Collivand: Ashura امسال دوباره Karbala

کولیوند: عاشورای امسال بار دیگر کربلا را تداعی کرد

به گفته گروه اجتماعی آژانس خبری TASNIM ، متن انجمن هلال احمر Pir Hossein Collivand به شرح زیر است:

به نام خدا ، بخشنده ترین ، مهربان ترین

و فکر نکنید که کسانی که در اسارت خدا کشته شده اند ، اما یک محله با پروردگار خود ، برکت خواهند یافت

برادران و خواهران عزیز و عزاداری ، در حالی که برای شما آرزوی سلامتی و پذیرش همه شما را دارم ، بگذارید در مورد سلول سلول خود در مورد این بار و از پایین قلبم برای شما تعریف کنم. امسال ، من عاشورا را با پوست و استخوان ها احساس کردم … نه به عنوان یک روز در تقویم ، بلکه به عنوان یک زخم مداوم در جان … نه فقط ریخته گری ، بلکه زندگی واقعی ما تبدیل به اشورا شد …

امسال ، هنگامی که صدای گریه کودک در زیر آوار بلند شد ، وقتی یک کودک کوچک و بی جان در آغوش گرفت … یادم آمد علی اصنگر … و قلبم پاره شد وقتی دیدم ۳۸ کودک بی گناه و بی گناه ، القاعده ،

در اشورا امسال ، من شاهد سوزاندن چادرها ، نه در چمنزارها ، بلکه در آتش هموطنان من … شعله هایی که دیوارهای ایمن خانه را بلعیدند ، بچه ها را گریه می کردند ، مادران را گریه می کردند و باعث می شدند که قلب ما بیشتر شعله ور شود … جایی که فهمیدم در تاریخ بزرگ …

امسال ، من یک مدیر نیستم ، کسی که یک غم و اندوه عالی است … غم و اندوه پنج همکار و برادر -در میان نجات دهنده های عزیز و فداکار که در میان کمک به شهادت رسیده بودند ، در وسط کمک ، ابو آلفازل … با دست های خالی ، با قلب کامل عشق ، آنها فقط به چشم … بالا رفتند …

و آیا او نمی تواند داغ بگوید و فرمانده قلب ها را بگوید؟ از فرمانده سالامی ، که مرز عزت ایران بود … توسط فرمانده حاجیزاد ، که آسمان را به امنیت می برد … از سردار باگری ، که یک ستون محکم در حوزه دفاع بود … از فرمانده شادی ، آن روح آرام و محکم جبهه ها … و از فرمانده راشید ، منشور و هراس او ، چه کسی است. پرچم…

و اگر به عباس گفتیم ، باید به زینب سلالام الله علی نیز بگوییم … که امسال ، جایگاه زینب را در سرزمین خود دیدم … زنانی که فرزندان خود را در وسط آتش و خون دفن می کردند … غرور خود را ترک نکردند … زنانی که خدمت می کردند … من فرمانده خوشبختی را دیدم که چگونه خوانده می شوند و به نظر می رسد ، شصت و شجاعت و عزت را به یاد می آورم و هر وقت به یاد می آورم و هر زمان که به یاد می آورم ، و هر زمان که به یاد می آورم ، و هر وقت به یاد می آورم و به یاد می آورم. به خودم گفتم: کربلا ادامه می دهد … نه تنها در گرم ، بلکه در جلال …

امسال ، محرم فقط یک فصل نبود … این روایت زندگی ما بود … روایت ظلم و مردانگی ، داغ و خدمت ، اشک و فداکاری …

و من با صدای بلند می گویم: یا حسین! ما یتیم هستیم … و بدون آسیب ، بدون زخمی ، داغ تر و سنگین تر از مصیبت شما نیستیم و ما با یک تکه تکه اما قیام ، با حسین و همراهان شهیدش در میثاق خود خواهیم ماند.

پیر حسین کولیواند “

پایان پیام/

منبع:تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: