مسیر پیاده روی خیابان انقلاب کیست؟

دستفروش کتاب انقلاب، کتابفروشی

گسترش گسترده بازار غیررسمی و پدیده دستفروشی در ایران باعث شده تا نام برخی از خیابان ها و میادین مهم تهران با نام برخی از کالاها عجین شود. مثلا برای خیلی ها میدان فردوسی نام دلار و خیابان ناصرخسرو نام دارو را تداعی می کند. کسانی که یک بار در روزهای کاری به خیابان انقلاب و اطراف دانشگاه تهران رفته اند، با دستفروشان زیادی مواجه می شوند که نیمی از فضای پیاده رو از خود میدان انقلاب را به تماشاخانه شهر اختصاص داده اند تا کتاب یا انواع اجناس منسوب به فرهنگ کتابخوانی را بفروشند.

در گذشته وقتی صحبت از ممنوعیت دستفروشی در خیابان می شد، به وضعیت بد معیشتی در کشور و نرخ بالای بیکاری اشاره می شد. اگر بخواهیم از منظر آزادیخواهانه به موضوع نگاه کنیم، قاعدتاً فردی که تعدادی کالا را که به طور مشروع به دست آورده است، به کنار خیابان می آورد و به خریداران عرضه می کند، نباید با ممنوعیت دولتی مواجه شود. به خصوص در مورد کتاب، بحث سانسور و ممیزی دولتی در مؤسسات انتشاراتی دارای مجوز نیز مطرح شده است و جنبه آزادی خواهی موضوع را برجسته تر می کند. روابط بازار آزاد اما تمایزی بین بازارهای زمینی و زیرزمینی یا بازارهای رسمی و غیررسمی قائل نیست. در این روابط تنها شرط مبادله دو نفر رضایت طرفین است و بس.

ما معتقدیم که هیچ مشکل اجتماعی وجود ندارد که بهترین، یا در واقع تنها راه حل برای آن، احترام کامل به مالکیت خصوصی و افراط در آزادی مبادله نباشد. اما هر مورد اجتماعی دارای عوارضی است که تشخیص مصداق احترام به مالکیت خصوصی و آزادی خواهی را در آن مورد دشوار می کند. اگر خیابان مالک خصوصی داشت، تصمیم گیری در مورد نحوه استفاده از آن – مثلاً اینکه آیا کسی حق دارد روی آن سنگفرش کند یا نه – به اراده مالکان واگذار می شد. اگر مالکی با اتخاذ تصمیمات نادرست در مدیریت خوب ملک خود کوتاهی کند، متحمل ضرر خواهد شد.

اما در شرایط فعلی فکری حاکم بر ایران و حتی حاکم بر سرمایه داری ترین کشورها، صحبت از خیابان ها و میادین خصوصی ممکن است بیش از حد خیالبافی باشد. با این وجود این سوال باقی است که چه کسی گفته است که نیمی از پیاده رو یکی از خیابان های اصلی شهر و همچنین اکثر خیابان های پرتردد دیگر شهر باید پارکینگ موتورسیکلت و محل فروش کتاب باشد؟ آیا در این مورد رأی گیری شده و اکثریت با آن موافق بوده اند؟ چرا همین فضا را به مسیر دوچرخه سواری اختصاص نمی دهیم؟ چرا فضای سبز نیست؟ چرا آسفالت نمی کنیم تا خیابان را برای خودروها بزرگتر کنیم؟ چرا پیاده روی مثل قبل نیست؟

بحث در اینجا این نیست که بهترین استفاده ممکن از پیاده روهای شلوغ چیست. تا زمانی که ملک خصوصی در منطقه وجود نداشته باشد، پاسخ به چنین سوالاتی غیرممکن است. در اینجا نمونه بارز پیامدهای فقدان مالکیت خصوصی را می بینیم. می توان تصور کرد که اگر همین وضعیت به همه فعالیت های اقتصادی تعمیم یابد چه اتفاقی می افتد. اما اگر روی استفاده از گذرگاه ها برای دستفروشی به ویژه کتابفروشان تمرکز کنیم و وضعیت فعلی مالکیت خیابان ها را هم بپذیریم، مشکل همچنان پابرجاست، چرا در شهری مانند تهران با افزایش سرسام آور قیمت مسکن و اجاره بها، عده ای باید این مزیت را داشته باشند که بخشی از پیاده روها را برای کسب و کار استفاده کنند؟

در چند سال اخیر ظاهرا تصمیم گرفته شده به جای ممنوعیت کامل دستفروشی و برخورد با دستفروشان، از این پدیده درآمدزایی شود. پیاده روها به دستفروشان اجاره داده می شود و درآمد حاصل از آن احتمالاً توسط شهرداری ها به نفع همگان و به بهترین و خیرخواهانه ترین شکل ممکن هزینه می شود و در این مورد تردیدی نخواهیم داشت.

فرض می کنیم مشکل مغازه دارانی که از پرداخت انواع مالیات و عوارض شکایت دارند با کاهش یا حذف مالیات حل می شود و دیگر تبعیضی بین آنها و دستفروشان وجود نخواهد داشت. اما مشکلی که باقی می ماند این است که این رویه ماهیت موضوع را کاملاً تغییر می دهد: اگر قرار بود دستفروشان مجاز و دستفروشان غیرمجاز داشته باشیم، اگر قرار بود برای پیاده روهای شلوغ شهر اجاره بهای کلانی پرداخت شود، اگر قرار بود باندهایی در اطراف این منطقه وجود داشته باشند، اگر دستفروشانی که وابسته به این باندها نبودند، تهدید می شدند و کشته می شدند. در برخی موارد بنابراین، تمام آن ادعاهای آزادی خواهانه و دور زدن سانسور و حتی ادعاهای برابری طلبانه که فضای شهری را برای همه می خواهند، موضوعیت خود را از دست خواهند داد. بنابراین آنچه در بیشتر موارد به خصوص در خیابان های اصلی با آن سروکار داریم، عده ای نجیب و نیازمند نیستند که با توجه به شرایط اقتصادی موجود به دنبال راهی برای امرار معاش باشند، بلکه با تعدادی از اعضای باند روبه رو هستیم که نیمی از پیاده روهای بهترین و گران ترین مناطق شهر را به مغازه و پارکینگ اختصاصی خود تبدیل کرده اند و بدون نگرانی بابت بهترین کتاب چاپ و می فروشند. کاغذ و نه یکی شوخی میکنه آنها ندارند، همانطور که وان مناطق متعلق به باندهای خطرناک برخی از کشورهای آمریکای لاتین را یادآوری می کند.

وقتی به این تحول نگاه می کنیم که بیش از چند سال طول نکشید، نقش فقدان آزادی و مالکیت خصوصی در ایجاد آن کاملاً مشخص است. اگر از ابتدا چاپ کتاب مانند نشریات نیاز به مجوز پیش چاپ نداشت، اگر ممیزی نبود و تسامح در قبال شیوه های مختلف تفکر و زندگی صورت می گرفت، اگر کارمند وزارت آموزش و پرورش در شناسایی محتوای مناسب اذهان ده ها هزار فرهیخته و کتاب خوان شایسته تر از این افراد شناخته نمی شد، اگر حقوق مالکیت محدود دولت در حوزه فعالیت های غیرقانونی بود، شاکی بود. مترجمان و نویسندگان و حقوق ناشران اگر مغازه دار شد. و کتابفروشان مالیات نمی گرفتند، در آن شرایط نیازی به پیدایش بازار زیرزمینی کتاب نبود.

از طرفی با رونق بیشتر کسب و کارهای مرتبط با کتاب، شغل های بیشتری در این زمینه ایجاد می شد و به دلیل آزادی بیشتر نویسندگان، فرهنگ کشور رشد می کرد. پیدایش باندها در عرصه های مختلف فعالیت اقتصادی نتیجه آزادی نیست بلکه نتیجه انحصار دولت است. دولت که نمی تواند یک منطقه را به طور همه جانبه کنترل کند، به جای عقب نشینی و اعطای آزادی و ارزش گذاری برای فرآیندهای خودجوش صلح آمیز، به تدریج آن منطقه را به گونه ای به باندهایی اجاره می دهد که گویی متعلق به آن است: انتقال سوسیالیسم به الیگارشی و احیای استبداد قدیمی. در این میان جای بسی تعجب است که برخی از فعالان فرهنگی در تحلیل خود از این موضوع، به جای خواستار آزادی بیشتر و کاهش مداخلات دولت، برعکس خواستار نظارت شدیدتر دولت هستند.

دستفروش کتاب انقلاب، کتابفروشی

بخش خصوصی واقعی در برابر سرمایه داری دوست

بخش خصوصی واقعی در برابر سرمایه داری دوست

در دهه ۹۰ که واگذاری برخی صنایع بزرگ مانند هپکو اراک و کشت و صنعت هفتپه، حجم فعالیت این مشاغل را تا حد قابل توجهی کاهش داده بود و به تنش های سیاسی دامن می زد، موجی از تحلیل ها و اظهارات جریان های مختلف، از سکولارهای علوم اجتماعی گرفته تا حلقه های به اصطلاح «عدالت خواهی، علیه مکتب هیولا گرایی» به راه افتاد. «نیاوران» و تفکر خطرناک «بنیادگرایی بازار آزاد» سیل شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: