حامد شایگان؛ گروه بورس: در معاملات نوسانی بورس آنهم در شرایط جنگی، داشتن یک استراتژی مشخص و پایبندی به آن اهمیت ویژهای دارد. نوسانات لحظهای بازار و سیگنالهای روزانه اگر بدون چارچوب تحلیلی دنبال شوند، موجب زیان و حتی بیثباتی در تصمیمگیری برای سرمایهگذاری خواهند شد. البته هر فرد، متناسب با سطح ریسکپذیری و افق سرمایهگذاری خود، میتواند استراتژی خاص خود را انتخاب کند، اما توصیه اصلی این است که سطح نقدینگی و میزان درگیری در بازار با توجه به تحولات به صورت ۵۰-۵۰ تعدیل شود تا دست فرد را برای واکنش به شرایط بحرانی یا حتی عبور از بحران، باز کند.
به طور کلی، بازار، تحت تأثیر ریسکهای غیرمنتظره و ژئوپلیتیکی قرار دارد، تا حدی که برخی سرمایهگذاران ریسکگریز ترجیح دادهاند بهطور کامل از بازار خارج شوند. طبق تخمینها، حدود ۴۰ همت نقدینگی حقیقی در روزهای اخیر از بازار خارج شده و در حالت انتظار نشسته است. از این رو، گرچه تفکر نقد بودن در بازار کاملاً منطقی و قابلدفاع است، اما پیشنهاد این است که بخشی از این منابع آزاد، بهتدریج و با محکزدن جریان اطلاعات و گزارشها، مجدداً در بازار فعال شوند؛ بهویژه در سهامی که اصلاح سنگین داشته و از منظر بنیادی ارزشگذاری مناسبی دارند.
این پیشنهاد به معنای ورود گسترده و بدون تحلیل نیست. همچنان باید در نظر داشت که ریسکهای سیستماتیک پابرجا هستند و هیچ تضمینی برای پایداری روند بهبود وجود ندارد اما وزندادن به عوامل بنیادی بازار، نظیر گزارشهای عملکردی، فصل مجامع، تقسیم سودها و نسبتهای پیبهای جذاب، میتواند راهی برای بهرهبرداری هوشمندانه از وضعیت فعلی باشد.
از سوی دیگر، بهبود شرایط بازار سرمایه، نیازمند اقداماتی اساسی از سوی نهادهای دولتی است. حمایتهای فعلی باید تداوم یابند و اصلاحات ساختاری جدی در سیاستگذاریها اجرا شوند. عملکرد اخیر مسئولان بازار، گرچه حاکی از تمایل برای کمک به بازار است، اما برای بازگرداندن اعتماد، کافی نیست. تثبیت کف بازار، حذف حس ریزش و تقویت سازوکارهای جذب نقدینگی از جمله مواردی است که باید در اولویت قرار گیرد.
در نهایت، یکی از موضوعات بحرانی در روزهای گذشته که نیازمند بررسی مجدد است، وضعیت صندوقهای سرمایهگذاری، بهویژه صندوقهای سهامی و اهرمی است. جنگ ۱۲ روزه اخیر نشان داد که ضعف در نقدشوندگی این صندوقها و نبود بازارگردانهای مؤثر، موجب تشدید بحران در بازار شد. صرف صدور مجوزهای متعدد بدون نظارت مؤثر، چالشهای جدی ایجاد کرده است و اکنون زمان آن رسیده که سیاستگذاران با دقت و سختگیری بیشتری به این حوزه ورود کنند.
پیشنهاداتی مانند تعیین بازارگردانهای رسمی، لحاظ تأخیر نقدشوندگی در محاسبه حق مدیریت، و کاهش سرعت صدور مجوز صندوقهای جدید، میتواند بخشی از مسیر اصلاحات باشد. اگر این مسائل بهدرستی مدیریت نشوند، بسیاری از صندوقهای کوچک با خطر ادغام یا انحلال مواجه خواهند شد و اعتماد عمومی نسبت به سرمایهگذاری غیرمستقیم آسیب خواهد دید.
بازار سرمایه امروز نیازمند بازنگری، تدبیر و رویکردی متوازن میان ریسک و فرصت است. مسیر پیشرو، اگرچه پرچالش است، اما با سیاستگذاری صحیح، اطلاعرسانی شفاف، و حمایت عملی از ابزارهای سرمایهگذاری، میتواند به سوی احیای آرام و بازگشت اعتماد حقیقیها حرکت کند.
منبع:تحلیل بازار