سه متغیر کلیدی در بازار سرمایه

سه متغیر کلیدی در بازار سرمایه

بازار؛ گروه بورس: بازار سرمایه، برخلاف تصور رایج، صرفاً میدان تحلیل تکنیکال یا بررسی صورت‌های مالی نیست. در ساختار پرنوسان اقتصاد ایران، آنچه مسیر سرمایه را تعیین می‌کند، نه فقط داده‌های خرد، بلکه تعامل پیچیده‌ای از متغیرهای کلان است. نرخ ارز، به‌عنوان قطب‌نمای انتظارات تورمی، رویدادهای سیاسی به‌مثابه محرک‌های غیرمستقیم، و شاخص کل به‌عنوان بازتاب روان‌شناسی جمعی، سه ستون اصلی تصمیم‌سازی در بازارند. این یادداشت، تلاش دارد با نگاهی تحلیلی، نقش این سه متغیر را در جهت‌گیری بازار سرمایه بازخوانی کند.

رضا ابراهیم‌زاده کارشناس بازار سرمایه در یادداشتی اختصاصی برای بازار به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه می‌خوانید؛

«در بازار سرمایه ایران، تصمیم‌گیری بدون درک نیروهای کلان، چیزی جز قمار نیست. آنچه سرمایه‌گذار حرفه‌ای را از معامله‌گر هیجانی جدا می‌کند، نه صرفاً مهارت تکنیکال یا تسلط بر صورت‌های مالی، بلکه توانایی تشخیص جهت‌گیری‌های بزرگ بازار است؛ همان جریاناتی که از دل اقتصاد کلان، سیاست و رفتار جمعی بیرون می‌آیند و مسیر سرمایه را تعیین می‌کنند.

در این میان، سه متغیر کلیدی وجود دارد که هر تحلیل‌گر باید پیش از هر تصمیمی به آن‌ها رجوع کند. نخست، نرخ ارز است؛ دلار آزاد در اقتصاد ایران فقط یک عدد نیست، بلکه شاخصی است از اعتماد عمومی، انتظارات تورمی و حتی اضطراب‌های سیاسی. هر جهش ارزی، موجی از نقدینگی را به سمت بازار سهام می‌فرستد و هر افت آن، ترمزی برای شاخص‌هاست. اما این رابطه همیشه خطی نیست. گاهی نوسانات کوتاه‌مدت دلار، بازار را سردرگم می‌کند و اثر پایدار ندارد. نمونه‌های تاریخی این رابطه روشن‌اند؛ مهر ۱۴۰۳، دلار صعود کرد و آبان همان سال بورس هم بالا رفت؛ فروردین ۱۴۰۴، دلار افت کرد و اردیبهشت، شاخص بورس هم ریزش کرد. مهم‌تر از همه، عبور دلار از سقف تاریخی ۱۰۶ هزار تومان، جرقه‌ای بود برای جهش تقاضا در بازار سهام. شکست سقف‌های ارزی، اغلب آغازگر فازهای صعودی در بورس است.

دومین متغیر، رویدادهای سیاسی است؛ اما با یک تبصره مهم: در بازار ایران، سیاست بیشتر از آنکه مستقیم اثر بگذارد، از مسیر نرخ ارز عمل می‌کند. مذاکرات، توافق‌ها یا تنش‌های منطقه‌ای، اگر نرخ ارز را تکان دهند، بازار هم واکنش نشان می‌دهد. اما اگر دلار بی‌تفاوت بماند، بازار هم بی‌تفاوت خواهد بود. برای نمونه، مذاکرات ایران و آمریکا در فروردین ۱۴۰۴، اثر مثبت کوتاه‌مدت داشت و تنش نظامی در تیرماه همان سال، شاخص را برای چند روز منفی کرد. در ایران، سیاست بدون تغییر در دلار، قدرت چندانی برای جهت‌دهی به بازار ندارد.

سومین عامل، شاخص کل بورس است؛ برخلاف تصور رایج، این شاخص فقط یک عدد نیست. شاخص کل، بازتابی از روان‌شناسی جمعی بازار است. وقتی شاخص کل در فاز نزولی قرار می‌گیرد، حتی سهم‌های کوچک و مستقل هم به دنبال آن اصلاح می‌شوند. در دوره اردیبهشت تا شهریور ۱۴۰۴، افت شاخص از ۳.۲ میلیون به ۲.۴ میلیون واحد، بیش از ۸۰ درصد نمادها را وارد فاز اصلاحی کرد. معامله برخلاف روند شاخص کل، اغلب با ریسک بالا و بازدهی پایین همراه است.

بنابراین، بازار سرمایه ایران را نمی‌توان با یک نمودار یا یک خبر تحلیل کرد. باید به برآیند نیروهای کلان نگاه کرد. نرخ ارز، سیاست و شاخص کل، سه ستون اصلی تصمیم‌سازی‌اند. تحلیل تکنیکال و بنیادی، ابزارهای مکمل‌اند؛ اما بدون درک این سه ستون، هر تحلیل تکنیکال، روی آب نوشته شده است. در بازارهای مالی، دانستن کافی نیست؛ باید فهمید و فهم، از کلان آغاز می‌شود.»

منبع:تحلیل بازار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: