ECUARAN: هفتگی اقتصاددان این سرمقاله این هفته را تجزیه و تحلیل می کند که دلبستگی دولت ها مبتنی بر تصورات غلط است و می تواند تحت اقتصاد جهانی فعلی نتایج را معکوس کند.
به گزارش ECUA ، سیاستمداران در سراسر جهان توسط کارخانه ها دلگیر هستند. دونالد ترامپ می خواهد از تولید فولاد تا ساخت مواد مخدر به ایالات متحده بازگردد و انگلیس در حال یارانه قبض های انرژی تولید کنندگان است. نخست وزیر هند ، نارندرا مودی همچنین انگیزه هایی را برای سازندگان خودروهای برقی فراهم کرده است که به طراحی طولانی مدت یارانه های صنعتی اضافه می شوند. برخی از دولت های دیگر ، مانند آلمان و اندونزی ، همچنین به انگیزه هایی برای تولید کنندگان تراشه و باتری فکر کرده اند. با این حال ، از دیدگاه اقتصاددان ، تلاش جهانی برای احیای تولید صنعتی نه تنها موفق خواهد شد ، بلکه احتمالاً به آن بیشتر از سود آسیب می رساند.
توهم بازگشت به تولید صنعتی قدیمی
اشتیاق امروز به تولید داخلی اهداف بسیاری دارد. در غرب ، سیاستمداران می خواهند مشاغل کارخانه ای با درآمد بالا را زنده کنند و جلال مناطق صنعتی خود را برگردانند. کشورهای فقیر نیز به دنبال توسعه اقتصادی و اشتغال هستند. جنگ در اوکراین همچنین بر اهمیت زنجیره های تأمین پایدار ، به ویژه برای سلاح و مهمات تأکید کرده است. سیاستمداران امیدوارند که توانایی صنعتی به نوعی به قدرت ملی منجر شود و در پس زمینه این تلاش ها تسلط گسترده صنعتی چین است که در عین حال باعث ترس و حسادت می شود.
اشتغال ، رشد و پایداری اهداف ارزشمندی است ، اما متأسفانه این تصور که با ارتقاء تولید صنعتی می توان این اهداف را بدست آورد ، نادرست است زیرا مبتنی بر مفاهیم اشتباه ماهیت اقتصاد مدرن است.
چرا تولید صنعتی دیگر به کار نمی رود؟
یکی از این موارد مربوط به مشاغل کارخانه است. سیاستمداران امیدوارند که با افزایش تولید ، اشتغال خوبی را برای افراد بدون مدرک یا برای مهاجران روستایی در کشورهای در حال توسعه فراهم کند. اما کار کارخانه به شدت خودکار شده است ، به طوری که با وجود افزایش ۵ درصدی ارزش تولید ، از سال ۲ حدود ۲ میلیون شغل (معادل ۲ ٪) از دست داده است. بنابراین ، برای همه کشورها ، آنها نمی توانند سهم خود را از کیک انقباض افزایش دهند.
بسیاری از مشاغل خوب در خطوط تولید امروز متعلق به تکنسین ها و مهندسان است ، نه کارگران معمولی. کمتر از یک سوم مشاغل تولیدی ایالات متحده امروز توسط افراد بدون مدرک دانشگاه انجام می شود ، در حالی که نتایج یک برآورد نشان می دهد که اگر ایالات متحده تولید داخلی را به کسری تجاری خود افزایش دهد ، تعداد مشاغل تولید جدید ایجاد شده هنوز تنها یک درصد از کل نیروی کار خواهد بود. تولید صنعتی دیگر برای افراد بدون مدرک دانشگاهی درآمد بیشتری نسبت به مشاغل مشابه در بخش هایی مانند ساخت و ساز ندارد و از آنجا که رشد بهره وری در تولید کمتر از خدمات است ، احتمالاً رشد دستمزد ناامید کننده خواهد بود.
آیا تولید صنعتی کلید رشد اقتصادی است؟
توهم دیگر این است که تولید صنعتی برای رشد اقتصادی ضروری است. تولید صنعتی هند ، به عنوان سهم تولید ناخالص داخلی ، حدود ۲ درصد کمتر از هدف ۲ ٪ نارندرا مودی است ، اما این مانع از رشد چشمگیر اقتصاد هند نشده است. چین همچنین با وجود تسلط بر بخش هایی مانند انرژی تجدید پذیر و اتومبیل های برقی ، در سالهای اخیر اهداف رشد خود را به چالش کشیده است.
امنیت ملی و محدودیت در تولید داخلی
اما با توجه به جنگ در اوکراین و تنش با چین ، کشورهای ثروتمند برای امنیت ملی باید به دنبال احیای صنعت باشند؟ وابستگی به کارخانه های خارج از کشور خطرناک به نظر می رسد ، و بیماری همه گیر Corona نیز در زنجیره های عرضه ترسیده است. برخی از وابستگی ها واقعاً تنگناهای استراتژیک هستند. انحصار تقریبی چین در پالایش عناصر نادر زمین اخیراً تولید جهانی اتومبیل را کاهش داده و قدرت چانه زنی آن را علیه ایالات متحده می بخشد. بنابراین ، منطقی است که ذخایر مهمات و مهمات در غرب تقویت شود ، زیرساخت های حیاتی از ایالات متحده را فراهم کند و مواردی را که دارای مدت زمان مانند کشتی ها قبل از جنگ است ، تولید کند.
اما در دنیای تخصصی امروز ، پرداخت یارانه های گسترده برای احیای صنعت تأثیر کمی در آمادگی نظامی دارد. ساخت موشک Tamahawak با تولید تسلا کاملاً متفاوت است. جنگ در اوکراین همچنین نشان داده است که یک اقتصاد جنگ می تواند با سرعت غافلگیرانه ظرفیت تولید را نوآوری و افزایش دهد.
چین و اقتصاد دولت: آیا دیگران باید یکسان باشند؟
بخش آخر این توهم این است که توانایی صنعتی چین محصول اقتصاد متعلق به دولت خود است ، بنابراین سایر کشورها باید با اجرای سیاست های صنعتی مشابه مقابله کنند. چین به روش های مختلفی بازارهای خود را مختل کرده است و در اوایل قرن در مقایسه با سطح توسعه خود تولید بسیار بالایی داشته است. اما آن زمان به پایان رسیده است.
از سال ۳ چین از کاهش جهانی مشاغل کارخانه مصون نبوده است. سهم نیروی کار صنعتی آن تقریباً برابر با سهم ایالات متحده در یک سطح مشابه از رونق اقتصادی است. و حتی کمتر از بسیاری از کشورهای ثروتمند. چین ۵ ٪ از ارزش افزوده ارزش تولید جهانی ، بیشتر به دلیل اندازه بازار داخلی خود را دارد تا نتیجه یک استراتژی خاص. پس از سالها رشد سریع ، اکنون بازار داخلی بزرگی دارد که از تولید کنندگان آن پشتیبانی می کند. نوآوری منجر به ایجاد نوآوری بیشتر می شود و اقتصاد مبتنی بر هواپیماهای بدون سرنشین و تاکسی های پرنده در حال ظهور است. با این حال ، اگرچه صادرات چین از زمان تولید ناخالص داخلی جهان ۵ درصد افزایش یافته است ، اما به عنوان سهم اقتصاد چین نیمی از آن کاهش یافته است.
استراتژی تسلط صنعتی چین
به گفته اقتصاددان ، راه مقابله با توانایی تولید چین ، کاهش روابط اقتصادی با آن نیست ، بلکه ایجاد یک رقیب بزرگ با ابعاد مشابه است و این هدف بهتر است وقتی متفقین بتوانند در اقتصاد آزاد و با مقررات کمی تجارت کنند. کارخانه های ایالات متحده ، آلمانی ، ژاپنی و کره جنوبی نسبت به چین ارزش بیشتری دارند و همانطور که اپیدمی Corona نشان داده است ، زنجیره های عرضه متنوع بسیار مقاوم تر از زنجیره های ملی هستند.
خطرات حمایت گرایی و توهم تولید صنعتی
اما متأسفانه ، دولت ها دقیقاً در جهت مخالف حرکت می کنند. توهم تولید صنعتی کشورها را به حمایت از صنایع داخلی و رقابت برای مشاغل که دیگر وجود ندارند ، سوق می دهد ، در حالی که این مسیر فقط منجر به کاهش دستمزد ، کاهش بهره وری و کاهش انگیزه نوآوری خواهد شد و چین را در قدرت صنعتی خود بی نظیر می کند. تمایل به تولید نه تنها گمراه کننده است ، بلکه یک اتوماتیک است.