علیرضا مبصر؛ گروه بین الملل: به گزارش پایگاه تحلیلی investing.com در میانه چشمانداز مبهم اقتصاد جهانی، دو بازار راههای متفاوتی را در پیش گرفتهاند؛ نفت که زمانی نماد قدرت اقتصاد جهانی بود، امروز زیر فشار عرضه و چشمانداز تقاضای ضعیف در مسیر نزولی قرار گرفته است، در حالی که طلا، این پناهگاه دیرین سرمایهگذاران، بار دیگر در اوج توجهات قرار گرفته است. افزایش ناگهانی موجودی نفت خام آمریکا، همراه با رشد تولید شیل و شکست مذاکرات ژئوپلیتیک در بحران روسیه-اوکراین، ترکیبی از نااطمینانیهای اقتصادی و سیاسی پدید آورده که بازتاب آن در واگرایی کمسابقه بازار نفت و طلا بهوضوح دیده میشود. این تحولات نه تنها سیگنالهایی درباره آینده اقتصاد جهانی ارسال میکنند، بلکه آثار مستقیمی بر اقتصادهای در حال توسعه، از جمله ایران، خواهند داشت. در ادامه، به بررسی روندهای اخیر این دو بازار کلیدی و پیامدهای آن برای سرمایهگذاران میپردازیم.
نفت شیل، آقای بازار نفت در سال ۲۰۲۵
در تازهترین گزارش موجودی نفت آمریکا، میزان ذخایر نفت خام به شکلی غیرمنتظره افزایش یافته است؛ موضوعی که نگرانیها در خصوص مازاد عرضه در بازار جهانی نفت را تشدید کرده. یکی از دلایل اصلی این روند، افزایش تولید نفت شیل در ایالات متحده است؛ روندی که بهرغم تلاش اوپکپلاس برای کاهش تولید و تثبیت قیمتها، عملاً تاثیر این سیاستها را تا حد زیادی خنثی کرده است.
افزایش تولید نفت شیل آمریکا در سال ۲۰۲۵ به چند عامل کلیدی بازمیگردد. از یکسو، پیشرفتهای فناوری در حوزه حفاری و استخراج — از چاههای طویلتر و تکنیکهای پیشرفته شکست هیدرولیکی گرفته تا استفاده از هوش مصنوعی در بهینهسازی عملیات باعث شده هزینه تولید هر بشکه نفت به شکل قابل توجهی کاهش یابد و بهرهوری چاهها حدود ۱۵ درصد بهبود پیدا کند. بهطور مثال، بر اساس پیشبینی BloombergNEF، تولید نفت شیل در آمریکا در سال جاری با رشد ۴.۵ درصدی به ۱۳.۹ میلیون بشکه در روز خواهد رسید.
از سوی دیگر، رقابت فزاینده با اوپکپلاس بهویژه پس از افزایش تولید این ائتلاف در سال ۲۰۲۵، شرکتهای شیل را واداشته تا با هدف حفظ سهم بازار جهانی نفت، سطح تولید خود را افزایش دهند. مناطق غنی همچون پرمین و بکن نیز به دلیل هزینه تولید پایینتر، در کانون این رقابت قرار گرفتهاند. همچنین، افزایش تقاضای جهانی برای نفت علیرغم افت نسبی قیمتها به حدود ۶۵ دلار در هر بشکه همچنان تولید شیل را اقتصادی و توجیهپذیر نگه داشته است. شرکتهای آمریکایی نیز با بهرهگیری از روشهایی نظیر بازشکست چاهها و تزریق CO₂ به سراغ زمینهای رده دوم و سوم رفتهاند تا از منابع موجود حداکثر بهره را ببرند.
این رشد تولید در مقیاس اقتصادی نیز اهمیت ویژهای دارد. ایالات متحده، بهعنوان بزرگترین تولیدکننده نفت جهان، سهمی تعیینکننده در شکلدهی به تراز جهانی عرضه و تقاضای نفت دارد. افزایش تولید شیل نه تنها بر تعادل بازار تأثیر میگذارد، بلکه مستقیماً بر قیمت نفت و میزان ذخایر جهانی اثرگذار است؛ عاملی که اکنون به یکی از محرکهای اصلی فشار نزولی بر قیمت نفت تبدیل شده است.
طلا برنده اصلی عملیات تار عنکبوت اوکراین علیه روسیه!
در حالی که بازار نفت تحت فشار عرضه و کاهش قیمت قرار گرفته، طلا در مسیر کاملاً متفاوتی حرکت میکند. در ماههای اخیر، ترس از تورم بالا، سیاستهای انبساطی بانکهای مرکزی ( به غیر از فدرال رزرو)، و افزایش بیثباتی ژئوپلیتیکی طلا را دوباره به عنوان یک پناهگاه جذاب برای سرمایهگذاران مطرح کرده است.
بانکهای مرکزی عمده جهان، همچنان درگیر سیاستهای سهلگیرانه پولی هستند و نرخهای بهره پایینتر از نرخ تورم نگه داشته شده؛ این امر به تضعیف ارزش پولهای ملی انجامیده و در نتیجه، طلا به عنوان ذخیره ارزش جذابتر شده است. افزون بر این، چشمانداز مبهم رشد اقتصادی در اقتصادهای بزرگ، به خصوص در پی تداوم جنگهای تجاری و کاهش سرعت رشد چین، تقاضای جهانی برای طلا را بیشتر تحریک میکند. در میان عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر رشد قیمت طلا، تشدید درگیریهای نظامی میان روسیه و اوکراین بار دیگر فضای جهانی را متشنج کرده است.
اگر توجه کرده باشید پارادوکسی بازاری شکل گرفته است؛ از طرفی سیاست های انبساطی باید به رشد قیمت نفت دامن بزند اما عواملی همچون تعرفه های وضع شده با کند شدن رشد اقتصاد جهانی از این امر جلوگیری کرده اند
شکست مذاکرات ماه مه ۲۰۲۵، که امیدهایی برای آتشبس ایجاد کرده بود، پس از عملیات پهپادی گسترده اوکراین علیه پایگاههای هوایی روسیه، موسوم به “تار عنکبوت”، عملاً به بنبست رسید. در این عملیات، بیش از ۱۰۰ پهپاد کوتاهبرد از داخل خاک روسیه پرتاب شد و بر اساس ادعاها، دهها فروند هواپیمای استراتژیک روسیه منهدم شد؛ رخدادی که نه تنها ضربهای نظامی، بلکه تحقیر استراتژیک سنگینی برای کرملین بود. در پی این حمله، روسیه واکنش تهاجمی احتمالی را در دستور کار قرار داده و بیم افزایش دامنه جنگ دوباره بالا گرفته است. این وضعیت، بهویژه با در نظر گرفتن پیامدهای روانی و ریسکگریزی ناشی از آن، باعث شده سرمایهگذاران بیش از پیش به سمت طلا به عنوان یک دارایی امن و پناهگاه تورمی روی بیاورند. بازگشت تنشها میان دو قدرت نظامی، دوباره یادآور این واقعیت شده است که آرامش ژئوپلیتیکی هنوز در افق دیده نمیشود.
در کنار این موارد، اختلالات زنجیره تأمین و نوسانات بازار انرژی نیز چشمانداز اقتصادی را شکنندهتر کرده و همین فضا جذابیت طلا را بیش از پیش تقویت میکند. به این ترتیب، طلا بار دیگر در رأس گزینههای سرمایهگذاران محتاط قرار گرفته و روند صعودی آن میتواند در کوتاهمدت ادامه یابد
واگرایی بازار نفت و طلا؛ بازتاب بیثباتی اقتصاد جهانی
در هفتههای اخیر، روند واگرای بازار نفت و طلا بهخوبی بازتابدهنده تنشها و نااطمینانیهایی است که اقتصاد جهانی با آن دستوپنجه نرم میکند. در حالی که نفت با فشار نزولی ناشی از افزایش غیرمنتظره موجودی انبارهای ایالات متحده مواجه شده و بهنوعی از چشمانداز کاهش تقاضا در بازارهای جهانی حکایت دارد، طلا مسیر معکوسی را در پیش گرفته و تحت تأثیر نگرانیهای تورمی و تنشهای ژئوپلیتیکی بهعنوان پناهگاه امن سرمایهگذاران در حال تقویت موقعیت خود است.
افزایش سطح موجودی نفت خام در آمریکا که از پیشبینیهای قبلی فراتر رفته، تردیدهایی جدی درباره توازن عرضه و تقاضا در بازار انرژی ایجاد کرده است. این وضعیت در شرایطی رخ میدهد که بازار پیشاپیش با نشانههایی از ضعف رشد اقتصادی جهانی روبهروست. در چنین فضایی، کاهش قیمت نفت نهفقط واکنشی به مازاد عرضه بلکه بازتابی از تضعیف انتظارات نسبت به چشمانداز تقاضا نیز هست؛ نشانهای از آنکه موتورهای رشد اقتصادی در بسیاری از کشورها یا کند شدهاند یا در مسیر افت قرار دارند.
در نقطه مقابل، طلا با تکیه بر جایگاه سنتی خود بهعنوان یک دارایی امن، بار دیگر به کانون توجه بازگشته است. شرایط اقتصادی جهانی که زیر سایه تورمهای مزمن، سیاستهای پولی انبساطی و نااطمینانیهای ژئوپلیتیکی قرار دارد، انگیزه خرید این فلز گرانبها را تقویت کرده است. سرمایهگذاران، در واکنش به فضای بیثبات حاکم، بهویژه در پی تشدید تنشها میان روسیه و اوکراین و فروپاشی مذاکرات صلح، بار دیگر طلا را بهعنوان سپری در برابر ریسکهای پیشرو ترجیح دادهاند. این واگرایی میان نفت و طلا، اگرچه در گذشته نیز مسبوق به سابقه بوده، اما در شرایط فعلی بهوضوح نمایانگر شکاف عمیقی است که میان انتظارات تورمی و واقعیتهای رشد اقتصادی ایجاد شده است. از یک سو، کاهش قیمت نفت سیگنالی از کند شدن فعالیتهای اقتصادی در مقیاس جهانی ارسال میکند، و از سوی دیگر، افزایش قیمت طلا حاکی از گسترش ترس نسبت به بیثباتیهای مالی و سیاسی است.
در چنین شرایطی، اثرات این واگرایی بر بازارهای داخلی نیز قابل چشمپوشی نیست. کاهش قیمت نفت، بهویژه برای اقتصادهایی که وابستگی بالایی به صادرات نفت دارند، میتواند با محدودسازی منابع ارزی، زمینهساز فشار بیشتر بر نرخ ارز شود. در ایران نیز، کاهش درآمدهای نفتی همواره با نوسانات نرخ ارز همراه بوده و این مسئله بهطور مستقیم بر هزینههای مبادلاتی، انتظارات تورمی و رفتارهای سرمایهگذاری اثر میگذارد.
به یاد داشته باشید که در مقابل، افزایش قیمت جهانی طلا، با تقویت جایگاه این فلز در بازارهای داخلی، میتواند بر جذابیت آن بهعنوان ابزار حفظ ارزش بیفزاید؛ بهویژه در زمانی که اعتماد عمومی نسبت به ثبات اقتصادی تضعیف شده و نگاهها به گزینههای جایگزین برای حفظ قدرت خرید معطوف شده است
سخن نهایی
در شرایطی که بازار جهانی نفت زیر فشار مازاد عرضه و ضعف چشمانداز رشد اقتصادی قرار دارد و طلا در پاسخ به موج جدیدی از ریسکهای ژئوپلیتیکی و نگرانیهای تورمی مسیر صعودی را در پیش گرفته، واگرایی این دو بازار بیش از پیش به آینهای از بیثباتی اقتصاد جهانی تبدیل شده است. برای سرمایهگذاران، این واگرایی معنایی روشن دارد: اکنون بیش از هر زمان دیگری، ضرورت تحلیل دقیق ریسکها و متنوعسازی سبد داراییها اهمیت یافته است.
در اقتصاد ایران نیز، کاهش قیمت نفت میتواند فشار بر منابع ارزی را افزایش داده و مسیر نوسانات نرخ ارز را هموارتر کند؛ در مقابل، رشد قیمت جهانی طلا میتواند فرصتهایی تازه برای پوشش ریسکهای تورمی فراهم آورد. در چنین فضایی، رویکرد هوشمندانه در سرمایهگذاری مستلزم آن است که تحولات بازارهای جهانی با دقت رصد شود و راهبردهای سرمایهگذاری متناسب با این واقعیتهای نوین تنظیم گردد؛ چرا که در دنیای امروز، حتی واگرایی دو کالای به ظاهر بیارتباط میتواند مسیر سرمایهها را دگرگون کند.
منبع:تحلیل بازار