به گزارش خبرگزاری تسنیم از زنجان ، از آمار صحبت نکنیم. یلدا را باید حس کرد، باید بو کرد. پس از شکستن پوست گردو باید صدای خنده کودکان کوچک را بشنوید. شب یلدا شب تقابل علم و افسانه نیست. شبی است که نجوم (انقلاب زمستانی) بهانه ای می شود برای گرد هم آوردن دل ها و زنده نگه داشتن افسانه ها.
تصور کنید بیرون، باد سرد زمستانی شاخه های درخت را می لرزاند. زمان ایستاده است. تنها صدا صدای خش خش یک ساعت قدیمی و زمزمه گرم پیرمردی است که سکوت سنگین ده ماه اخیر را می شکند. اینجا فضای یلدا است. زیر یک لحاف پشمی جمع شده ایم، کنار صندلی که فانوس کوچکش رازهای قدیمی خانه را در نور کم نورش نگه می دارد. همه چیز بوی یک احساس امنیت مشترک می دهد. جایی که بابا برای اولین بار در یک هفته تلفنش را زمین می گذارد و مادربزرگ شروع به گفتن داستانی می کند که بارها شنیده ایم، اما هر بار زیر این سقف جدید است. این گرما حرارت آتش نیست; این گرمای حضور است که می دانیم، شاید تا سال آینده به این راحتی امکان پذیر نباشد.
دیوان حافظ; آینه ای از اعماق روح
فال حافظ در یلدا بیشتر به درون ما می نگرد تا به آینده. وقتی از میان غزل ها یک تکه کاغذ بیرون می آید، منتظر پیش بینی هوا نیستیم. ما منتظریم تا موقعیت کنونی خود را در پیچ و خم های زندگی درک کنیم. آنجا که حافظ می گوید: اگر به حکومت رسیدی مست مکن/ چون وعده دادی به دنیا می شود، در دل احساس می کنیم شادی های بزرگ را باید با عزت و متانت برگزار کرد. هر آیه پند و اندرزی پنهان است، تسلی خاطر مشکلات گذشته و امیدی عمیق به آینده ای نامعلوم. این لحظه اوج پیوند ادبیات کلاسیک با روانشناسی فردی ماست.
قرمز، نماد خون زندگی و شوری است
رنگ غالب یلدا قرمز است. قرمزی انار و هندوانه. این سرخی یادآور خون گرمی است که در رگهای طبیعت یخ زده جریان دارد. هندوانه با حجم زیاد و پوست خشنش نماد مقاومت است. میوه ای که به سختی محافظت شده و در نهایت شیرینی درونی خود را آشکار می کند. خوردن آن در سرمای شب تلاشی نمادین برای جذب گرمای خورشید است تا این انرژی در سرمای کور روز و ریزش بهمن در زندگی ما باقی بماند. انار، دانههای در هم تنیده، خانوادههایی را تداعی میکند که با وجود تفاوتها، در پوستی مشترک زندگی میکنند و بدون یکدیگر معنایی ندارند.
دلتنگ و آرزوی همدلی
اما در این میان یلدا برای بسیاری از ما که از خانه پدری دور هستیم طعم دیگری دارد. آن طرف شهر یا کشور با یک تماس تلفنی سعی می کنیم در کنارشان باشیم. حسرت عطر خورش ماست پخته شده در تنور خانه و صدای له شدن پسته و بادام و سادگی لحظه هایی که دیگر تکرار نمی شوند. یلدا یادآور تلخی غربت است تا قدر لحظه های حضور را بدانیم.
سرانجام، یلدا پیامی بیزمان را تکرار میکند: تاریکی هر چقدر هم که طول بکشد، همیشه با طلوع خورشید به پایان میرسد. این امید همان نیرویی است که نسل به نسل ما را میراند تا در طولانیترین شب سال چراغهای خانهمان را روشنتر نگه داریم و به هم یادآوری کنیم: «ما با هم هستیم.
مهمتر از همه، یلدا تمرینی اخلاقی برای صبر، عشق و قدردانی از داشته هایمان است. جشنی ایرانی که برای یک شب دل همه دنیا را گرم می کند.
انتهای پیام/
منبع:تسنیم





