آژانس خبری Tasnim ؛ علی آسگری ؛ وقتی به رهبران آزادیخواه جهان نگاه می کنیم ، می بینیم که بسیاری از افراد در برابر استکبار ایستاده اند و نام آنها را در تاریکی آسمان نامگذاری می کنند ، اما وقتی به امام خمینی و بقیه آنها نگاه می کنیم ، از ذهن خود می پرسیم که تفاوت بنیانگذار بزرگ انقلاب اسلامی و سایر رهبران چیست؟
رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی خود به مناسبت سی سالگرد تولد امام خمینی ، دو عنصر اساسی “Velayat -e Faqih” و “استقلال ملی” را برای انقلاب اسلامی نامگذاری کرد. عناصری که ، اگرچه به طور جداگانه توانایی بسیج مردم را در برابر ظالمان دارند ، ممکن است ضمانتی برای بقای یک انقلاب در مدار خود نداشته باشند.
ترکیبی از سیستم سیاسی شریعت اسلامی به رهبری یک فقه جامع و لذت بردن از ارزشهای ملی مانند استقلال و آزادی ، ایده ای برای شکل گیری بنیادهای تمدن بود که سالها توسط استبداد سیاه دولت های سلطنتی نادیده گرفته شده بود.
Velayat -e Faqih ، به عنوان نکته اصلی این ایده تمدن ، همان تفاوت بین امام رائل و سایر رهبران رهایی در جهان است. تفاوتی که حتی نگرش استقلال سیاسی را یکسان نمی بیند ، که توسعه گفتمان تمدن اسلامی را در جای دیگر جهان فراهم می کند. این مورد در مورد ویژگی های مهم فقه فقه است.
حفظ عقلانیت انقلابی
رهبر عالی انقلاب اسلامی در ۱۴ ژوئن ۱۴۰۴ با تأکید بر عقلانیت انقلاب اسلامی ، به تمایز اشاره کرد که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد ، و این حفظ عقلانیت پس از انقلاب است.
در طول ۳۰۰ سال گذشته ، انقلاب های بی شماری از طرف چپ و راست در غرب مدرن رخ داده است ، که هیچ یک از آنچه در نظر گرفته شده بودند. از انقلاب بزرگ فرانسه در سال ۱۷۸۹ گرفته تا انقلاب کمونیستی روسیه در قرن بیستم ، که مبتنی بر اندیشه مارکسیسم بود. هر یک از معنای سیستم معنایی مطابق با خود تدوین شده است که می تواند نوید ظهور یک تمدن جدید را بدهد ، اما این اتفاق نیفتاد.
دلیل اصلی عدم موفقیت انقلابهای سیاسی در غرب عدم توجه به مبانی ذاتی و غیرمادی بشریت بود که متناسب با ساختار سکولاریزاسیون جهان مدرن بود و به آن تکیه نمی کرد. این امر منجر به اخلاق مادی در جوامع غربی شد. اخلاقی که با رد خودآزمایی و مسئولیت اجتماعی ، منجر به علاقه و بی تفاوتی در جهت ایجاد انگیزه های انقلابی فاقد رنگ و بوی گذشته شد.
با این حال ، انقلاب اسلامی داستان دیگری دارد. قیام مردمی امام (AS) به عنوان یک انقلاب سیاسی با احیای ماهیت جمعی و تقویت اراده ملی ، یک مبارزه و حاکمیت جدید را نشان داد که توسط عقاید سکولار و مادی درک و تجزیه و تحلیل نشده است.
دیدگاه بزرگ انقلاب اسلامی ، رشد هویت مذهبی و ملی مردم ، منجر به شکل گیری یک ساختار سیاسی جدید به نام “جمهوری اسلامی” شده است. سیستم عامه ، که توسط رهبر عالی با توضیح ارزش های بالای مذهبی و انسانی ، با رشد اندیشه عمومی ، برای تقویت استقلال سیاسی ، برای حفظ عقلانیت انقلابی تعریف می شود. نمونه بارز این امر در خواسته های مردمی برای انتخابات برنج یا ریاست جمهوری قابل مشاهده است.
برای این منظور ، غیر ضروری نیست که اگر دین سیستم سیاسی ایران در فقه فقه تجسم یابد ، ما دلیل اصلی حفظ روح انقلابی انقلاب اسلامی را به مدت ۴۶ سال در نظر می گیریم.
جهانی سازی
انقلاب سال ۱۹۷۷ در زمانی پدیدار شد که مدرنیسم از تمام ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری خود برای جهانی استفاده می کند. الگوهای رفتاری تعیین شده توسط نهادهای بین المللی که ساختارهای نظم مدرن بودند ، نشان می داد که تمدن لیبرال دیر یا زود امپراتوری جهان را به دست خواهد گرفت. اما با طلوع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی ، سودا سلطه بر جهان به یک رویای غیرقابل دستیابی تبدیل شد.
معنویت درون انقلاب اسلامی کلمات جدیدی برای جهان غرب داشت. دنیایی که سالها مردم خود را به عنوان وسیله ای برای سیاستمداران ، بازرگانان و سرمایه داران می دید ، به عنوان یک کودک کنجکاو بر روی روحانیون مذهبی نشسته بود که هیچ شباهتی به کاهنان مسیحی یا خرگوش های یهودی نداشت. برای مردم جهان ، گاندی ، چ گوارا ، ماندلا و مانند آن ، مورد احترام بودند ، اما سکس امام خمینی و کلام او به نظر می رسید که یک جواهر نادر جزء باتلاق های بد بو دنیای صنعتی غربی است.
در روزی که یک جوان ایتالیایی به نام ادواردو آنیلی ، فرزند یکی از بزرگترین سرمایه داران در غرب ، مجذوب سخنان امام رال شد ، باید انتظار داشت که انقلاب اسلامی با محوریت شریعت ذاتی اسلامی ، دنیای اجتماعی دیگری را به جهانیان معرفی کند ، یک روز به عنوان جدی ترین رقابت جاهای لیبرال.
البته جهانی سازی اسلام کلمه ای نبود که پس از انقلاب در زبانها قرار بگیرد. ایده مبارزه با رژیم صهیونیستی به عنوان فرزند خلفی گرایی مدرنیسم کلمه ای بود که امام خمینی سالها قبل از انقلاب ساخته بود. پنهان نیست اگر چنین ایده ای به حمایت مذهبی نرسد ، افرادی مانند سید عباس موسوی و سید حسن نصرالله برای جنگ در خط مقدم جبهه مقاومت آموزش دیده نبودند.
انتشار گفتمان متکبرانه انقلاب ، گرچه در حوزه های فرهنگی در داخل کشور و با آغاز جنگ تحمیل شده ، مضامین انسانی و الهی آن فراتر از مرزها بود ، به طوری که امروزه ، دانش آموزان فرانسوی ، آلمانی و انگلیس سخنان نگهبانان انقلابی اسلام را علیه انقلاب اسلامی ارائه می دهند. برای احیای مسئولیت اجتماعی و جلوگیری از آفت سوء مصرف ، آنها از دانشگاه ها برای احیای هویت ذاتی انسانها ، که این پیوند بین ارتباط انسان با پادشاهی است ، اخراج می شوند. این همان روحیه ای است که سیستم اسلامی به رهبری والی فقیح در زندگی اجتماعی جهان به رهبری.
با ذکر این دو ویژگی برجسته ، می توان اظهار داشت که انقلاب اسلامی ، اگر عاری از فقه فقه باشد و اگر ظاهری مذهبی داشته باشد ، به دلیل فقدان آن نمی تواند یک ساختار و نظم اجتماعی پیدا کند ، چه رسد به معانی سیاسی و اجتماعی آن به عنوان الگویی برای مقاومت در برابر ظالمان جهان! به همین دلیل ، باید گفت که فقه فقه یک عنصر سازنده و یک الگوی نقش منطقی برای جهان است که Zead قدرت طبیعت را می خواهد ، نه تسلط غرایز. به حدی که بیمارستان را برای تمدن توحیدی و مهدوی فراهم کرد.
پایان پیام/
منبع:تسنیم