رئیس جمهور آرژانتین ، خاویر میلی اخیراً نسخه ای از “پراید مرده” ، آخرین کتاب فردریش هایک را به پاپ لئو ۱۴ اهدا کرد. اما خاویر میلی با این هدیه چه نوع پیام کرد؟ هایک در کتاب غرور مرگبار چه می گوید؟
فردریش فون هایک کتاب Deadly Pride: خطاهای سوسیالیسم را در سال ۱۹۸۸ و چهار سال قبل از مرگ وی منتشر کرد.
در این کتاب ، هایک استدلال می کند که سوسیالیسم مبتنی بر پایه های آغاز بود و شکست های مکرر آن در بسیاری از تجربیات عملی مختلف ایده های سوسیالیستی که قرن بیستم شاهد آن بوده اند ، نتیجه مستقیم این اشتباهات بوده است. او این ایده را “غرور کشنده” می نامد که “انسان می تواند مطابق میل خود دنیای اطراف خود را شکل دهد.”
این کتاب بر روی سیستم های اقتصادی برنامه ریزی شده متمرکز است. هایک استدلال می کند که ایدئولوژی های سوسیالیستی از نقص عمده رنج می برند. این عقیده که برنامه ریزان انسانی می توانند با دانش کامل و نتایج بهینه ، سیستم های پیچیده اجتماعی و اقتصادی را طراحی و کنترل کنند. هایک این نقص را “عزت نفس کشنده” می نامد.
هایک همواره بر مفهوم “دانش پراکنده” تأکید کرده است. وی استدلال می کند که اطلاعات اقتصادی در مرکز نیست ، بلکه در بین میلیون ها نفر از افراد در بازار پراکنده است. این دانش شامل ترجیحات مصرف کننده ، قابلیت های تولید ، در دسترس بودن منابع و عوامل متعدد دیگر است. هایک ادعا می کند که هیچ برنامه ریز مرکزی هرگز نمی تواند امیدوار باشد که این مقدار عظیم از اطلاعات را به طور مؤثر جمع آوری و پردازش کند.
علاوه بر این ، هایک مفهوم “مسئله محاسبه اقتصادی” را معرفی می کند. در بازار آزاد ، قیمت ها به عنوان سیگنال های مهمی عمل می کنند که این دانش پراکنده را منتقل می کنند. قیمت ها نشان دهنده کمبود نسبی کالاها و منابعی است که تصمیمات تولید و تخصیص منابع را راهنمایی می کنند. هایک استدلال می کند که در یک سیستم سوسیالیستی ، جایی که قیمت ها متمرکز هستند ، این سیگنال های حیاتی تحریف شده یا وجود دارند. این امر محاسبه اقتصادی منطقی را غیرممکن می کند – تعیین کارآمدترین تخصیص منابع.
سفارش خودجوش در مقابل برنامه ریزی مرکزی
انتقاد هایک مفهوم “نظم خودجوش” است. برخلاف مارکس ، هایک پیشرفت از طریق انقلاب را مشاهده نکرد. او به دستور خودجوش اعتقاد داشت. سیستمهایی مانند زبان ، قانون و بازار که از طریق عمل انسان تکامل می یابند ، اما نه از طریق طراحی انسانی.
هایک استدلال می کند که سیستم های پیچیده اجتماعی و اقتصادی مانند بازارها از اقدامات غیرمتمرکز میلیون ها نفر که منافع خود را دنبال می کنند ، بیرون می آیند. این سیستم ها ، در حالی که کاملاً طراحی نشده اند ، بسیار کارآمدتر از برنامه نویسان مرکزی هستند. هایک عواقب ناخواسته ای را که بیشتر تلاش برای برنامه ریزی مرکزی است ، برجسته می کند که منجر به کمبود ، ناکارآمدی و کاهش چاه اقتصادی عمومی می شود.
اهمیت آزادی فردی
انتقاد هایک فراتر از اقتصاد است. او آزادی فردی لازم برای یک جامعه مرفه را در نظر می گیرد. سیستم های سوسیالیستی با تأکید بر کنترل مرکزی ، به ناچار آزادی فردی را محدود می کنند. هایک استدلال می کند که یک سیستم بازار آزاد ، با ترویج انتخاب فردی و تصمیم گیری غیر متمرکز ، نه تنها باعث رونق اقتصادی می شود ، بلکه جامعه ای اخلاقی ، عادلانه تر و انسانی تر نیز می شود.
هایک اخلاق را به عنوان آنچه ما عقلانی اختراع می کنیم ، بلکه به عنوان سنت های تکامل یافته می دانست. این قوانین (مانند حقوق مالکیت یا مبادله آزاد) به دلیل کمک به شکوفایی جوامع پدیدار شد. ما آنها را با خطر شما نادیده می گیریم.
او بین دو نوع اخلاق تمایز قائل می شود: اخلاق غریزی (مناسب برای گروه های کوچک) و اخلاق فرهنگی (مناسب برای نظم گسترده). از نظر وی ، سوسیالیسم تلاشی برای تحمیل اخلاق در جوامع بزرگ است که به نظر می رسد در عمل غیرممکن و خطرناک است. به عبارت دیگر ، هایک سوسیالیسم و جمع گرایی را اخلاق عصر قبل از مدرن می داند. او در صفحات اساسی کتاب می نویسد:
“پذیرش اخلاق سوسیالیستی بخش بزرگی از بشریت فعلی را از بین می برد و آن را فقیر می کند.”
در جای دیگر کتاب ، او همچنین می نویسد:
“انسان خردمند شد ، زیرا بین غریزه و عقل برای یادگیری یک سنت وجود داشت.”
در این کتاب ، هایک استدلال می کند که تمدن ما نه تنها از نظر مبدا ، بلکه از نظر حفظ نیز بستگی دارد ، که می تواند دقیقاً به عنوان نظم گسترده همکاری بشر توصیف شود ، نظمی که معمولاً به عنوان سرمایه داری شناخته می شود ، هرچند تا حدودی گمراه کننده است. برای درک تمدن ما ، باید درک کرد که این نظم گسترده از نه با طراحی یا نیت انسانی ، بلکه به طور خودجوش ناشی می شود: این نظم ناشی از سازگاری ناخواسته با برخی از اعمال سنتی و عمدتاً اخلاقی است که بسیاری از آنها انسان هستند و اهمیت آنها را نمی فهمند و اهمیت آنها را نمی فهمند.
هایک استدلال نکرد که انسان ها کاملاً منطقی بودند. وی اظهار داشت: “ما بسیار محدود هستیم.” به همین دلیل است که بازارها مهم هستند: آنها به میلیاردها نفر از افراد دارای دانش ناقص اجازه می دهند بدون اینکه یکدیگر را بشناسند ، هماهنگ شوند.
در این کتاب ، هایک توضیح می دهد که هرچه بیشتر در مورد تاریخ اقتصادی آگاهی داشته باشیم ، این عقیده را که دستیابی به یک کشور بسیار سازمان یافته ، اوج توسعه اولیه تمدن بود ، گمراه کننده تر می کنیم. نقشی که دولت ها ایفا کرده اند در روایت های تاریخی اغراق آمیز است ، زیرا ما لزوماً اطلاعات بیشتری در مورد آنچه دولت سازمان یافته انجام داده است ، نسبت به آنچه برای تلاشهای فردی بوده است ، داریم.
هایک خطرناک بود ، نه به این دلیل که او برنامه ای داشت ، بلکه به این دلیل که به افرادی که هیچ برنامه ای نداشتند اعتماد داشت.
چهاردهمین با خاویر میل و پاپ لئو ملاقات کنید