به گفته گروه بین المللی Tasnim ، اختلاف نظر بین ایران و ایالات متحده در مورد موضوع غنی سازی اورانیوم یکی از مهمترین و پیچیده ترین چالش های دیپلماتیک در روابط بین دو کشور در دهه های اخیر بوده است.
این تنش ها ریشه در دیدگاه های مختلفی دارد که هر یک از طرفین حقوق و تعهدات ایران را در چارچوب پیمان تسلیحات هسته ای (NPT) ارائه می دهند. ایران غنی سازی اورانیوم را بخشی از حقوق خود برای توسعه یک برنامه مسالمت آمیز هسته ای می داند ، در حالی که ایالات متحده و متحدین آن این فعالیت ها را یک تهدید بالقوه برای امنیت جهانی می دانند و ادعا می کنند که ممکن است منجر به تولید سلاح های هسته ای شود.
مخالفت با غنی سازی بومی
ایالات متحده از ایران خواسته است تا در سالهای اخیر غنی سازی اورانیوم را تکمیل کند. آمریکایی ها استدلال می کنند که ایران نباید به فن آوری های حساس مانند غنی سازی دسترسی داشته باشد. آنها استدلال می کنند که این فناوری می تواند به عنوان پایه ای برای تولید مواد قابل شکافت مورد نیاز سلاح های هسته ای مورد استفاده قرار گیرد ، حتی اگر ایران ادعا کند که اهداف آن صلح آمیز است.
به عنوان یک گزینه دیگر ، ایالات متحده پیشنهاد می کند که ایران از مدل امارات پیروی کند. امارات متحده عربی در توافق نامه همکاری هسته ای خود با ایالات متحده (معروف به توافق ۱۲۳) متعهد شده است که غنی سازی اورانیوم و بازسازی سوخت هسته ای را رها کند و در عوض سوخت مورد نیاز نیروگاه های هسته ای خود را از بازارهای بین المللی تأمین کند.
این مدل که به عنوان “استاندارد طلایی” در جلوگیری از گسترش سلاح های هسته ای شناخته می شود ، به گونه ای طراحی شده است که به کشورها امکان می دهد بدون دسترسی به فن آوری های حساس ، از مزایای انرژی هسته ای لذت ببرند.
برای ایالات متحده ، این رویکرد می تواند نیازهای انرژی ایران را برآورده کند ، مانند تأمین سوخت نیروگاه بوشهور ، بدون ایجاد تهدیدی برای امنیت منطقه ای یا جهانی.
استدلال های ایرانی
ایران مطمئناً این پیشنهاد را رد کرده و بر حق غنی سازی اورانیوم در داخل کشور تأکید می کند. این موقعیت بر اساس سه محور اصلی است:
حقوق قانونی تحت پیمان NPT
ایران ، به عنوان یکی از امضا کنندگان پیمان منع سلاح های هسته ای (NPT) ، استدلال می کند که صریحاً حق کشورهای عضو را برای توسعه برنامه های مسالمت آمیز هسته ای از جمله غنی سازی اورانیوم تشخیص می دهد.
در ماده ۴ NPT آمده است که هیچ بخشی از این پیمان نباید از “حق غیرقابل انکار” برای استفاده مسالمت آمیز از انرژی هسته ای جلوگیری کند. ایران این مقاله را به عنوان مبنای قانونی برای برنامه غنی سازی خود می داند و محدودیت های تحمیل شده توسط قدرت های غربی را تبعیض و نقض روح پیمان می داند.
ملاحظات استراتژیک و اقتصادی
تجربه تاریخی ایران ، به ویژه تحریم های شدید بین المللی که از دهه ۱۹۸۰ آغاز شد و در دهه های بعد تشدید شد ، نقش مهمی در این موقعیت دارد. این تحریم ها دسترسی ایران به مواد و فن آوری های حساس را محدود کرده و تأمین کنندگان خارجی را به یک خطر استراتژیک تبدیل کرده است.
به عنوان مثال ، نیروگاه بوشر و راکتور تحقیقاتی تهران به اورانیوم غنی شده احتیاج دارند و ایران به دلیل کاهش سوخت کشورهای خارجی نمی خواهد در وضعیت بحرانی قرار بگیرد. غنی سازی داخلی نه تنها از نظر اقتصادی به ایران اجازه می دهد تا از نظر خود کافی باشد ، بلکه از نظر استراتژیک ادامه برنامه هسته ای در برابر فشار خارجی را نیز تضمین می کند.
حاکمیت ملی
برای ایران ، غنی سازی اورانیوم فراتر از یک مسئله فنی است. ایران به دلیل سابقه طولانی در مورد تحریم های بین المللی و تجربیات منفی در همکاری با تأمین کنندگان خارجی برای مواد هسته ای ، از وابستگی خود به دیگران به تهیه برنامه هسته ای خود بسیار بی اعتماد است. این تجربیات تلخ ، ریشه در دهه های گذشته ، نقش مهمی در اصرار ایران بر غنی سازی اورانیوم بومی به عنوان بخشی از استراتژی خودکشی و استقلال ملی ایفا می کند.
یکی از برجسته ترین نمونه های تجربه منفی ایران ، راکتور تحقیقات تهران (TRR) است که در سال ۱۹۶۷ با کمک ایالات متحده ساخته شده است. این راکتور برای تولید ایزوتوپهای پزشکی و تحقیقات علمی طراحی شده و به اورانیوم غنی شده تا ۲۰ ٪ نیاز دارد.
قبل از انقلاب ، ایالات متحده سوخت مورد نیاز راکتور را تأمین می کرد ، اما پس از انقلاب اسلامی متوقف شد. در دهه ۱۹۸۰ ، ایران به دنبال تأمین سوخت از منابع دیگر از جمله آرژانتین بود ، اما این تلاش ها به دلیل فشار سیاسی و تحریم های غربی نیز با موانع جدی روبرو شد.
حتی پس از توافق با آرژانتین برای تبدیل راکتور به استفاده از سوخت با غنی سازی کمتر ، مشکلات لجستیکی و سیاسی ادامه یافت.
در سال ۲۰۱۰ ، ایران با کمبود سوخت شدید برای راکتور تهران روبرو شد ، زیرا ۲۰ ٪ از ذخایر مستحکم اورانیوم این کشور به پایان رسید. این نقص مستقیماً تهدید به تولید رادیوایزوتوپهای پزشکی ، که برای صدها هزار بیمار ایرانی که به معالجه پزشکی وابسته به این ایزوتوپ ها نیاز داشتند ، بحران جدی ایجاد کرد.
آیا تنها کشورهایی که به دنبال سلاح هستند غنی می شوند؟
وزیر امور خارجه آمریکا مارکو روبیو اخیراً ادعا کرده است که تنها کشورهایی که به دنبال سلاح های هسته ای هستند ، غنی سازی اورانیوم را در داخل انجام می دهند. این ادعا با شواهد تاریخی و معاصر مغایرت دارد ، زیرا چندین کشور بدون سلاح هسته ای نیز اورانیوم را برای اهداف مسالمت آمیز یا در گذشته غنی کرده اند. در اینجا چند نمونه از این کشورها نشان می دهد که غنی سازی داخلی لزوماً با اهداف نظامی مرتبط نیست:
ژاپن: ژاپن ، کشوری که کاملاً سیاست توسعه سلاح های هسته ای را دنبال می کند ، توانایی غنی سازی اورانیوم را در امکانات Rokkasho ایجاد کرده است. از این فناوری برای تأمین سوخت نیروگاههای هسته ای خود استفاده می کند و بخشی از استراتژی انرژی ملی آن است. ژاپن همچنین تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) فعالیت می کند و هیچ نشانه ای از انحراف به اهداف نظامی وجود ندارد.
هلندی: هلند از طریق Urenco ، کنسرسیوم بین المللی برای غنی سازی اورانیوم ، در تولید سوخت هسته ای درگیر است. Urenco در هلند ، آلمان و انگلستان نصب دارد و اورانیوم غنی شده را برای استفاده مسالمت آمیز در نیروگاه ها فراهم می کند. هلند هیچ برنامه سلاح هسته ای ندارد و فعالیت های آن کاملاً در چارچوب NPT است.
آلمان: قبل از تصمیم به کاهش تدریجی استفاده از انرژی هسته ای پس از فاجعه فوکوشیما در سال ۲۰۱۱ ، آلمان همچنین در غنی سازی اورانیوم از طریق تأسیسات Gronau که توسط Urenu اداره می شد ، شرکت کرد. این فعالیت ها صرفاً برای تولید نیروگاه های هسته ای بود و هیچ ارتباطی با اهداف نظامی نداشت.
برزیل: برزیل کشور دیگری است که برنامه غنی سازی اورانیوم را برای اهداف صلح آمیز توسعه داده است. این اورانیوم را برای استفاده در نیروگاه های هسته ای خود در Resend غنی می کند و به امضا کنندگان NPT متعهد است که سلاح های هسته ای تولید نکند.
این مثالها نشان می دهد که غنی سازی اورانیوم یک فناوری دوگانه است که می تواند برای اهداف صلح آمیز و نظامی مورد استفاده قرار گیرد ، اما لزوماً به معنای پیگیری سلاح های هسته ای نیست.
ادعای روبیو بسیار ساده است و واقعیت های صنعت هسته ای جهانی را نادیده می گیرد. در حقیقت ، بسیاری از کشورهایی که غنی سازی می کنند این کار را به دلایل اقتصادی (کاهش هزینه سوخت) ، استراتژیک (کاهش وابستگی) یا علمی (توسعه فناوری بومی) انجام می دهند ، نه فقط برای اهداف نظامی.
چرا مدل امارات برای ایران مناسب نیست؟
مدل امارات متحده عربی ، که غنی سازی داخلی را رها کرده و سوخت هسته ای را از خارج از کشور وارد می کند ، برای ایران کاربرد ندارد. دلایل مختلفی برای این رد وجود دارد ، که به تفصیل بیشتر است:
تاریخ تحریم ها
ایران طی دهه های گذشته تحت تحریم های شدید بین المللی قرار گرفته است ، نه تنها دسترسی آن به مواد هسته ای را محدود کرده است ، بلکه تهیه تجهیزات ساده را نیز دشوار می کند.
به عنوان مثال ، در دهه ۱۹۹۰ ، هنگامی که ایران به دنبال خرید سوخت برای راکتور تحقیق تهران بود ، حتی در صورت استفاده از راکتور برای تولید ایزوتوپ های پزشکی ، با امتناع تأمین کنندگان روبرو شد.
این تجربه به ایران آموخته است که وابستگی به کشورهای خارجی به مواد غنی می تواند به یک فشار فشار سیاسی تبدیل شود. اگر ایران غنی سازی را متوقف کند و به تأمین کنندگان بین المللی بستگی داشته باشد ، هرگونه تنش سیاسی یا تغییر در روابط دیپلماتیک می تواند منجر به کاهش فوری سوخت شود ، که برای برنامه هسته ای ایران فاجعه بار خواهد بود.
موضع ژئوپلیتیکی ایران
بر خلاف امارات متحده عربی ، که روابط دوستانه با قدرتهای غربی ، به ویژه ایالات متحده دارد و از حمایت امنیتی آن برخوردار است ، ایران در منطقه استرس زا است و تهدیدهای امنیتی بی شماری دارد.
ایران خود را محاصره شده توسط کشورهایی که خصمانه هستند یا تحت تأثیر رقبای منطقه ای و جهانی خود محاصره می شوند. در چنین شرایطی ، غنی سازی داخلی به ایران اجازه می دهد تا کنترل بیشتری بر امنیت انرژی خود داشته باشد و از وابستگی به دیگران که ممکن است در طول بحران غیرقابل اعتماد شوند ، جلوگیری کند.
نیاز به خودکشی و فناوری علمی
برنامه هسته ای ایران فراتر از تولید انرژی است. این برنامه بخشی از تلاش گسترده تر برای توسعه و فناوری علمی بومی است. غنی سازی اورانیوم نه تنها برای سوخت نیروگاه ها ، بلکه برای آموزش متخصصان ، انجام تحقیقات پیشرفته و تولید ایزوتوپهای پزشکی (مانند مولیبدن -۹۹ برای درمان سرطان) نیز بسیار مهم است.
پذیرش مدل امارات متحده عربی به معنای رها کردن این جنبه ها است که برای ایران از اهمیت استراتژیک برخوردار است. در مقابل ، امارات متحده عربی برنامه هسته ای خود را به برق محدود کرده و هیچ برنامه ای برای توسعه فناوری بومی ندارد.
تفاوت در اهداف و تاریخ
امارات متحده عربی کشوری کوچک با اقتصاد مبتنی بر نفت و گاز است که برنامه هسته ای خود را به عنوان مکمل متنوع سازی منابع انرژی خود آغاز کرده است. اما ایران جمعیت زیادی ، منابع طبیعی غنی و تاریخ طولانی استقلال است که برنامه هسته ای آن را بخشی از هویت ملی و قدرت منطقه ای می داند. پذیرش مدلی که برای یک کشور با شرایط و اهداف کاملاً متفاوت طراحی شده است ، نه عملی و نه برای ایران.
خطر سوء استفاده سیاسی از وابستگی
ایران نگران این است که وابستگی به تأمین کنندگان خارجی ، به ویژه افراد تحت تأثیر ایالات متحده ، به ابزاری برای فشار سیاسی تبدیل شود. به عنوان مثال ، اگر ایران غنی سازی را متوقف کند و به سوخت وارداتی بستگی داشته باشد ، ایالات متحده می تواند ایران را با اعمال فشار بر تأمین کنندگان (مانند شرکت های غربی) در وضعیت ضعیفی قرار دهد.
پایان پیام/
منبع:تسنیم