ، ممکن است خود طبیعت در آینده نه چندان دور در قفس محافظت شود.
پایان پیام/
منبع:تسنیم