یک روز اشک و ارادت در کاراج ؛ قلبهایی که با امام رضا صحبت می کردند (AS)

یک روز اشک و ارادت در کاراج ؛ قلبهایی که با امام رضا صحبت می کردند (AS)

به گفته خبرگزاری تاسنیم کاراج ، در سالگرد شهادت Forouzan Khorasan ، Ali Bin Musa Al -Reza (AS) ، بسیاری از عاشقان و عاشقان امام راف در کاراج جمع شدند تا دوباره اشک پیامبر را سوار کنند. صدای زمزمه و زمزمه قلب قلب های امامزاده حسن (ع) طنین انداز بود و فضای معنوی این حرم پر از عطر غم و اندوه بود.

همه با قلبهای غم انگیز و قلبهای شکسته برای بزرگداشت حافظه امام آمده بودند. خاطره ابدی که گرمی وطن و ظلم خود را در روح به ارمغان می آورد. در روز پایانی ماه صفر ، از یک نوزاد بی گناه در کالسکه با والدینش گرفته تا پیرمرد خسته ای که روی ویلچر نشسته است ، با وجود سن و سال ، همه حضور داشتند تا این روز غم انگیز را پایان ندهند.

آنها در قلب گفتند: پیامبر علی ابن موسی الرزا (ع) آنقدر نجیب و نجیب است که توسط گوزن ها تضمین شده است و ممکن است توسط خادمان عجله و درمانده تضمین شود. نوارهای عزاداری با پرچم های سیاه و قرمز و پیشانی های تزئین شده به “یا حسین” و “یا علی بن موسی الرزا (AS)” از میدان شهدا تا امام زاده حسن (AS) اشاره شد. با قلب های شکسته و چشمان اشک آور و غوطه ور.

مراحل عزاداری و عشق

در میان آنها جامائات بود که سالها زیارت آهو را دریافت نکرده بود ، و زائرانی که به یاد شهادت شهید کارامی ، شهید کارامی ، شهید کشوری و سایر شهید بودند. هر قدم گامی از عزاداری بود و هر چشم ، دریایی از اشک که اندوه از زمینی ترین تظاهرات رحمت و مهربانی را نشان می داد. پیاده روی امسال رنگ و بوی دیگری داشت. رنگ و بوی ارادت رازاوی و قربانی حسینی.

این افراد غیرت با همان فداکاری حسین ، در دفاع مقدس ۱۲ روزه از رژیم کودک در شجاعت ایستادند. حقیقت گفته شد که پادشاه رضا از شیطان نمی ترسید. به نظر می رسد که ایران در پناهگاه علی ابن موسی الرزا (AS) قرار دارد. من نمی دانم که چگونه خانواده های عالی شهدا ، علی رغم قلبشان ، در این جامعه بسیار محکم ، مقاوم و صبر بودند.

شاید درست باشد که فداکاری حسین ، سلاح معمول مردم ایران و ضامن گوزن ، قدرتمندترین دفاع برای این سرزمین است. رژیم دوران کودکی صهیونیستی ، علی رغم تاد ، گنبد آهنی و ذبح دیوید ، وقتی ایران تمرین می کند به پناهگاه ها فرار می کند. اما مردم ایران با همه تهدیدها فقط یک قلب داغ دارند. چرا آنها موفق به تضمین گوزن ها در حرم شدند.

از خاطره شهدا گرفته تا قلبهای اشک آور

پیر و جوان ، کودک و معلول ، همه به این امید که امام راوف قدردانی کند ، تحت همین عنوان و عنوان “جامد” قدم می زدند. مخاطبان قلبهای پر از خون و اشک داشتند و با آنها زمزمه می کردند: هر قدم از این افراد پر از عشق و ارادت به امام راف بود.

هوا داغ بود و مردم کاراج در این آفتاب خیره کننده قدم می زدند. اما امسال ، جامعه یوم الرزا با هر سال متفاوت بود. آنها برای به یاد آوردن شهدایی که جان خود را به خاطر مردم قربانی کردند ، به یاد فرزندان و مظلوم فلسطین ، به یاد مردم یمنی ، قدم برداشتند و به یاد سربازان و ارتش که اکنون آماده دفاع از مردم برای امنیت ایران هستند.

غروب آفتاب در امامزاده حسن (AS) ؛ اشک و پشیمانی. این آستان مقدس به خواسته های جوان تبدیل شد و از همه طیف ها با خون و چشمان اشک آور ناشی شده بود. خانواده هایی که به یاد شهدای خود می دادند در کنار صدای سر و صدایی که از اعماق زندگی سوخته بودند ، حضور داشتند و جاگ ها را سوزاندند و فضای پر از اندوه بود.

گودال

اشکهای پیچیده شده در چشمانشان با مادران. به جز اشک و آه ، هیچ چیز وجود نداشت که بتواند قلب سوخته ها را آرام کند. یک پنجره ، مانند پنجره فولادی ، جلوی امامزاده نصب شده است. مربا هایی که دست آنها به پنجره فولادی نرسید ، پارچه های سبز و شمع ها روشن شدند تا ضمانت گوزن را در بر بگیرند.

نماینده مرکز Astan Qds Razavi در استان Alborz اوباش را برای هموطنان ایجاد کرده بود. اوباش با تصاویر شهدا آراسته شده است. در این میان ، یک کربوکس “ستاره بهشت” خوانده می شد. شیر که یک استکبار شیر را اختصاص داده است ، گویی این یک هدیه از بهشت ​​است. عاشقان امام مهربانی با یک لبخند و اشتیاق عالی از این عشق کوچک اما معنی دار لذت بردند.

مردم کاراج با چشمان گریه دست خود را به آسمان بلند کردند و جوانی خود را فریاد زدند تا سال آینده این نوع جهان نباشد. فریادی که به بهشت ​​آمد و عشق بی پایان امام رضا (ع) را به جهانیان فریاد زد. این روز برای همه آنها پر از درد و غم بود. روزی که قلب ها را پرواز می کند ، اما اشک دائماً جاری می شد و سینه ها سوخته می شدند.

از شفابخشی تا فراق و انتظار

در ضمن ، من یک مرد ۴۰ ساله را دیدم که گریه های او روحیه متفاوتی داشت. من به او نزدیک شدم و دلیل او را پرسیدم و گفت: “من چند سال پیش سرطان داشتم و خوشحال نبودم.” من به ضامن آهو رفتم و او مرا شفا داد. من خودم را مدیون آقا خودم هستم. اشکهای او عشق عمیق ، ارادت صمیمانه و اعتقاد صادقانه به امام رضا (AS) را نشان می داد.

زنی که گریه خود را قطع کرده بود ، گفت: من سالها به زندگی خود نرفته ام. مبادا تضمین گوزن در روز قضاوت. امسال ، هنگامی که من در جامعه حضور داشتم و نام رضا را دیدم ، خونخوار بودم. اشکهای او عمق دلتنگی و عشق بی پایان پیامبر تامن الهجج (AS) را نشان می داد ، و هر جمله یک لرزش ، تقسیم و انتظار را نشان می داد.

جامعه یوم الرزا (ع) در کاراج فقط یک مراسم مذهبی نبود ، بلکه نشانه عشق و عشق به امام بود که همیشه در قلب است. امامی که در زندگی هزاران عاشق زندگی کرده است. این روز یادآور بود که هیچ ظلم نمی تواند نور ایمان و عشق صمیمانه را خاموش کند ، و اشک هنوز هم برای ضامن گوزن ها نامتناهی است.

گزارش: امیر رضا کویتی

پایان پیام/

منبع:تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: