به گفته خبرنگار فرهنگی آژانس تاسنیم ، شب شعر “قاسیده آتقدار” ، با یادآوری مقاومت سید ، سید حسن نصرالله ، دبیر -عمومی حزب الله حزب الله ، در مرکز فرهنگی رسانه ها به مناسبت سالگرد شهادت در این شهادت برگزار شد. در این مراسم شاعران و چهره های فرهنگی مانند عباس بارامی ، رئیس سازمان مستندات دفاعی مقدس ، محمد مهدی عبداللهی ، محمود آکرامیفر ، حمید حزنجو ، عبدالرحیم سعیدی راد ، محددا آشیانیه و گروهی از مردم برگزار شد.
در بخشی از این مراسم ، شاعران آخرین اشعار خود را به موقعیت مقاومت سید سید ارائه دادند ، که در زیر می توان خواند:
عبدالرحیم سعیداری
آن شبها دیگر از لحظات خدا ناشی نمی شود.
Karbala Men Five ، Karbala Pain
پس از آن ، مردان سریال های سنگین را ترک کردند
زیر پاهای من زمین خالی بود ، آسمان روی سر من از زباله ها شد
کمی عاشقان رفتند ، عشق کوچک کمی تنها مانده است
به آرامی این قلب روی این آینه افتاد.
امروز شعله شعله های شعله روی سینه ام
بسته جهان این جهان است ، از تکرار این تکرار خسته شده است
خسته از خسته ، چند رنگ من
این همه آوار است! یک جادو را از شانه من بگیرید!
***
محمد رضا تاهماسیبی
جولان در خاک جولان نصرالله
فصل دیگر را به خون نصرالله تبدیل کنید
آنا فاتنا به حیاط مسجد القسا
یک بار دیگر ، کن نصرالله
با اجاق گاز و عون. اگر طرف شما فرعون است
معجزه موسی نصرالله معجزه
اظهارات اوه الکفر
ای تمبر خالص فیض نصرالله
ترکیبی
حق بیمه معمولی نصرالله
فرمانده محو و کثیف
در خاک یک دوست مانند سرباز نصرالله
شور و شوق شهادت به مدت سی سال در قلب شما پر شد
کردی چه راز نصرالله است
هانا عقاب شکستن و قله های وفادار
از آخرین پرواز نصرالله به ما بگویید
با شما درست بود بله شما به ما گفتید
به زودی از لبنان می آید
***
محمود آکرامیفر
آب قرمز و قرمز و آب قرمز
حوضچه جنگ بین ماهی و قلاب
دشت قرمز و قرمز و کوه قرمز
ملوان و لوتوس باتلاق قرمز
او در شش جهت در کوچه ما فریاد می زند
در راستای تاک از شراب خالص خجالت زده شد ، قرمز
هرچه در بیداری من بود تا به حال ، سیاه
هرچه می بینم این را به یاد می آورم و آن خواب ، قرمز
شانه های کوچه از برده صندوقچه جوان
مانند زخمهای Sohrab Pahlavi ، قرمز شد
چهره زیتون سیاه باد زرد و ، من دیده ام –
سیب لبنان به شاخه ها ، قرمز ، قرمز
از صدای ساماری. روح دریاها کبود شد
اسلام
من گفتم که اشورا پلک “علی آسغار” شد
ناگهان دیدم که او شش گوشه محراب قرمز دارد
***
محمد قفاری
من خنده شما را در میان دردها از دست داده ام
من بین این ترسوها مردان را از دست داده ام
در اخبار گفته می شود که این غم و اندوه
با چه چیزی باید این بخش را پاک کنیم؟
فریادهای شما زندگی و جهان را لرزاند
اشکهای شما از چشمان ما آرامش کرده است
کسی که از کودکی به طور مداوم خوشبختی می گرفت
ناگهان بر خنده خود بمباران شد
اوه ، شما بر روح جهان آتش می گیرید ، داغ شما
شعله بر قلب زمین و آسمان پرتاب می شود
Firefall to Janet ، عرف شما Parvangi است
بله ، ققنوس! برای شماست
زندگی به معنای عبور از مرزها ، طوفان است
خونریزی شدن ، مجنون شدن ، وفادار بودن ، باران
گردباد از طوفان شما عصبانی بود و پرواز کرد
زخمهای قدیمی اطراف
قطره ها اتصال را باز کرده اند
رودخانه ها جاری شدند و به دریا در نظر داشتند
از قلب ویرانه های شما گنج پیدا می شود
کسی که روی نمک نمک پاشیده می شود رسوا است
تاریخ را از طریق افسردگی خود می سازد
این به آن لحظات زیبا صبحگاهی می رسد
***
مینا شیرخان
جد شما در قلعه تهدید
خواب تلخ در چشمانت
شب خیبر به خودتان
زیر طوفان یا علی لرزید
خون در خاک.
به قول حسادت می رسد
شما از توهم خارج می شوید
گنبد آهنی در قلب شماست!
بدون کبد! کوچه تنها!
پای طوفان به بید رسیده است
در سکوت جهان ، صدای ایران
ایران
Sadegh Al -Wadi ، ایران
همه گفتند ایران
کودک غزه بود
برای همیشه
دعای ما
II از تجسم دشمنان اما غذا می خورند
به آن دقیقه های دلخواه می رسد
باشکوه است لحظه امید
بین سرهای وای
ما با دعا چه ارتش داریم
ما تا هایداری داریم
ما یک اسکروتوم داریم
که شما بچه ها عجیب بودید
دوباره دوباره
پر از اشک چشمان شما نیل
در تلاش برای پر کردن بیل
سوراخ
با آنچه Fuwet آن خورشید می میرد؟!
Fateh و خیبر و شهاب و اماد
جلال
فجر و سیجیل و فرات و فیشر
آنها هر چه باد را خریداری می کنند
نور یاسین به آسمان می درخشد
با خدای ما و دین ما عشق است
مرزهای سرزمین ما عشق است
اول ، آخرین عشق ما
مثل باران عشق ما عشق است
یک قدم تا طلوع عید
***
آتیا ساتات هوجاتی
چشمانم را با سرت می بندم
شاید دوباره خواب تو را دیدم.
دیشب گریه با پشیمانی
پیراهن را بوسیدم …
چشمانم را می بندم بیا اینجا
اشک هایم را اشک می ریزد
بار سنگین زندگی بدون تو
این سد را از شانه من بردارید …
تو از قرآن بیرون رفتی
پشت سر شما بارید … دریا
تا زمانی که در دود گم نشوید
از نظر من ، جهان شلیک کرد …
شما گفتید که صبر زینب را به خاطر بسپارید
شما را با چه ترفند
شما قاب تنها هستید پر از گریه
شما به قاب عکس خود می خندید …
بشر
تو بال پرواز من هستی.
بدون تو قدم دارم
راستش
من شک ندارم که زود بمیرم …
هر روز بدون تو صد ساله
من غرق نخواهم شد
فرمانده سرباز شما
به یاد داشته باشید دوستت دارم …
***
دانشجوی حامد
ما ریشه های قوی داریم ، ما هستیم
اگرچه خون می بینیم … ما هستیم …
تاریخچه رنج آراش و زخم های سیاواش ؛
ما پس از سنین و سنین نامگذاری شده ایم …
ایران عاشق است ، نقطه عطف وجود.
تا دور آن مانند قطب نما ، ما هستیم
نیلوفرهای ما اوج و سبز می شویم
ما از هرچه دیوار می ترسیم …
یک فصل عالی از کتاب آفرینش
ما کلمات جدیدی داریم ، ما هستیم
در گردباد حادثه ، سوار می شویم
حتی اگر ما زیر آوار هستیم
دریا به دریا در غرش و جوش
ما با رودخانه ها تکرار می شویم …
مستند بوی گل نرس ، شب و روز
منتظر پیامبر هستیم ، ما هستیم
پیامبر صلح و نماد اقتدار ؛
آینه های عشق و خودکشی هستند
تفسیر جذاب از خواب دشمنان
چشم شیاطین کور … ما بیدار هستیم ، ما هستیم
گفتیم و گفتیم ؛ همراه با دانشمند
چون ما میسام و سلمان و عمار هستیم …
***
محمد مهدی عبداللهی ، که دبیر این شب شعر بود ، انتشار کتاب جدیدی با عنوان “راه نصرالله” را با اشاره به آثار بی شماری از شاعران در مقاومت سید اعلام کرد. وی در ادامه شعر خود را در سید حسن نصرالله خواند:
در حوادث برق ستمگر
پر جنب و جوش تر از هر زمان دیگری
محترم ایران ، شهید ایران
برنده شوید همیشه برنده شوید
***
چشمان شما همیشه راه دریا را نشان داده است
این آینه شد ، امواج غیر ضروری
جهان از کلمه آتشین شما حیرت زده است
آیات متعالی را تلاوت کنید
شهادت قبل از قاسم آرزو می کنیم بدانیم
شهید al -quds نام شما شد ، این نام زیبا را بخوانید
همه ما با لبنان و غزنه همدردی می کنیم
چه طوفانی را متحیر کرده اید که قلب ها را لرزاند
برای ما که دلم برای ما تنگ شده است. ما خوشحال و دلهره آور هستیم
به آن صدای بیانی “طوفان” روایت کنید
از نزول وحشی صهیون پشیمان است
اگرچه با غم و اندوه شما ، جهان جهان را ساخته است
این مدرسه ادامه دارد ، آنها در دوستداران نمی میرند
قند شهادت لحظه ما
من به قول صادقانه قسم می خورم که حزب الله پیروز است
به چشمان خود ، خورشید ، فردا تماشا کنید
ما مطمئن هستیم که “Nasrallah” سرآغاز این راه است
صبح بخوانید! دوباره “آنا فتحنا”
و “نصر الله” راز دیگر آزادی quds است
به نام او ، مازین کن کنی حیاط
پایان پیام/
منبع:تسنیم