در روایات تاریخی ، وقایع برجسته سیاسی-نظامی و مهم معمولاً صفحات بیشتری را نسبت به روندهای اقتصادی و فرهنگی به خود اختصاص می دهد. این تعصب در روایت گذشته در تاریخ نگاری سنتی به حدی گسترده بود که امروزه پرتاب یک تصویر نسبتاً جامع از شرایط زندگی اجتماعی در قرون گذشته نیاز به تحقیقات مستند قریب به اتفاق دارد. در دوران مدرن و اروپا ، البته ، نقش تاریخ فرهنگی یا تاریخ اقتصادی در تاریخ نگاری برجسته تر شد. یکی از دلایل این روند می تواند دموکراتیک جوامع و در نتیجه نقش برجسته تری باشد که مردم عادی و زندگی روزمره آنها در جامعه بازی می کنند.
به عنوان مثال ، در روایت تاریخ معاصر ایران ، وقایع سیاسی ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ یا ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ مورد توجه قرار نگرفته است ، تحولات اقتصادی ، صنعتی و مالی مورد توجه قرار نگرفته است. حجم کتاب ها ، مقالات و برنامه های تلویزیونی که در مورد تاریخ تحولات اقتصادی ایران تولید شده است به هیچ وجه با تاریخ تحولات سیاسی ایران و تا حدودی تحولات فکری ایران قابل مقایسه نیست. در اینجا ما تعدادی از منابع را معرفی می کنیم که می توانند در درک تحولات اقتصادی ایران معاصر مفید باشند.
خاطرات Abolhassan Ebtehaj
یکی از راه های درک وقایع تاریخی ، درک شخصیت هایی است که در آن وقایع نقش برجسته ای داشته اند ، خواه ارزیابی ما از این نقش مثبت باشد یا منفی. Abolhassan Ebtehaj ممکن است برای خواهرزاده شاعر خود ، Houshang Ebtehaj ، به خوانندگان کتاب مشهور شناخته نشود. با این حال ، وی در تاریخ اقتصادی معاصر ایران از اهمیت زیادی برخوردار بود. اول ، Ebtajaj برای مدت طولانی یک وضعیت مهم اقتصادی و مالی بود. این موارد شامل مدیریت نه ساله وی بر روی بانک ملی -هنگامی که بانک مرکزی هنوز حضور نداشت و بانک ملی بخشی از کارکردهای بانک مرکزی بود -و همچنین چهار -و -A -HALF -سال او در سازمان برنامه. در حقیقت ، و شاید اهمیت اصلی نقش Ebtajaj در تاریخ اقتصادی ایران ، ریاست وی در مورد سازمان برنامه بود. اگرچه Ebtehaj اولین رئیس سازمان برنامه نبود ، می توان گفت که این برنامه برای اولین بار در دوران ریاست جمهوری وی جدی گرفته شده است. اهمیت و قدرت سازمان برنامه به چنین سطحی رسیده بود که منجر به نارضایتی وزیران کابینه و نخست وزیران شد. به حدی که سازمان به عنوان “حالت در داخل کشور” توصیف شده است. بخش اعظم درآمد نفت ایران که از این کنسرسیوم دریافت شده بود ، مطابق قانون برای صرف برنامه های مدنی به طور مستقیم به سازمان برنامه ریزی اختصاص داده شد. همان قدرت سازمان برنامه و وجود نوعی ظن کارمندان آن سرانجام منجر به تصویب قانونی کابینه اقبال Manouchehr – و طبیعتاً با حمایت شاه – که منجر به محرومیت از استقلال سازمان از دولت شد – شد. قانونی که به معنای پایان کار Ebthaj در سازمان برنامه بود. EBTAJAJ در خاطرات خود ، نظرات خود را در مورد موضوعات اداری و اقتصادی ایران بیان می کند ، که با توجه به اهمیت وی در تاریخ اقتصادی ایران ، می تواند خواندن انتقادی از این دیدگاه ها باشد.
خاطرات Abolhassan Ebtehaj. با تلاش Alireza Arwazi. انتشارات علمی.
ذکر کتاب دیگری در مورد Ebtajaj و حرفه وی بی فایده نیست: برنامه ریزی و قدرت در ایران: Abolhassan Ebtajaj و توسعه اقتصادی شاه. فرانسیس بوستاک و جفری جونز. ترجمه شده توسط مهدی پازوکی و علی حبیبی. انتشارات بیابانی.
کتاب توسعه در ایران ۱۳۲۰-۱۳۵۷
همانطور که در بالا اشاره کردیم ، سازمان برنامه در حال برنامه ریزی و اجرای پروژه ها تقریباً مستقل از کابینت ها بود. اما بیرون رفتن از آن سازمان به معنای از بین رفتن کاملاً از بین نرفت. سازمان برنامه ریزی و برنامه ریزی اقتصادی در آن زمان به دلیل روند بسیار گسترده ای در سطح جهانی ، حتی در بلوک غربی ، که گسترش عرضه و تقاضا در بازار آزاد را رد و در نظر گرفت. ایده ای که به طرز حیرت انگیزی نه توسط اتحاد جماهیر شوروی بلکه عمدتا توسط ایالات متحده به دولت ایران بود. بنابراین سازمان برنامه ریزی پس از EBTAJAJ تا حدی اهمیت آن را ادامه داد. با این حال ، این بار یک کابینه بود و در بعضی مواقع رئیس این برنامه به عنوان وزیر کابینه به عنوان وزیر کابینه بود. کتاب توسعه در ایران ، در چارچوب پروژه تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات ایران ، با سه عضو مهم این سازمان با Gholamreza Afkhami مصاحبه کرده است: Manouchehr Goodarzi ، Khodadad Farmanfarmiani و Abdul Majid Majidi. از این سه نفر ، گودارزی مدیر ارشد سازمان بود و فرماندار و ماجیدی مدتی مسئول این سازمان بودند.
کتاب برنامه ریزی در ایران
این کتاب گزارش مختصری از تجربیات گروه دوم مشاوران آمریکایی است که عمدتاً از هاروارد به ایران ارسال شده اند تا در توسعه برنامه توسعه سوم شرکت کنند. به گفته نویسنده ، هدف از برنامه توسعه دوم – که در دوره EBTAJAJ تنظیم شده بود – اجرای چندین پروژه مهم ساختمانی مانند پروژه DEZ DAM توسط سازمان برنامه بود. پروژه هایی که در آن زمان بوروکراسی می دیدند ، دولت قادر به اجرای آنها نبود. در مقابل ، هدف از برنامه سوم تمرکز بر برنامه ریزی در سازمان برنامه ریزی و تحویل پروژه ها به بوروکراسی دولت بود. سخنان نویسنده نشان می دهد که تخمین با نتیجه کار گروه در ایران بسیار رضایت بخش نیست. نویسنده در جایی از کتاب (ص ۸۰) خاطرنشان می کند که علاوه بر برنامه ریزان هاروارد که به اندازه کافی با انجمن ایران آشنا نبودند ، همکاران ایرانی وی در سازمان برنامه تمایلی به سفر به مناطق روستایی نداشتند. در اوایل کتاب (صفحه ۳۱) ، نویسنده تجزیه و تحلیل جالبی از این واقعیت را ارائه می دهد که برنامه ریزی اقتصادی نمی تواند قلمرو برنامه ریزی خود را محدود کند ، زیرا به ناچار عوامل تأثیرگذار مهمی را که کل برنامه شکست خواهد خورد ، نادیده می گیرد. با وجود دسترسی نویسنده به چنین تحلیلی ، به نظر نمی رسد که به استفاده وی از برنامه ریزی برای اقتصاد یک کشور شک داشته باشد.
برنامه ریزی در ایران: بر اساس تجربیات بخش مشاوره دانشگاه هاروارد در ایران در تهیه برنامه توسعه سوم. تاس H. مک لود. ترجمه شده توسط علی آزام محمد باری. انتشارات نی.