در سالهای اخیر ، پارک های علوم و فناوری به یک نهاد کلیدی برای تحول اقتصادی و فناوری در زمینه آموزش عالی و تحقیقات تبدیل شده اند. امروز ، آنها نه تنها میزبان شرکت های مبتنی بر دانش و استارتاپ ها هستند ، بلکه به تدریج به کانون شبکه های سرمایه گذاری ، نوآوری و همکاری های ملی و منطقه ای تبدیل می شوند. افزایش ۵ درصدی اعتبار پارک در سال جاری نشان می دهد که سیاست گذاران نیز اهمیت این موسسات را تغییر داده اند. تغییری که اگر به درستی مدیریت شود ، می تواند نقطه عطفی برای حرکت به سمت اقتصاد دانش واقعی باشد.
دکتر محمد نبی شهکی ، معاون رئیس جمهور فناوری و نوآوری در وزارت علوم ، معتقد است که این افزایش اعتبار باید راه را برای تحول ساختاری در روابط دانشگاه و صنعت هموار کند. وی با معرفی یک بسته ، از جمله پنج محور کار ، از دستیار فناوری و فناوری گرفته تا فناوری ، فناوری ، صنعت نوآورانه و صنعتی ، وی تأکید کرد که پارک ها دیگر نباید فقط مکانی برای شرکت های کوچک باشند ، بلکه باید به یک حلقه فعال در توسعه فناوری و زنجیره توسعه کارآفرینی تبدیل شوند. از نظر وی ، تشکیل سرمایه گذاری اطلس هزاران پروژه فناوری و ورود جدی سرمایه گذاران سرمایه گذاری به این زمینه نشان می دهد که اکنون سکوی نهادی برای دانشگاه ، صنعت و بخش خصوصی فراهم شده است. شاهی می گوید: “توسعه جریان نوآوری فقط با ظرفیت ایجاد بخش خصوصی امکان پذیر خواهد بود.” این تأکید نشان می دهد که دولت دیگر قصد ندارد تمام نوآوری ها را بر بودجه دولت بگذارد.
از طرف دیگر ، تجربه میدانی مدیران پارک نشان می دهد که مسیر توسعه نیاز به تعریف مجدد مدل های درآمد دارد. امیر ملکپور ، رئیس پارک علوم و فناوری گیلان ، معتقد است که آینده پارک ها به فاصله وابستگی به اعتبار دولت و حرکت به سمت متنوع سازی منابع مالی بستگی دارد. او می گوید بهبود عملکرد پارک ها فقط زمانی است که آنها می توانند برنامه های سرمایه گذاری خاص ، افزایش درآمد و اشتغال را طراحی کنند. به عبارت دیگر ، پارک ها باید به بازیگران فعال اقتصادی تبدیل شوند ، نه صرفاً مصرف کنندگان بودجه دولت. تجربه گیلان و استانهای دیگر نشان داده است که هر پارک ، طبق ظرفیت های محلی ، از صنایع کشاورزی و مواد غذایی گرفته تا فن آوری های دریایی یا فناوری اطلاعات و ارتباطات ، می تواند یک مدل ویژه برای جذب سرمایه و حمایت از شرکت های مبتنی بر دانش را تشکیل دهد.
در کنار این سیاست و دیدگاه اجرایی ، تحلیل نظری نیز بر لزوم تغییر نقش پارک ها تأکید دارد. زاهرا محمد هاشمی ، عضو هیئت علمی انستیتوی تحقیقات سیاست علمی ، در یادداشتی با عنوان “پترورهای اقتصاد دانش” توضیح می دهد که پارک ها باید فراتر از نقش سنتی خود باشند. به گفته وی ، شرکت های فناوری در مراحل مختلف توسعه نیازهای متفاوتی دارند که پارک ها برای برنامه ریزی برای آن نیاز دارند. در ابتدای جاده ، مربیگری و شتاب برای کاهش خطر ابتلا به نوآوری بسیار مهم است. در مراحل بعدی ، دسترسی به زیرساخت های آزمایشگاهی و کارگاه برای توسعه نمونه اولیه و ورود به بازار مهم است. و سرانجام ، برای شرکت های در حال رشد ، مسئله اصلی جذب سرمایه خارجی و دسترسی به بازارهای گسترده تر است. محمد هاشمی تأکید می کند که پارک ها باید شبکه ای از اساتید دانشگاه ، کارآفرینان موفق و سرمایه گذاران را در کنار هم قرار دهند تا چنین خدماتی را ارائه دهند.
وی همچنین بر اهمیت هم افزایی بین پارک ها تأکید می کند. با توجه به توسعه نامتعادل زیرساخت ها ، بسیاری از خدمات پیشرفته در کلیه نقاط کشور در دسترس نیست. بنابراین ، ایجاد شبکه های تعاونی بین پارک ها و ظرفیت اشتراک اجتناب ناپذیر است. این هم افزایی را می توان از طریق سیستم عامل های ملی با محوریت وزارت علوم تشکیل داد و به پارک ها اجازه می دهد تا خدمات تخصصی خود را به اشتراک بگذارند و از ظرفیت های یکدیگر استفاده کنند. به همین ترتیب ، اکوسیستم نوآوری این کشور از یک سری جزایر پراکنده به یک شبکه ملی منسجم و قدرتمند تبدیل می شود.
اگر این سه لایه – سیاست های کلان وزارت علوم ، تجربیات اجرایی مدیران پارک و تجزیه و تحلیل نظری متخصصان – به طور همزمان و هماهنگ ، پارک های علمی و فناوری می توانند به یک موقعیت حاشیه ای در موتور اصلی توسعه اقتصادی کشور تبدیل شوند. در سطح کلان ، افزایش اعتبار و تدوین اطلس سرمایه گذاری نشانه عزم دولت برای تقویت زیست توده نوآوری است. در سطح اجرایی ، پارک ها باید با تنوع دادن درآمد و تمرکز روی اشتغال ، به بازیگران فعال اقتصادی تبدیل شوند. و در سطح تحلیلی ، تعریف مجدد نقش ها ، ارائه خدمات متناسب با مراحل مختلف رشد شرکت ها و ایجاد شبکه های همکاری پارک می تواند نوآوری ملی را بلوغ کند.
به طور خلاصه ، پارک های علوم و فناوری امروز در نقطه عطفی قرار دارند. نکته ای که می تواند آنها را به یکی از تنها هواداران شرکت های کوچک در موتور تحول اقتصادی و اجتماعی کشور تبدیل کند. پیش نیاز برای تحقق این دیدگاه این است که دیدگاههای کلان ، برنامه های اجرایی و تجزیه و تحلیل تخصصی در یک مسیر یکپارچه و هم افزایی قرار دارند. فقط در این صورت انتظار می رود که اقتصاد مبتنی بر دانش فراتر از سطح شعار باشد و به واقعیت ملموس زندگی مردم تبدیل شود.