به گفته خبرگزاری تاسنیم حاممان ، این روزها ، هر تفکر و فرآیند تحت تأثیر جنگ ۱۲ روزه پس از جنگ اسرائیلی ، در تلاش است تا خود را به عنوان ناجی و نگهبان اقتصاد ، اقتصاد ، فرهنگ ، فرهنگ و تمدن نشان دهد. در همین راستا ، صدور بیانیه اصلاحات جدید نشان دهنده نوعی تلاش برای پرتاب برنامه جدیدی در مورد بدن دولت و جامعه ایران با همان انگیزه است و مورد احترام و بازتاب است.
با این حال ، از آنجا که معمولاً رگهای افراط گرایی در بین نخبگان روشنفکر وجود دارد ، چند نکته در مورد محتوای بیانیه وجود دارد:
– در ابتدای بیانیه گفته می شود: “این جنگ نشان داد که ایران مصمم است از یکپارچگی ارضی خود دفاع کند ، اما همچنین این مسئله را روشن کرد که ادامه این مسیر ، بدون بازسازی اعتماد ملی و باز کردن تعامل سازنده با جهانهزینه های انسانی ، مالی و روانی چیزهای زیادی را به ملت تحمیل می کند.»
نکته قابل توجه این است که ما مدتهاست که برای تعامل سازنده با جهان باز بوده ایم: از آنجا که رئیس جمهور اصلاحات (سید محمد خاتامی) ، ما با حسن نیت و باز بودن به فضای گفتگو و تعامل با جهان رسیده ایم (اگر جهان را مانند امنیت شورای امنیت بدانیم). اعتماد به نفس ، در نهایت ، چیزی جز گنجاندن ایران در محور شر در کنار کره شمالی و عراق نبود و تهدید حمله به ایران پس از حمله به افغانستان و عراق را تشدید کرد.
این تجربه به تنهایی نشان داد که حتی “تعلیق داوطلبانه” غنی سازی اورانیوم نمی تواند طرف مقابل را از تهدید نظامی علیه ایران دور کند!
– موارد زیر بیانیه ای است: “امروز ، روان جمعی ایرانیان زخمی شده است “و سایه ناامیدی و اضطراب همچنان در زندگی روزمره مردم سنگین است.” نکته این است که چگونه طراحان و تولید کنندگان این بیانیه متوجه عمق روان جمعی ایرانیان شدند و چگونه آنها خود را نمایندگان صالح عموم مردم فرض کردند؟ چگونه آنها خود را “مردم” و دیگران “ترسو” می نامند؟!
آیا این دوستان به افکار دقیق و منظم که دیگران از آن آگاه هستند دسترسی دارند؟ اعتبار گزاره ای که “سایه ناامیدی و اضطراب بر زندگی روزمره مردم است. چه معیارهایی را می توان اندازه گیری و ارزیابی کرد؟
– پس از بیانیه ، اظهارات حاکی از آن است که نگرانی در مورد فعال شدن مکانیسم ماشه برجسته می شود. نکته اصلی سوال اصلی این است که ادغام مکانیسم ماشه در زمینه Brjam یا ضمیمه های آن نتیجه مذاکرات ۲۰ ماهه منتهی به امضای Brjam از نوامبر ۲۰۱۳ تا آوریل ۲۰۱۵ در دولتی است که خود را آغاز یک فصل جدید در سیاست های خارجی از طریق حل مسائل هسته ای از طریق منفی است.
ثانیا ، وزیر امور خارجه محترم دولت پزشکی ، که از قضا ، یک مقام ارشد سابق مذاکرات هسته ای منجر به امضای براجام و همچنین اظهارات رسمی سخنگوی وزارت امور خارجه ، ترویکا اروپا به دلیل تعهدات غیرقانونی ایالات متحده پس از ایالات متحده بود. با مواضع رسمی مقامات فعلی جمهوری اسلامی وزارت امور خارجه ایران.
– در بخشی از بیانیه جمهوری اسلامی ایران ، دعوت به “ترک خانه ها در داخل و خارج از کشور”بوده است !! به نظر می رسد که این سیستم از جمهوری اسلامی دائماً به دنبال خصومت و آغاز جنگ در خارج از کشور بوده است ، و علی منبع اصلی و منبع خصومت علیه ملت ایران و دولت است که همواره طراحی و اجرای انواع سناریوهای خطرناک علیه ایرانیان (از جنگ سخت گرفته تا جنگ نرم و عملیات ذهنی).
– در بخش های پایانی بیانیه ، تفسیر “نقشه راه فوری و عملیاتی” برای انجام اصلاحات ساختاری در سیاست داخلی و خارجی استفاده شده است ، و به دنبال آن پیشنهادهایی مبنی بر اینکه هر یک حاشیه های ویژه دارند:
- به منظور بازسازی اعتماد ملی و تعمیر چه چیزی “صدادار ملت” توصیه شده است که “اعلام بخشش و بخشش عمومی” ، “حذف میر حسین موسوی و زاهرا رحناوارد” ، با گفتن “محدودیت های سیاسی محمد خاتمی” ، “آزادی همه زندانیان سیاسی ، فعالان ایدئولوژیک و مدنی” در همگام هستند. به نظر می رسد که دوستان اصلاحات فراموش کرده اند که همان دوستان را در آتش فتنه در سال ۲۰۰۹ و به تبع آن فعالان مدنی SO (که خیابان ملت و کشور را بخوانید) منفجر کنند ، که منجر به روند مذاکرات مستقیم شد که رئیس جمهور ایالات متحده خواسته شد. در مرحله بعد ، تحت عنوان “تحریم های فلج کننده” ، همان دولت پیشنهاد مذاکره می کند ، که تاکنون عواقب قابل لمس و کشنده ای برای اقتصاد ایران بوده است. طبق این توضیحات ، تاکنون ، حاکمیت اجرای قانون و تحریکات ژوئن ۲۰۰۹ ، که منجر به خسارت های جبران ناپذیری اقتصادی-سیاسی و پیامدهای ملت شد ، باعث عفو خود شده است و ادامه دستگیری آنها گزینه ای حداقل است. به ویژه ، تجزیه و تحلیل محتوای میر حسین موسوی در پاسخ به جنگ ۱۲ روزه نشان می دهد که وی همچنان از عدم شناخت مسائل اصلی کشور رنج می برد و همچنان در ایجاد بحران های جدید به دنبال زندگی سیاسی خود است.
- اگر “انحلال نهادهای موازی” به معنای انحلال نهادهای موازی نظامی و امنیتی باشد ، حتی در خود ایالات متحده به عنوان الگوی سیاسی-اقتصادی و فرهنگی برخی از دوستان اصلاحات ، ۱۷ سازمان اطلاعاتی وجود دارند که خالق “جامعه اطلاعات” ایالات متحده هستند و به جای تهدید.
- در پاراگراف سوم نقشه راه جلوی اصلاحات از ضرورت “بازگرداندن اقتدار دولت و دخالت در شوراهای بی شماری غیرقانونی و غیر شفاف و غیر قابل حساب در اداره کشور” استفاده شده نکته تأمل که منعکس کننده رفتار مداوم برخی از جریانهای سیاسی ، از جمله جنبش اصلاحات است ، این است که در آستانه هر انتخابات ریاست جمهوری ، دوستان اصلاحات به دنبال به دست آوردن قدرت سیاسی و اجرایی کشور هستند و رقیب (گرچه انتقاد جدی نویسنده از عملکرد اجرایی آنها) متهم به استفاده نادرست از کشور است). این بدان معناست که رئیس جمهور و دولت هیچ صلاحیتی برای حل مشکلات کشور ندارند یا توسط سایر نهادها مجاز نیستند! این گفتمان شرور باید در اصلاحات و رقیب کنار گذاشته شود. این بند همچنین از “چندین شوراهای فوق برنامه” صحبت می کند که لازم است روشن شود که چه نوع شوراها به معنای چیست. اگر “شوراهای عالی” مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی ، شورای عالی امنیت ملی ، شورای عالی فضای مجازی و غیره هستند ، که طبق تصمیمات و مصوبات آنها ، به عنوان اسناد بالادست برای نهادهای فرعی در نظر گرفته می شوند و بنابراین نمی توان از آنها استفاده کرد. طعم داد
- بند ۴ نقشه راه در مورد ضرورت “بازگشت سربازان به پادگان ها و خروج آنها از سیاست ، اقتصاد و فرهنگ” بحث می کند. به نظر می رسد که به وضوح به نیروهای سپاه گارد انقلابی اسلامی اشاره دارد. این نیروها در پادگان ها و سنگرهای جنگ سخت علیه دشمن متجاوز حضور دارند و در آنجا باید تحت فرمان نیروهای مسلح ، آیت الله علی خمنی (هایا الله) حضور داشته باشند و نیازی به توصیه جریان یا شخص برای انجام وظایف ذاتی خود ندارند. ثانیا ، به نظر می رسد که نگهبانان انقلابی صرفاً یک نیروی نظامی تحت قانون اساسی کشور نیستند ، بلکه طبق مأموریت و وظیفه این مأموریت -با محوریت برای محافظت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن ، هر بخشی از سیستم که دارای کمبود یا کمبود خاص خود است ، با ظرفیت سپاه. است به عنوان مثال ، در سالهای پس از جنگ تحمیل شده ، ورود به زمینه ساخت و ساز و ترمیم و توسعه زیرساخت های اساسی کشور بدون مشارکت فعال نیروهای مهندسی ارتش و ارتش غیرممکن بود. همچنین ، در بخش های مختلف صنعتی و اقتصادی در هر کجا که هیچ مجازاتی وجود نداشته باشد ، کمبود تأمین مالی و کمبود نیروی انسانی یا تجهیزات ، ظرفیت خاتام در خدمت مجتمع اجرایی این کشور است ، با ساخت و سازهای بیشمار جاده ، سد ، پالایشگاه و پروژه های نیروگاه ، یکی از بزرگترین پالایشگاه ها و نیروگاه های برق.
- بند ۱۰ نقشه راه همچنین در مورد تفسیر “اعلام تعلیق داوطلبانه غنی سازی” بحث می کند ، در حالی که همانطور که در بالا ذکر شد ، خود دوستان می دانند که گفتمان تعلیق یادآور تجربه ناکام سیاست هسته ای دولت است (۱۹۹۷-۱۹۸۴). بین دو درام “یا جنگ یا تعلیق” یا عجیب تر از تفسیر این روزها برخی از مقامات ارشد دولتی تحت عنوان “مذاکره یا فروپاشی ایران !!” دست و پنجه نرم و بازی در زمین بازی ترامپ و نگرانی مردم در مورد آینده دیپلماسی.
به طور کلی ، به نظر می رسد که روح عمومی حاکم بر متن جبهه مجله در سه تفسیر خلاصه شده است: “مردم خود فکر و ترسو از جریان مخالف” ؛ “تهدید برای امنیت و آینده اقتصادی کشور” ؛ “تخیل ارتدوکس و رد افکار و جریان دیگر”.
این فرضیات و برداشت های حاکم بر بیانیه بیانیه نه تنها می تواند به حل مشکلات فعلی کشور کمک کند ، بلکه یک عامل مخرب در برابر همان اجماع ملی است که جنبش سیاسی صحبت می کند ، و گاهی اوقات تحت نظارت انتقاد سازنده منتقدان دلسوز.
حرف آخر که هیچ جنبش سیاسی به تنهایی نمی تواند ادعا کند امروز ایران را نجات می دهد ، به ویژه که نمایندگان روشنفکرانه و اجرایی آن روند مدت هاست که از زمان پایان جنگ هشت ساله تحمیل شده ، زمان کافی برای اداره کشور دارند. ریاست جمهوری ۸ ساله مرحوم آیت الله هاشمی رافسانجانی ، هشت سال رئیس جمهور دولت سید محمد خاتامی ، ریاست ۸ ساله دولت حسن روحانی ، و اکنون فرصتی برای احیای مجدد دولت ملی ، اصلاحات را نشان می دهد که این روند عمدتاً در این کشور در این کشور است
توجه توسط دکتر جعفر رضه ، مدرس دانشگاه آزاد اسلامی و مرکز پام نور مرکز همادان و فارغ التحصیل علوم سیاسی
پایان پیام/
منبع:تسنیم