در ادامه سری مطالب از معرفی ۲۵ مسابقه برتر تاریخ ۷۵ ساله فرمول ۱ همانطور که وعده کرده بودیم تا هر هفته یک مسابقه را معرفی کنیم، در این مطلب به مسابقه سال ۱۹۸۴ پرتغال خواهیم رفت؛ مسابقه پایانی فصل، در حالی که نبرد قهرمانی نیکی لائودا (Niki Lauda) و آلن پروست (Alain Prost)، هم تیمی های مک لارن، با کمترین اختلاف امتیاز در تاریخ فرمول یک را رقم زد.
به گزارش آخرین خودرو، تا سال ۱۹۸۴، طراحی های ران دنیس برای مک لارن به طرز درخشانی نتیجه میداد. خودروی فیبر کربنی پیشگام MP4/1 که در سال ۱۹۸۱ با دستان توانمند جان واتسون رونمایی شد، اولین پیروزی برای این تیم در گرندپری بریتانیا در سال ۱۹۸۱ را به دست آورد. این خودرو با ساختار فیبرکربن برای سال ۱۹۸۱ پیشگام و بسیار گرانقیمت بود اما تصادف وحشتناک در پیست مونزای ایتالیا در همان سال و سلامت راننده، قدرت ساختار فیبر کربنی را بر همگان ثابت کرد.
در سال ۱۹۸۲، نیکی لائودای اتریشی برای تیم مکلارن به خدمت گرفته شد تا با کسب پیروزیهای بیشتر توسط دو دوره قهرمان جهان در سال های ۱۹۷۵ و ۱۹۷۷ به پیشرفت بیشتر تیم مکلارن کمک شود. البته چه کمکی!
در آن سال، موتور سفارشی TAG Turbo TTE P01 V6 که دنیس ساخت آن را به پورشه سفارش داده بود، نیز به بازار آمد و پارامترهای طراحی آن تا حد زیادی توسط بارنارد دیکته شد و این موتور را به اولین واحد قدرتی تبدیل کرد که از ابتدا برای قرار گرفتن در یک شاسی خاص، یکپارچه شده بود.
در پایان آن فصل، زمانی که لائودا مستقیماً به مارلبورو رفت و اصرار داشت که نمونه اولیه ماشین جدید باید فوراً مسابقه دهد، بحثهای درون تیمی درگرفت. طراح اصلی تیم (بارنارد) که همیشه کمالگرا بود، میخواست قبل از رونمایی MP4/2 جدید در سال ۱۹۸۴، آن را به طور کامل آزمایش کند. اما لائودا درست میگفت، بهتر بود که در پایان سال ۱۹۸۳ با آن مسابقه داده شود و نکات مثبت و منفی آن کشف شود و در نهایت، از همان آغاز فصل جدید، شرایط برای یک چالش جدی برای قهرمانی جهان فراهم شود.
وجود دو قهرمان در تیم مک لارن و مشکلات همیشگی!
لائودا خیلی زود سرعت آلن پروست، بازیکن جدید تیم، را کشف کرد. پروست در سال ۱۹۸۰ با این تیم وارد فرمول یک شده بود و سپس به رنو پیوست اما در پایان یک فصل ناامیدکننده که در مراحل پایانی قهرمانی جهان را از دست داده بود، تیم را ترک کرد. دوران پیشتازی لائودا به دهه ۷۰ میلادی برمیگردد، زمانی که او در سالهای ۱۹۷۵ و ۱۹۷۷ با فراری عناوین قهرمانی را کسب کرده بود و در اواخر سال ۱۹۷۹ اعلام بازنشستگی کرد. او به سرعت متوجه شد که باید در یک بازی طولانی مدت شرکت کند و از تواناییهای خود برای آمادهسازی ماشینش برای مسابقات به جای سرعت صرف در تعیین خط استفاده کند. او خوشحال بود تا این کار را به پروست واگذار کند.
در سال ۱۹۸۴، ۱۶ گرندپری برگزار شد و اگرچه مکلارن MP4/2 اغلب سریعترین ماشین در مرحله مقدماتی نبود اما سرعت مسابقهای آنها اغلب رقبای خود را شکست میداد. پیش از مسابقه پایانی در استوریل پرتغال، پروست شش مسابقه (برزیل، سن مارینو، موناکو، آلمان، هلند و اروپا) و لائودا پنج مسابقه (آفریقای جنوبی، فرانسه، بریتانیا، اتریش و ایتالیا) را برده بود. چهار مسابقه دیگر به نلسون پیکه از برابهام (کانادا و دیترویت آمریکا) و میشل آلبورتو از فراری و ککه روزبرگ از ویلیامز (به ترتیب بلژیک و دالاس آمریکا) واگذار شده بود. پروست تنها سه pole positions را به دست آورده بود و لائودا تا آن لحظه بدون pole position! بنابراین دو قهرمان مکلارن در حالی به مصاف هم رفتند که لائودا با ۶۶ امتیاز در مقابل ۶۲.۵ امتیاز پروست قرار داشت (نیم امتیاز با توجه به توقف زودهنگام گرندپری موناکو که آلن در آن پیروز شد، برایش در نظر گرفته شد زیرا مسافت طی شده مسابقه از نصف فراتر نرفته بود).
سال ۱۹۸۴ اولین گرندپری پرتغال از سال ۱۹۶۰ بود، زمانی که مسابقه در یک پیست خیابانی در Oporto برگزار میشد. پیست ۲.۷۰۳ مایلی Autodromo do Estoril در نزدیکی تفرجگاه ساحلی محبوبی به همین نام واقع شده بود. این پیست مکان جدیدی بود که مورد استقبال F1 قرار گرفت و پرتغالیها از اینکه رقابت پرتنش برای تعیین قهرمان جهان، توجهها را به رویداد آنها جلب کرده بود، بسیار خوشحال بودند.
جلسه تمرینی روز جمعه در پیستی که توسط باران ناگهانی کاملا خیس شده بود، برگزار شد. پروست و لائودا بسیار سریع بودند. در شرایط بسیار بهتر روز شنبه، پیکه از موتور قدرتمند بیامو برابهام خود استفاده کرد تا نهمین pole position فصل خود را کسب کند البته پروست بسیار به او نزدیک بود و دوم شد. آیرتون سنا افسانه ای نیز با کسب جایگاه سوم در فرم بسیار قویای قرار داشت ولی خبری از نیکی نبود! بله او در جایگاه نازل یازدهم قرار گرفت و از خودش بسیار عصبانی بود.
لائودا به خبرنگاران گفت: «به آنها گفتم که ماشین صداهای نگرانکنندهای ایجاد میکند اما مسئولان پورشه به من گفتند که جای نگرانی نیست، فقط چرخدندههای جلوی میلسوپاپ با صدای تقتق کار میکنند! بنابراین هیچ راهی وجود نداشت که بتوانم زمان مناسبی را ثبت کنم.» این موضوع، تنش را برای روز مسابقه آماده بیشتر هم کرد و راننده اتریشی اعتراف کرد: «فردا به شانس زیادی نیاز خواهم داشت، شکی در این موضوع نیست.»
و مسابقه آغاز شد…
و بدین ترتیب آخرین مسابقه یک فصل عالی آغاز شد البته موتور جایگزین نیکی لائودا در صبح یکشنبه دچار نشتی شد و با موتور سوم جایگزین شد. پروست وقتی چراغ از قرمز به سبز تغییر کرد، از پیکه سبقت گرفت اما این رزبرگ بود که پس از شروع با سرعت تمام به صدر رقابت رسید. روزبرگ هشت دور اول را پیشتاز بود اما پروست در پیچ اول در دور نهم از ویلیامز سبقت گرفت و پیشتاز شد و هرگز به نظر نمیرسید که در این مسابقه بسیار مهم شکست بخورد.
در همین حال، لائودا میدانست که او نیز باید از دردسر دوری کند. او دور اول را با وجود spin پیکه، همچنان در جایگاه یازدهم به پایان رساند. در دورهای بعدی، پس از عبور از چیور، منسل، آلبورتو، سنا، دی آنجلیس، وارویک، تامبی و یوهانسون، به تدریج این راننده اتریشی شروع به پیشرفت کرد.
ابتدا، تامبی با موتور رنو که عملکرد ضعیفی داشت، در دور ششم عقب افتاد. سپس وارویک در حالی که سعی میکرد در دور سیزدهم از آلبورتو سبقت بگیرد، چرخید. لوتوس دی آنجلیس قدرت خود را از دست داد و لاستیکهایش فرسوده شدند، بنابراین در دور هجدهم از مکلارن نیکی عقب افتاد. اما لائودا سپس پشت سر یوهانسون گیر افتاد که فوقالعاده خوب رانندگی میکرد و نمیتوانست بفهمد چرا مکلارن از او سبقت نگرفته است!
لائودا بعداً گفت: «باورم نمیشد سرعت تولمن در مسیر مستقیم چقدر است!» و اعتراف کرد که مجبور شده بود در طول مسیر ماشین را به گونه ای تنظیم کند تا بالاخره در دور بیست و هفتم با یک پیچ خطرناک در سمت چپ به ماشین قرمز و سفید او برسد.
لائودا در دور بیست و هشتم از فراری آلبورتو سبقت گرفت و سپس چهار دور بعد از روزبرگِ در حال محو شدن عبور کرد. بالاخره، لائودا در دور سی و سوم از تولمن سنا نیز عبور کرد و حالا اوضاع واقعاً جالب به نظر میرسید زیرا منسل و پروست اهداف بعدی بودند!
آیا لائودا جرات داشت که تنظیمات موتور را برای ۳۷ دور دیگر بالا نگه دارد؟ در نهایت، جایگاه دوم منسل در دور ۵۲ در پیتاستاپ به پایان رسید؛ یک پیستون ترمز جلو از کالیپر خودرو بیرون پرید و تمام مایع ترمز نشت کرد. این راننده بریتانیایی نیز اینگونه برای سرنوشت کنار رفت کرد. سلام قهرمانی به نیکی لائودا.
کمترین اختلاف قهرمانی در ادوار فرمول یک
بنابراین این موضوع دقیقاً همان چیزی بود که پروست از آن وحشت داشت؛ باز هم او در آخرین لحظه در آستانه از دست دادن قهرمانی جهان بود. تا زمانی که لائودا مرتکب اشتباهی نمیشد، کابوس پروست ادامه پیدا می کرد و مطلقاً هیچ کاری از دست آلن برنمیآمد و البته این اتریشی زیرک به خوبی از این موضوع اطلاع داشت: دوم ماندن یعنی قهرمان فصل شدن.
فقط منسل نبود که اشک میریخت؛ پروست روی سکو احساساتی شده بود، در حالی که لائودا او را دلداری میداد. او را اینگونه نصیحت کرد: «هر چه زودتر فراموشش کن زیرا سال آینده قهرمانی از آن تو خواهد بود.»
بدین ترتیب پروست هفتمین پیروزی فصل خود را به دست آورد اما عنوان قهرمانی را با کمترین اختلاف تاریخ، یعنی نیم امتیاز، از دست داد و لائودا سومین تاج قهرمانی (۷۲ امتیاز) را به دست آورد. اما در عین حال، تصویر پررنگی برای پروست وجود داشت که باید به آن فکر میکرد. در موناکو، او برای چندین دور به ناظر مسابقه که خودش یک ستاره مشهور در آب و هوای بارانی است، دست تکان میداد تا مسابقه را متوقف کند زیرا آیرتون سنای تازهکار با ماشین تولمن خود همچنان به طرز چشمگیری به او نزدیک میشد. در واقع، مسابقه در دور سی و دوم متوقف شد، درست زمانی که سنا از مکلارن آلن در خط شروع/پایان عبور کرده بود و پراست بعداً گفت که با ترمزهایش مشکل داشته و هیچ مقاومتی در برابر او نشان نداده است. اما نتیجه طبق قوانین به دور سی و یکم موکول شد. بنابراین او برنده اعلام شد اما به جای نه امتیاز، به دلیل پایان زودهنگام مسابقه، تنها ۴.۵ امتیاز کسب کرد.
بیاحترامی است که نبرد آنها را داستان لاکپشت و خرگوش بنامیم اما بدون شک شکست پروست مقابل همتیمیاش که هرگز در تمام فصل در یک مبارزه مستقیم از او بهتر نشده بود، حقیقتی انکار ناپذیر است.