حدیث شابلی از آیت الله حسن زاده آمولی

حدیث شبلی از نگاه آیت الله حسن‌زاده آملی

به گفته خبرنگار فرهنگی آژانس خبری تاسنیم ، شابلی به حج رفته بود و پس از ورود زیارت با حضور امام چهارم (AS) ، پیامبر در مورد زیارت و شابالی گفت که او حج را انجام داده است. امام سپس از شابلی عمل کرد که چگونه این کار را انجام داد ، و شبالی فقط در پاسخ به هر سؤال گفت: “نه” و امام راز هر یک از آیین های حج را به او آموخت.

به عنوان مثال ، امام پرسید که وقتی در مقطیک فرود آمدید ، آیا قصد داشتید گناه گناه را از بین ببرید و نه بگویید و نه. امام پس از پرسیدن چند سؤال در مورد اهداف Ihram و Talbiyah ، به Shabli گفت که شما IHRAM را ندارید و نگفتید و نگفتید. به نظر می رسد که امام چهارم دست شابلی را می گیرد و تمام اعمال حج را با هم بررسی می کند ، و پس از اینکه شبالی از ظاهر آیین های زیارتی می گوید و در مورد فضای داخلی زیارت صحبت می کند ، کلاس امام او را ترک می کند و اسرار هاج را به او می گوید.

حدیث شابلی از آیت الله حسن زاده آمولی

آیت الله حسن زاده آمولی ، در کتاب ۱۰ رساله خود ، موضوع روایت امام ساجاد را به عنوان نمونه ای برای نویسندگان و دانشمندان برای نثر و نظم اسرار حج توصیف کرد و آن را در کتاب خود نوشت و بخشی از آن را خواند.

ما یک زیارت صحیح و یک زیارت قابل قبول داریم. اعمال صحیح و آیین های حج همان شرایطی است که در رساله های مقامات تقلید می شود و دیگری اقدامات معنوی حاج به نام اسرار حج است.

طبق روایت امام زین البریدین (AS) ، به عقب برگردید ، بیشتر زائران باید به اقدامات و آیین های خود شک کنند ، و اگر بندگان به لطف خدا نبودند ، هیچ کس نباید به زیارت خود امیدوار باشد.

دانشمندان اخلاقی اقدامات را به دو بخش تقسیم می کنند. یکی اعمال صحیح و آیین های حج با توجه به شرایط است. یکی دیگر از پذیرش اعمال معنوی و باطنی ، به نام اسرار عرفانی حج.

برخی از زائران می گویند که اگر خدا موفق شود و همان زیارت را انجام دهد ، ما کلاه های خود را بالا می بریم ، اما برخی به دنبال اسرار داخلی حج هستند و از این پس آخرت خود را نجات می دهند.

همه خدمتگزاران وجود دارند. آنها نه تنها در دره مقدس مکه ، بلکه در همه جا و لحظه زندگی آنها نیستند ، بلکه این کار را نمی کنند. نه مانند کسانی که با اکراه دین را می پذیرند و خود را خدمتگزار می دانند ، و به دلیل اینکه آنها یک اسب عصیانگر هستند که بندگی را نمی بینند ، و هر کجا که منافع خود را می بینند ، می گویند ما حق انتخاب داریم و دین زبان آنها برده جهان است.

در روایات گفته می شود: در سالی که امام صدیق (ع) به زیارت رفته بود ، آنها پس از اقدامات در گوشه مسجد نشسته بودند. یکی از همراهان گفت: ما اکثراً آل -هاج هستیم! امسال هاجی چیزهای زیادی آمده است. المدالله به نتیجه رسیده است و بسیاری از مسلمانان به حج آمده اند.

al -Qaeda:

او گفت: این به چه معنی است؟! تعداد زیادی کشتی کروز و حاجی کم وجود دارد!

امام گفت: “به دو انگشت من نگاه کن.”

او بین دو انگشت امام نگاه کرد و به درب استان و استان نگاه کرد و در اطراف مسجد مسجد حیوانات وحشی و وحشی ، که با خانه خدا آمیخته بود ، می دید و چند انسان وجود دارد.

پایان پیام/

منبع:تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *