به گفته گروه بین المللی TASNIM ، رویکرد دونالد ترامپ به دور دوم دوره ریاست جمهوری و مذاکرات هسته ای ایران که از چند هفته آغاز شد ، پر از تضاد و پیچیدگی است. از یک سو ، وی با تهدید و تأکید بر نابودی کامل برنامه هسته ای ایران همراه است و از طرف دیگر ، نشانه های انعطاف پذیری و آمادگی را برای دستیابی به توافق و پذیرش برنامه هسته ای ایران نشان می دهد.
این دوگانگی ، که در اظهارات عمومی ، مصاحبه ها و حرکات دیپلماتیک وی مشهود است ، می تواند به دلیل سردرگمی مداوم دونالد تراموا و بخشی از یک استراتژی محاسبه شده باشد.
تهدید و حداکثر فشار
در مصاحبه ای با شبکه NBC در ماه مه ۲۰۲۵ ، ترامپ اعلام کرد که خط قرمز خود را “از بین بردن کامل” برنامه هسته ای ایران اعلام کرده و هشدار داد که هرگونه تخلف برآورده می شود. این موقعیت با اظهارات شدید مایک والتز ، مشاور آن زمان امنیت ملی ، که نه تنها خواستار تخریب برنامه هسته ای ، بلکه تخریب موشک های استراتژیک ایران بود ، به پایان رسید.
با این حال ، در سخنرانی خود در شب گذشته در اجلاس سرمایه گذاری ایالات متحده-سودی در ریاض ، ترامپ همچنین بخش قابل توجهی از سخنان خود را به ایران اختصاص داد. این سخنرانی با لحن شدید ادعاهای تکراری علیه ایران و در عین حال پیشنهادی برای مذاکره و موفقیت در مذاکرات با ایران همراه بود.
وی ایران را “مخرب ترین نیروی خاورمیانه” خواند و گفت: “دشمنان شما را انگیزه می دهد ، اما ایران هرگز سلاح هسته ای نخواهد داشت.” این بخش که حدود ۱۰ دقیقه گفتار طول کشید ، شامل انتقاد از سیاست های منطقه ای ایران ، پیشنهاد مذاکره برای توافق هسته ای جدید و تهدید حداکثر فشار بود.
نیویورک تایمز در تحلیلی نوشت که اظهارات ترامپ در مورد ایران ترکیبی از سیاست و تلاش اول فشار او برای مذاکره است.
تهدید به اقدام نظامی نیز بارها و بارها تکرار شده است. ترامپ اظهارات صریح بیان کرده است که عدم مذاکره با “خطر بزرگ” با ایران روبرو خواهد شد. با این حال ، بسیاری از تحلیلگران در سراسر جهان تصدیق می کنند که دولت ایالات متحده هیچ گزینه نظامی واقعی و معتبر علیه ایران ندارد.
پیشنهادات و پیشنهادات دیپلماتیک
با این حال ، علاوه بر این تهدیدها ، علائم انعطاف پذیری وجود دارد. در همان مصاحبه NBC و اظهارات دیگر ، ترامپ به احتمال پذیرش برنامه مسالمت آمیز هسته ای ایران اشاره کرد. استیو ویتکاف ، فرستاده ویژه آمریکا همچنین در مورد احتمال غنی سازی محدود در ۳.۶۷ ٪ ، یادآور توافق نامه ۲۰۱۵ صحبت کرد. این انعطاف پذیری ، گرچه مشروط است ، با توصیف مذاکرات به عنوان “مثبت و سازنده” همراه است و تمایل به راه حل دیپلماتیک را اعلام می کند.
ابهام در مذاکرات
تضادها محدود به محتوای مذاکرات نیست و می توان در فرم مشاهده کرد.
در فوریه ۲۰۲۵ ، ترامپ اعلام کرد که وی نامه ای را به رهبر ایران ارسال کرده است تا مذاکره را دعوت کند و هدف وی جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح های هسته ای بود. با این حال ، مقامات ایرانی این ادعا را تکذیب کردند و نماینده ایران در سازمان ملل اعلام کرد که هیچ نامه ای دریافت نشده است.
اندکی پس از آن ، ترامپ اذعان کرد که او هنوز نامه را ارسال نکرده است و قرار است در روزهای آینده تسلیم شود.
اندکی پس از آن ، وی ادعا کرد که مذاکرات به طور مستقیم بین ایران و نمایندگان ایالات متحده انجام می شود ، در حالی که چند روز بعد ، در حالی که این مذاکرات برخلاف ادعاهای ایالات متحده بود.
دلایل تناقضات
اگرچه اظهار نظر در مورد اهداف و انگیزه های ترامپ هنوز خیلی زود است ، اما به نظر می رسد که ترکیبی از چندین عامل می تواند در مواضع متناقض دولت وی مؤثر باشد.
یکی از دلایل احتمالی ممکن است این باشد که ترکیب حداکثر فشار و انعطاف پذیری دیپلماتیک اهرم دو طرفه را فراهم می کند. تهدیدات ایران را تحت فشار اقتصادی و سیاسی قرار می دهد ، در حالی که پیشنهادات محدود مذاکره را باز نگه می دارد.
دوم ، اختلافات داخلی نقش مهمی در دولت ترامپ دارد. از یک طرف ، هاردینرهایی مانند والتز و مارکو روبیو خواستار سختگیری و حتی اقدام نظامی هستند و از طرف دیگر ، واسطه ها توافق محدودی را با نظارت شدید ترجیح می دهند.
اما از طرف دیگر ، این اختلافات و بازتاب آن در رسانه ها ممکن است نوعی جنگ طلایی برای اعمال فشار به ایران برای توافق با ایالات متحده باشد. ترامپ بارها و بارها در مورد موضوعات مختلف خاطرنشان کرده است که داشتن ارقام سخت در کاخ سفید یکی از راهکارهای وی است زیرا آنها می توانند در مورد عواقب اختلاف نظر هشدار دهند.
این موقعیت های دوگانه نیز دارای مصرف داخلی هستند. اظهارات سختگیرانه برای جلب حمایت جمهوریخواهان خط سخت طراحی شده است ، در حالی که به دیپلماسی به رای دهندگان معتدل و قانونگذاران دموکرات که می خواهند به براجام برگردند ، طراحی شده اند.
از طرف دیگر ، این فراز و نشیب ها با نگاه به افکار عمومی در داخل ایران و ایجاد هیجان در جامعه ایران به نتیجه مذاکرات و پمپاژ انتظارات عاطفی و خارق العاده در اقتصاد و جامعه ایران مطرح می شود. بنابراین ، ما می بینیم که آمریکایی ها درست قبل از مذاکرات و انتظارات خارج از چارچوب پرورش می یابند و پس از مذاکرات ، تلاش آنها برای نشان دادن مثبت مذاکرات است.
واقعیت این است که روند مذاکرات و نتایج آن تنها بخش کوچکی از آنچه ایران با آن سر و کار دارد ، است و این طور نیست که مسائل کلان اقتصادی و اجتماعی ایران به نتیجه مذاکرات همانطور که ترامپ و اصحاب وی انتظار دارند بستگی دارد.
موفقیت این استراتژی تضاد در بیان موقعیت ها به توانایی تیم مذاکره کننده ایالات متحده ، به ویژه استیو ویتکاف ، در هماهنگی داخلی و پیشنهاد واقع گرایانه به ایران بستگی دارد. اما خطر این رویکرد نیز نادیده گرفته نمی شود. ابهام بیش از حد می تواند به بدبینی ایرانیان نسبت به ایالات متحده بیفزاید و مذاکرات را به بن بست تبدیل کند.
پایان پیام/
منبع:تسنیم