پیشرفت پوپولیست های دست راستی و سبک آخرالزمانی در سیاست اروپا

جورجیا ملونی

دکترین پوپولیست های دست راستی نکات زیادی برای محکوم کردن دارد. با این حال، صحبت در مورد آنها در اصطلاح آخرالزمانی محکوم به شکست است. سیاستمداران جریان اصلی اروپایی و حامیان آنها به خاطر خود و به خاطر کشورشان نیاز فوری به رویکردی متفاوت دارند.

به گزارش اکو ایران، برای مردانی که سه اقتصاد برتر اروپا را اداره می کنند، بدبختی روی فلاکت انباشته شده است. همه آنها بر کاهش استانداردهای زندگی و تضعیف نفوذ جهانی نظارت دارند. در بریتانیا و فرانسه، رقبای آنها از جناح راست پوپولیست مشتاقانه منتظر به دست گرفتن قدرت هستند (حتی آلترناتیو برای آلمان یا AfD ممکن است در چند انتخابات ایالتی در سال آینده پیروز شود). ایالات متحده، متحد اصلی این کشورها، آنها را به تسریع آنچه “ناپدید شدن تمدن” در اروپا می خواند، متهم کرده است.

به گزارش اکونومیست، این سه رهبر در صورت پیروزی احزاب پوپولیست دست راستی نیز نسبت به فاجعه هشدار می دهند. فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، دولت خود را آخرین فرصت برای اعتدال توصیف می کند. پس از شکست ائتلاف امانوئل ماکرون در انتخابات اروپا در سال گذشته، رئیس جمهور فرانسه درباره خطر جنگ داخلی اظهار نظر کرد. کیر استارمر، نخست وزیر بریتانیا، در این ماه به اکونومیست گفت که اصلاحات بریتانیا چالشی برای «ماهیت وجود ما به عنوان یک ملت» است.

نیاز فوری به رویکردی متفاوت

دکترین پوپولیست های دست راستی نکات زیادی برای محکوم کردن دارد. با این حال، صحبت در مورد آنها در اصطلاح آخرالزمانی محکوم به شکست است. سیاستمداران جریان اصلی و حامیان آنها، به خاطر خود و به خاطر کشورشان، نیاز فوری به رویکردی متفاوت دارند.

از یک طرف، به نظر می رسد این همه بدبینی تلاشی برای منحرف کردن توجه از شکست های خود است. در بریتانیا، پس از ۱۴ سال رکود تحت حاکمیت محافظه‌کاران، دولت کارگری کیر استارمر هزینه بیشتری را برای رفاه هزینه خواهد کرد و مالیات‌های بی‌سابقه‌ای وضع خواهد کرد. در فرانسه، قانون ماکرون برای افزایش سن بازنشستگی دولتی لغو شده است، حتی در حالی که پنجمین نخست وزیر او در سه سال اخیر به تدریج بودجه را به مجلس ملی منتقل می کند. در آلمان، طرح مرتس برای «پاییز اصلاحات» تقریباً به هیچ نتیجه ای نرسیده است. اگر سرنوشت اروپا در خطر است، چرا رهبران آن اقدامات بیشتری انجام نمی دهند؟

از سوی دیگر، تهدیدهای آنها معتبر نیست. برخی از دولت های پوپولیستی دست راستی خطرناک هستند، اما برخی دیگر خطرناک نیستند. جورجیا ملونی، نخست وزیر ایتالیا، کشور را بیشتر شبیه یک سیاستمدار معمولی اداره می کند. اعضای شورای اصلاحات در بریتانیا تاکنون نسبتاً عادی بوده اند. درست است که حزب ویکتور اوربان زمام امور را در دست گرفت و از نهادهای مجارستان سوء استفاده کرد، اما ممکن است به زودی از قدرت برکنار شود. این به معنای مرگ دموکراسی نیست.

سبک آخرالزمانی در سیاست اروپا

جای تعجب نیست که پیش بینی فاجعه کار نمی کند. همانطور که قدرت پوپولیست ها در نظرسنجی ها مشخص می کند، تعداد زیادی از رای دهندگان اروپایی به سادگی آنچه را که به آنها گفته می شود باور نمی کنند. در همین حال، نخبگان آگاه از فراز و نشیب های قدرت با پوپولیست هایی که زمانی از آنها دوری می جستند صمیمی شده اند. جردن باردلا از حزب مجلس ملی فرانسه بی سر و صدا با رهبران تجاری این کشور دیدار کرده است.

سیاستمداران محافظه‌کار بریتانیایی در حال پیوستن به حزب “اصلاحات” این کشور هستند و تجربه قانونی و وزارتی بسیار مورد نیاز را برای نایجل فاراژ به ارمغان می‌آورند. تنها در آلمان، جریان اصلی از همکاری با حزب آلترناتیو برای آلمان خودداری می کند. نمایندگان این حزب، دومین گروه بزرگ پارلمان، حتی از معاونت در بوندستاگ (پارلمان مرکزی آلمان) منع شده اند.

همه اینها توضیح می دهد که چرا استراتژی به اصطلاح “شیطان سازی” شکست می خورد. سیاستمداران جریان اصلی می‌گویند که از کارگران دفاع می‌کنند، اما وقتی بخش‌های زیادی از رای‌دهندگان را به عنوان متعصب رد می‌کنند، بی‌صبر و از خود راضی به نظر می‌رسند. همچنین رای دهندگانی را که ناامید از تغییر هستند، وقتی هشدار می دهند که پوپولیسم دیدگاه آنها را از اروپا نابود خواهد کرد، جرات می کند.

اگر شیطان سازی کار نمی کند، جایگزین چیست؟

پاسخ با همان بی حوصلگی برای تغییر آغاز می شود. بی حوصلگی که راست پوپولیست به خوبی از آن بهره برداری می کند. گام بعدی این است که بررسی کنیم که پوپولیست ها تا چه اندازه می توانند اروپا را از خودراضی اش بیرون کنند. اگر پوپولیست ها مایل به اصلاح آنها باشند، تعامل می تواند سیاست های بد را بهبود بخشد، و اگر چنین نباشد، حماقت آنها آشکار خواهد شد.

امیدوار کننده ترین برنامه پوپولیستی اقتصاد است. هنگامی که مجلس ملی فرانسه، اصلاحات بریتانیا و احزاب AfD آلمان با کسب و کارها صحبت می کنند، آنها بر مقررات زدایی در سطح ملی و برای فرانسه و آلمان در بروکسل تمرکز می کنند. آنها از دولت کوچکتر و مالیات کمتر صحبت می کنند. آنها به قدرت فناوری نگاه می کنند و شکایت می کنند که دولت نوآوری و ریسک پذیری را سرکوب می کند در حالی که هزینه های زیادی برای رفاه هزینه می کند.

ادغام اروپا، کلید رشد

از همه اینها می توان استقبال کرد، اما این تنها نیمی از داستان است. برای بریتانیا، فرانسه و آلمان، ادغام اقتصادی اروپا بارزترین منبع رشد است. با این حال، پوپولیست ها در مسیر برخورد با اتحادیه اروپا هستند. مسیری که منجر به تضعیف مخرب بازار واحد و کاهش رشد خواهد شد. داستان فاجعه بار وزارت کارایی ایلان ماسک نشان می دهد که کوچک کردن دولت چقدر دشوار است. باردلا خواهان مالیات بر ثروت است و با افزایش سن بازنشستگی مخالف بود. پس از انتقاد از وعده‌های مالی غیرواقعی، فاراژ اکنون وعده بودجه واقعی‌تر را می‌دهد، اما جزئیات همچنان مبهم هستند.

آلمان، انگلیس، فرانسه، اروپا

در مسائل دیگر، پوپولیست ها به نارضایتی ها دست می زنند اما راه حل هایی ارائه می دهند که ناپخته هستند. بسیاری از اروپایی‌ها نگران مهاجرت هستند و می‌ترسند که این امر خدمات عمومی را تحت فشار قرار دهد و فرهنگ‌های ملی را تغییر دهد. اما پوپولیست‌ها و هشدارهای آمریکایی‌ها عقب مانده‌اند، زیرا مهاجرت قانونی به اوج خود رسیده است و مهاجرت غیرقانونی به اروپا، به جز بریتانیا، اکنون تا سال ۲۰۲۳ به نصف کاهش یافته است. پوپولیست‌ها نیز ظالمانه عمل می‌کنند زیرا صحبت در مورد اخراج‌های دسته جمعی یا استفاده از زبانی که مهاجران را تحقیر می‌کند، بیگانه‌هراسی تلقی می‌شود.

بیشتر اروپایی ها نگران ژئوپلیتیک نیستند، اما باید نگران باشند. در زمانی که آمریکا تمایل کمتری برای رهبری دفاع جمعی اروپا دارد، پوپولیست ها این باور خطرناک دونالد ترامپ را تکرار می کنند که قاره سبز زمانی امن تر خواهد بود که کمتر متحد باشد و هر کشوری فقط به منافع ملی خود فکر کند. آنها همچنین نسبت به روسیه و چین ضعف نشان می دهند.

انتخابات ملی ۱۸ ماه دیگر در فرانسه، در مارس ۲۰۲۹ در آلمان و در آگوست ۲۰۲۹ در بریتانیا برگزار خواهد شد. تا آن زمان، خیلی چیزها می توانند تغییر کنند. اگر سیاستمداران جریان اصلی این زمان را صرف فریاد زدن و شیطان سازی پوپولیست ها کنند، ممکن است احساس بهتری داشته باشند، اما به کشور خود کمکی نخواهند کرد. عاقلانه تر است که دولت های بالقوه آینده را در معرض نظارت دموکراتیکی قرار دهیم که شایسته آن هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: