بازار؛ گروه بورس: از نظر رفتارشناسی بازار سرمایه در روزهای اخیر با رشد نسبی شاخصها و ورود جزیی نقدینگی حقیقی مواجه شده است؛ رشدی که از نگاه برخی تحلیلگران، صرفاً واکنشی نموداری به اصلاحهای سنگین گذشته است، و از دید برخی دیگر، آغاز یک روند جدید با پشتوانه بنیادی است. اما آیا این روند ادامهدار خواهد بود؟ و آیا بازار در شرایط فعلی، از منظر بنیادی، ارزان تلقی میشود؟
اگر توافق ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجرایی شود اما همزمان مکانیسم ماشه فعال گردد، بازار سرمایه با یک وضعیت دوگانه و پیچیده مواجه خواهد شد؛ وضعیتی که از یکسو سیگنال کاهش تنش و بازگشت به مسیر دیپلماسی را دریافت میکند، و از سوی دیگر با مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل، در معرض فشارهای ساختاری و روانی قرار میگیرد.
اجرای توافق با آژانس میتواند بهعنوان یک عامل اعتمادساز عمل کند؛ بهویژه برای سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی که به دنبال نشانههایی از ثبات و تعامل بینالمللی هستند. این توافق، در کوتاهمدت میتواند مانع از ریزش شدید بازار شود و حتی در برخی گروهها مانند دارویی، غذایی و خدماتی که کمتر تحت تأثیر تحریمهای خارجی هستند، موجب تحرک نسبی شود
در این سناریو، اجرای توافق با آژانس میتواند بهعنوان یک عامل اعتمادساز عمل کند؛ بهویژه برای سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی که به دنبال نشانههایی از ثبات و تعامل بینالمللی هستند. این توافق، در کوتاهمدت میتواند مانع از ریزش شدید بازار شود و حتی در برخی گروهها مانند دارویی، غذایی و خدماتی که کمتر تحت تأثیر تحریمهای خارجی هستند، موجب تحرک نسبی شود.
چه گروههایی بیشتر تحت تأثیر تحریمهای سازمان ملل هستند
اما فعال شدن مکانیسم ماشه، بهویژه اگر منجر به بازگشت تحریمهای شورای امنیت شود، پیامدهای برای بخشهای صادراتمحور بازار خواهد داشت. گروههایی مانند پتروشیمی، فلزات اساسی، حملونقل و بانکی که وابستگی بالایی به تعاملات خارجی دارند، با محدودیتهای جدیدی در حوزه تأمین مالی، نقلوانتقال ارزی، و صادرات مواجه خواهند شد. این فشارها میتواند باعث افزایش هزینه تولید، کاهش سودآوری و افت انتظارات در این گروهها شود.
از منظر روانی نیز، فعال شدن مکانیسم ماشه میتواند موجب افزایش نرخ ارز و رشد انتظارات تورمی شود؛ موضوعی که در کوتاهمدت ممکن است به رشد برخی نمادهای دلاری منجر شود، اما در بلندمدت، فضای نااطمینانی را تشدید خواهد کرد. بهویژه اگر بازار احساس کند که توافق با آژانس صرفاً یک اقدام تاکتیکی بوده و مسیر تنشزدایی پایدار نیست.
این وضعیت دوگانه میتواند بازار را وارد فاز نوسانی کند؛ جایی میان امید به تعامل و ترس از تنش. در چنین فضایی، جریان پول بهجای حرکت گسترده، به سمت نمادهای کمریسک، داخلیمحور و با گزارشهای مالی قوی سوق پیدا خواهد کرد. تحلیلگران معتقدند که اگر دولت بتواند با مدیریت انتظارات، از توافق با آژانس بهعنوان سکوی پرتابی برای مذاکرات گستردهتر استفاده کند، اثرات منفی مکانیسم ماشه تا حدی خنثی خواهد شد. اما اگر این توافق در خلأ دیپلماتیک باقی بماند، بازار سرمایه بار دیگر با عقبماندگی از سایر بازارها مواجه خواهد شد.
بازار در محدودههای قیمتی فعلی، کفسازی نسبی انجام داده است. حتی در صورت بروز اصلاح مجدد، انتظار نمیرود که قیمتها به سطوح نگرانکنندهای سقوط کنند، مگر آنکه شوک سیاسی بزرگی مانند جنگ رخ دهد. با این حال، برای تبدیل این رشد کوتاهمدت به یک روند پایدار، بازار نیازمند دو محرک اساسی است؛ نخست، سیگنالهای مثبت سیاسی و دوم، بهبود فضای اقتصادی و ارزی کشور
در حالیکه بازار سرمایه ایران پس از یک دوره ریزش سنگین، نشانههایی از بازگشت را در تابلو معاملات نشان میدهد، تحلیلگران بر سر ماهیت این رشد اختلاف نظر دارند. برخی آن را واکنشی طبیعی به اصلاح گذشته میدانند. برخی دیگر معتقدند که نشانههای تغییر روند در حال شکلگیری است. با وجود ارزندگی تاریخی بسیاری از نمادها، نبود محرکهای سیاسی و اقتصادی قوی، مانع از شکلگیری یک موج بلندمدت شده است. این گزارش به بررسی سناریوهای پیشرو، رفتار جریان پول، و تأثیر سیاستهای ارزی بر آینده بازار میپردازد.
بر اساس دادههای معاملاتی و رفتار پول حقیقی، میتوان گفت که بازار در محدودههای قیمتی فعلی، کفسازی نسبی انجام داده است. حتی در صورت بروز اصلاح مجدد، انتظار نمیرود که قیمتها به سطوح نگرانکنندهای سقوط کنند، مگر آنکه شوک سیاسی بزرگی مانند جنگ رخ دهد. با این حال، برای تبدیل این رشد کوتاهمدت به یک روند پایدار، بازار نیازمند دو محرک اساسی است؛ نخست، سیگنالهای مثبت سیاسی و دوم، بهبود فضای اقتصادی و ارزی کشور.
در حال حاضر، هیچیک از این دو محرک بهطور ملموس در دسترس نیست. فضای سیاسی همچنان تحت تأثیر تنشهای منطقهای و ابهام در مذاکرات بینالمللی است، و در حوزه اقتصادی نیز نرخ بهره بالا، سرکوب ارزی و نبود اصلاحات ساختاری، مانع از شکلگیری اعتماد عمومی شدهاند. تزریق نقدینگی از سوی نهادهای تنظیمگر، اگرچه میتواند نقش دوپینگ موقت را ایفا کند، اما بهتنهایی قادر به ایجاد یک موج بلندمدت نیست.
در این میان، گزارشهای مالی شرکتها و رشد نرخ ارز، بهعنوان عوامل بنیادی، نقش مهمی در تحریک تقاضا ایفا کردهاند. بسیاری از نمادها با نسبت P/E فوروارد زیر ۴ معامله میشوند؛ شرایطی که در تاریخ بازار سرمایه ایران کمسابقه است. با این حال، ارزندگی بهتنهایی کافی نیست. اگر فضای سیاسی و اقتصادی بهبود نیابد، ممکن است این ارزندگی برای مدتها حفظ شود بدون آنکه به رشد قیمتی منجر شود، در حالیکه بازارهای رقیب مانند ارز و طلا بازدهی بالاتری ثبت کنند.
بررسی تحلیلهای تکنیکال
تحلیلهای تکنیکال نیز بر همین سناریو صحه میگذارند. برخی چارتیستها معتقدند که بازار پس از یک رشد موقت، وارد فاز اصلاح و درجا زدن خواهد شد، اما در صورت وقوع یک خبر بنیادی قوی، میتواند جهش قابل توجهی را تجربه کند.
در نهایت، در وضعیت دوگانه آنچه مسیر بازار را تعیین خواهد کرد، نه صرفاً ارزندگی یا نقدینگی، بلکه رفتار سیاستگذاران اقتصادی است. اظهارات متناقض میان رئیس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد درباره نرخ ارز، نشاندهنده نبود اجماع در سیاستگذاری است. اگر این روند ادامه یابد، بازار سرمایه بار دیگر از سایر بازارها عقب خواهد افتاد. اما اگر عقلانیت اقتصادی جایگزین سیاستهای ناکارآمد شود، میتوان به شکوفایی بازار و بازدهی بالاتر از سایر داراییها امیدوار بود.
بازار سرمایه اکنون در نقطهای ایستاده که نهتنها خطرناک نیست، بلکه در صورت اصلاح سیاستها، میتواند به یکی از جذابترین گزینههای سرمایهگذاری در نیمه دوم سال تبدیل شود. اما تا آن زمان، سهامداران باید با ترکیبی از شجاعت و دقت، مسیر خود را انتخاب کنند.
منبع:تحلیل بازار