اکوایران: برخی از سیاست گذاران و سیاستمداران چه در جهان و چه در ایران به دنبال مالیات بر ثروت مردم هستند. با این حال، بر اساس آموزه های جریان اصلی اقتصاد، این نوع مالیات به اهداف مورد نظر خود نخواهد رسید. نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که دولت در ایران علیرغم دسترسی به منابع عظیم نفتی و انواع مالیات ها، به دلیل هزینه های هنگفت و کسری بودجه که نسبت به سال قبل بیشتر شده، به دنبال اخذ مالیات بر ثروت بوده است.
در سال های اخیر در میان سیاستمداران و سیاست گذاران کشور صحبت های زیادی درباره مالیات بر ثروت شده است. این گروه با تعابیری چون عدالت مالیاتی، کاهش کسری بودجه و شکاف طبقاتی دولت و همچنین افزایش شفافیت اقتصادی به دنبال مالیات بر ثروت بوده اند. به طوری که از طریق تریبون های خود و ترویج استدلال هایی برای اخذ مالیات بر ثروت تا حد امکان به دنبال کسب مشروعیت و محبوبیت برای تصمیمات خود بوده اند.
اینها در حالی است که بسیاری از سازمان ها و نهادهای اقتصادی کشور که اتفاقاً درآمد و ثروت بالایی دارند یا از مالیات دولتی معاف هستند و یا به انحاء مختلف از گزند شناسایی درآمد و در نهایت پرداخت مالیات در امان هستند. از سوی دیگر، گروهی که در فضای سیاست گذاری کشور به دنبال طرح مالیات بر ثروت بوده اند، معمولاً این موضوعات را نادیده گرفته و تنها با استفاده از کلیدواژه مالیات بر ثروت راه خود را طی کرده اند.
با وجود همه اینها و تصویب طرحها و قوانین مختلف برای حمایت از مالیات بر ثروت، آمارها و دادهها نشان میدهد که دولت در اخذ چنین مالیاتی موفق نبوده است. از سوی دیگر مجله معتبر اکونومیست در مقاله ای دلایل و دلایل دفاع از مالیات بر ثروت را زیر سوال برده است.
در گزارش زیر به بررسی این موضوع پرداخته شده است.
مالیات بر ثروت در آینه آمار و داده ها
تحلیل آمارها نشان می دهد که روند اخذ مالیات بر ثروت از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ صعودی بوده است. به طوری که در سال ۲۰۱۸ میزان مالیات بر ثروت نسبت به سال ۲۰۱۷ نزدیک به ۱۲۲ درصد و در سال ۲۰۱۹ نسبت به سال ۲۰۱۸ نزدیک به ۱۷۸ درصد افزایش یافته است و در واقع در این سال ها ارزش مالیات بر ثروت وصول شده نسبت به سال قبل بیش از دو برابر شده است.
این در حالی است که در سال ۱۴۰۰ ارزش وصولی مالیات بر دارایی نسبت به سال ۱۳۷۸ نزدیک به ۴۰ درصد کاهش داشته و در سال های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ به ترتیب ۳۶ درصد و ۴۸.۴ درصد محاسبه شده است. در نهایت این مقدار در سال گذشته معادل ۷/۸ درصد بوده که نسبت به سال های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ بسیار کمتر بوده است.
از سوی دیگر آخرین آمار مالیاتی جمع آوری شده که توسط سازمان امور مالیاتی برآورد شده است در مرداد ماه سال جاری گزارش شده است. بنابراین در سه ماهه اول سال ۱۴۰۴ کل مالیات وصول شده حدود ۳۹۶ هزار و ۳۸۳ میلیارد تومان بوده است. آمارها و داده ها حاکی از آن است که در این مدت مقدار بسیار کمی از کل مالیات وصول شده به مالیات بر ثروت اختصاص دارد. بر اساس گزارش سازمان امور مالیاتی، این رقم تقریباً معادل ۱۲ هزار و ۵۶۳ میلیارد تومان بوده است. یعنی حدود ۳ درصد از کل مالیات ها از مالیات بر ثروت به دست آمده است.
محاسبات بیشتر حاکی از آن است که از رقم تقریبی ۱۲ هزار و ۵۶۳ میلیارد تومان از فروردین تا تیرماه سال جاری که به عنوان مالیات بر ثروت وصول شده است، بیشترین سهم به واگذاری سهام با ۲۷.۶۶ درصد و واگذاری املاک با ۲۶.۵۲ درصد اختصاص داشته است. کمترین میزان نیز به مالیات منازل مسکونی گران قیمت، خودروهای سواری و خانه های خالی تعلق گرفت که حتی به یک درصد هم نرسید.
چرا مالیات بر ثروت بی فایده است؟
مجله اکونومیست در گزارشی با عنوان «مالیات نگیرید بر ثروت» سه ایراد اساسی را به بحث مالیات بر ثروت وارد کرده است. این سه مشکل دوام، کارایی و سطحی بودن است.
اولین مورد در مورد پایداری مالیات بر ثروت است. برخی از اشکال مالیات ممکن است در حال حاضر رایج باشد، اما حمایت مداوم تضمین نمی شود زیرا مردم دیدگاه های متناقضی در مورد مالیات دارند. به عنوان مثال آمریکایی ها می گویند که خواهان مالیات های تصاعدی هستند، اما وقتی در مورد مالیات های خاص از آنها سوال می شود، بیش از همه از مالیات های تصاعدی متنفر هستند. تحقیقات اورسولا دالینگر در دانشگاه تریر نشان می دهد که حمایت از مالیات بر ثروت بسته به وضعیت اقتصادی می تواند نوسان داشته باشد. بنابراین، یک کشور ممکن است با مالیاتی مواجه شود که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی مضر باشد.
از سوی دیگر بحث بهره وری مالیاتی وجود دارد. به عبارت دیگر، حتی اگر مالیات بر ثروت پس از اجرای آن همچنان رواج داشته باشد، آیا می تواند اهداف مورد نظر حامیان خود را محقق کند؟ مردم ممکن است از دیدن صدمه دیدن ثروتمندان خوشحال شوند، اما این شادی کوتاه مدت خواهد بود. این مالیات درآمد کافی برای جبران کاهش سایر هزینه ها ایجاد نمی کند. بنابراین شور اولیه با مشاهده سیاست های انقباضی دولت و سایر مشکلات ناشی از دخالت این نهاد به سرعت به خشم بیشتر جامعه تبدیل می شود.
آخرین مورد سطحی نگری است. حامیان مالیات بر ثروت جدید خطر شعله ور شدن آتش زیر خاکستر را دست کم می گیرند. در واقع نرخ پایین مالیات بر ثروت توسط سیاستگذاران و حامیان این طرح ممکن است در آینده به شدت افزایش یابد. بسیاری از حامیان این نوع مالیات، نرخ ۲ درصد را تنها یک نقطه شروع می دانند. به عنوان مثال، گابریل زاکمن، در حالی که با کمپین ریاست جمهوری برنی سندرز در سال های ۲۰۱۹-۲۰۲۰ کار می کرد، ظاهراً از نرخ ۸ درصدی برای افراد فوق ثروتمند حمایت می کرد. یا می توانید نظرات توماس پیکتی، مربی زاکمن را بررسی کنید. در دهه گذشته، او از مالیات های متوسط بر ثروت به مالیات هایی تبدیل شده است که ۹۰ درصد دارایی های ثروتمندان را مصادره می کند. پیکتی اخیراً حتی پیشنهاد کرده است که افراد ثروتمندی که می خواهند برای فرار از مالیات فرانسه را ترک کنند باید در فرودگاه دستگیر شوند.