به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم ، پنجشنبه ۳۰ مردادماه ماموران کلانتری ۱۰۵ سنایی طی تماس تلفنی با بازپرس قتل پایتخت از مرگ مشکوک زن ۶۴ ساله ای به نام رقیه حاتمی پور فرشی بر روی بالین بخش “آی سی یو” خبر دادند.
در پی اعلام این خبر تحقیقات آغاز شد و به گفته پسر خانم حاتمی پور، وی به دلیل مشکل تیروئید در بیمارستان بستری شد که پس از انجام یک عمل جراحی ناموفق، حالش بدتر شد و به بخش مراقبت های ویژه منتقل شد و پس از حدود ۱۲ روز بستری شدن در آی سی یو فوت کرد.
خانواده وی در جریان تحقیقات قضایی از کادر درمانی تحت عنوان قصور پزشکی شکایت کردند.
جسد متوفی برای بررسی های بیشتر به پزشکی قانونی منتقل و با صدور قرار رد صلاحیت از سوی بازپرس قتل، پرونده برای رسیدگی تخصصی به دادسرای ناحیه ۲۶ «جرایم پزشکی» ارجاع شد.
با گذشت بیش از دو ماه از فوت خانم حاتمی پور، پزشکی قانونی مرگ وی را بر اثر سکته مغزی ناشی از این عمل جراحی اعلام کرد و گزارش را به شعبه مربوطه بازپرسی جرائم پزشکی ارسال کرد.
شعبه ذیربط شورای حل اختلاف نیز به دلیل اصرار خانواده متوفی مبنی بر مشکوک بودن فوت و قصور پزشکی اعلام کرد.
پیش از این پسر حاتمی پور ماجرای عمل جراحی که منجر به مرگ مادرش شد را اینگونه روایت کرده بود:
بزرگ شدن غده تیروئید مادرم به راه هوایی او فشار می آورد و در فعالیت های ساده مثل چند متر راه رفتن دچار تنگی نفس می شد. ابتدا با یکی از پزشکان برجسته مشورت کردیم. تیم پزشکی اعلام کردند که خطر جراحی زیاد است و مادر ترجیح می دهد منتظر بماند تا روش های کمتر تهاجمی با دارو یا روش های دیگر امکان پذیر شود. بالاخره دکتر دیگری به ما معرفی شد. من شخصا به همراه مادرم و تمام مدارک پزشکی پیش ایشان رفتم و ایشان گفتند که عمل جراحی با روش آمبولیزاسیون انجام می شود. تنها نگرانی ما این بود که آیا روش “آمبولیزاسیون” خطرناک است یا خیر؟ دکتر به ما اطمینان داد که هیچ عارضه خطرناکی ندارد و مانند آنژیوگرافی است. عمل کوتاه مدت با یک شب اقامت است و مشکلی ایجاد نمی کند. بر این اساس، مادرم برای این روش پذیرفته شد. تاریخ عملیات یکشنبه ۲۸ مرداد ماه بود. محل عملیات هتل بیمارستان خصوصی در منطقه ۶ تهران بود. انتخاب ما نبود، اما چون تیم پزشکی دکتر در آنجا کار می کردند، آن مرکز انتخاب شد.
مادرم وارد بند شد، لباس ها را پوشید و سرش را وصل کرد. بین ساعت پنج تا شش عصر مادر را به اتاق عمل بردند. در اتاق انتظار بودم که ناگهان در اتاق ریکاوری با من تماس گرفتند و گفتند: در حین عمل رگ های مغزی مشکل داشت اما تحت کنترل است. وقتی وارد ریکاوری شدم، مادرم را دیدم، متوجه شدم نیمه هوشیار است و فقط نامم را نامفهوم صدا می کند. او چندین بار استفراغ کرد و گفتند که در این بخش دستگاه ساکشن وجود ندارد و بنابراین باید به طبقه دوازدهم منتقل شوند. مادر را به طبقه دوازدهم بردند، اما هوشیاری او همچنان رو به کاهش بود. دو ساعت بعد اوضاع تغییر نکرد.
ساعت ۱۰ یا ۱۱ شب ام آر آی گرفتند. یک متخصص مغز و اعصاب مادر را ملاقات کرد و گفت سکته مغزی شده است. از آن زمان مادر در همان بخش طبقه ۱۲ که آی سی یو بود بستری شد. فردای آن روز گفتند که با تیم بیهوشی صحبت کرده اند و احتمالا حساسیت دارویی باعث بروز این عارضه شده و سکته مغزی رخ نداده است، اما برای اطمینان، تصاویر ام آر آی را به چند پزشک برجسته دیگر در بیمارستان های دیگر نشان دادیم و همگی سکته را تایید کردند و گفتند متأسفانه به دلیل عدم تشخیص به موقع سکته، از عارضه سکته می کاهد. سکته مغزی نیز از بین رفت. سطح هوشیاری مادر نیز به شدت کاهش یافت.
مادر پس از چند روز توانست چشمانش را کمی باز کند و با علائم ساده ای مانند پلک زدن یا محدودیت حرکت دست ها و پاهایش ارتباط برقرار کند. متاسفانه به دلیل شرایط وخیم و عدم پذیرش سایر بیمارستان ها امکان انتقال وی به سایر مراکز درمانی وجود نداشت. در عین حال متأسفانه خود بیمارستان نیز مشکلات زیادی داشت. از جمله عدم تهویه مناسب. در ICU که مادرم ۱۲ روز بستری بود، تهویه مناسبی وجود نداشت. فقط سه تا پنکه بود و پنجره ها باز بود. این شرایط باعث شد در روز ششم دچار عفونت و تب ۳۸ تا ۳۹ درجه شود.
در ۲۴ آگوست از وی آزمایش خون گرفته شد که سطح TSH (هورمون تیروئید) ۰.۰۱ بود. متخصص داخلی بیمارستان بدون بررسی سایر موارد دارویی به نام متیمازول را تجویز کرد. این موضوع در کنار عفونت باعث شد که مادرم آریتمی قلبی داشته باشد. از ۲۴ آگوست تا شب مرگش این آزمایش تکرار نشد. از طرفی به دلیل این عفونت و شرایط، سطح اکسیژن خون وی کاهش یافت. اگرچه من رضایت داده بودم که لوله تنفسی یا تغذیه روده ای از طریق لوله معده داشته باشم، اما اینها به موقع انجام نشد. همین موضوع باعث شد بدن آب و غذای کافی دریافت نکند، سطح سدیم خون افزایش پیدا کند و با داروهایی که داده بودند این وضعیت تشدید شد. از طرفی به دلیل هوشیاری کم بیمار باید هر چند ساعت یکبار جابه جا می شد که این اتفاق نیفتاد و در کمتر از هفت روز مادرم دچار زخم بستر شد و همه این عوامل دست به دست هم دادند و به سرعت حال مادرم بدتر شد.
بالاخره شب با ما تماس گرفتند و گفتند حال مادر بدتر شده و ایست قلبی کرده و دوباره زنده شده است. بلافاصله به بیمارستان رفتیم اما در راه بودیم که زنگ زدند و گفتند مادرم فوت کرده است. بعد از مرگ حتی جنازه را به ما تحویل ندادند و گفتند باید رضایت نامه را امضا کنیم که شکایتی نداریم. قبول نکردیم و تنها با نامه ای مبنی بر تحویل جسد وی به پزشکی قانونی، توانستیم جسد را تحویل بگیریم و به پزشکی قانونی منتقل کنیم. بیمارستان درخواست کرد حدود ۴۰۰ میلیون تومان برای درمان پرداخت شود. در حالی که هنوز علت رسمی مرگ اعلام نشده است.
شکایت ما این است که هیچ گونه اطلاعات کتبی یا شفاهی در مورد خطرات احتمالی عملیات به ما داده نشده است و با توجه به اینکه عملیات اضطراری نبوده است. اگر حتی یک درصد احتمال چنین عارضه ای وجود داشت، هرگز رضایت نمی دادیم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، مرحومه رقیه حاتمی پور فرشی از فعالان عرصه گردشگری کشور بود که در انجمن تورگردانان ایران، هیئت مدیره انجمن صنفی متخصصان جهانگردی، اتاق بازرگانی و انجمن دوستی ایران و استرالیا عضویت داشت.
انتهای پیام/
منبع:تسنیم





