فاصله ۲۰ میلیونی دستمزد کارگران با سبد معیشت واقعی چگونه خواهد بود/فرمول تعیین دستمزد کارگران در سال ۱۴۰۵؟

فاصله 20 میلیونی دستمزد کارگران با سبد معیشت واقعی چگونه خواهد بود/فرمول تعیین دستمزد کارگران در سال 1405؟

کارشناسان و نمایندگان کارگری در آستانه جلسه کمیته دستمزد هشدار می دهند که حداقل دستمزد کارگران همچنان حدود ۲۰ میلیون تومان با سبد معیشتی واقعی فاصله دارد و روند افزایش حقوق پاسخگوی نیازهای اولیه زندگی نیست.

به گزارش اکوایران به نقل از ایلنا، جلسه کمیته دستمزد با هدف انجام مذاکرات کارشناسی در خصوص تعیین دستمزد سال ۱۴۰۵ کارگران برگزار می شود، جلسه ای که بار دیگر به ناقص اجرای ماده ۴۱ قانون کار و شکاف عمیق بین حداقل دستمزد واقعی و هزینه های واقعی معیشت جلب شده است.

بر اساس این ماده قانونی، شورای عالی کار موظف است هر ساله حداقل دستمزد را بر اساس نرخ تورم و به نحوی تعیین کند که هزینه تامین سبد معیشت خانوار کارگری تامین شود. اما در سال های اخیر این الزام قانونی عملاً به شاخص تورم تقلیل یافته و جزء واقعی معیشت یا نادیده گرفته شده و یا به صورت نمادین در محاسبات لحاظ شده است.

حداقل دستمزد؛ فاصله فزاینده بین قانون و واقعیت معیشت

پیامد این رویکرد افزایش مداوم شکاف بین دستمزد قانونی کارگران و هزینه های واقعی زندگی بوده است. شکافی که منجر به کاهش محسوس قدرت خرید نیروی کار شده و بخش بزرگی از خانواده های کارگری را با مشکلات جدی معیشتی مواجه کرده است. در چنین شرایطی حداقل دستمزد نه تنها پاسخگوی نیازهای اولیه زندگی نیست، بلکه هر سال از حداقل پوشش سبد معیشتی عقب می ماند.

شورای عالی کار به عنوان مرجع رسمی تعیین دستمزد با ساختاری سه جانبه متشکل از نمایندگان دولت، کارفرمایان و کارگران تشکیل شده است. ترکیبی که باید به یک تصمیم متعادل بر اساس منافع همه طرف ها منجر شود. اما در عمل، روند سال های اخیر نشان می دهد که تصمیمات بیش از آنکه در جهت بازگرداندن قدرت خرید کارگران باشد، متاثر از خواست و خواست دولت و کارفرمایان است و همین موضوع به تعمیق شکاف دستمزدها دامن زده است.

کمیته تخصصی دستمزد هر ساله در ماه های پایانی سال موظف به بررسی کارشناسی و محاسبه سبد معیشت می شود و پس از آن مذاکرات شورای عالی کار برای تعیین حداقل دستمزد سال آینده آغاز می شود. اما تاخیر در این روند و فاصله قابل توجه برآوردهای کارشناسی از سبد معیشت با رقم نهایی دستمزد به یکی از نقاط همیشگی انتقاد نمایندگان کارگری تبدیل شده است. انتقاداتی که حاکی از بی توجهی مداوم به واقعیت های معیشتی است.

در همین راستا و در آستانه برگزاری جلسه کمیته دستمزد، با مجید رحمتی، عضو هیأت مدیره شورای اسلامی کار استان تهران، درباره چالش های واقعی تعیین حداقل دستمزد، فاصله آن با هزینه های معیشتی کارگران و پیامدهای تداوم این شکاف گفت وگو کرده ایم.

مجید رحمتی با اشاره به روند تعیین حداقل دستمزد می گوید: بر اساس ماده ۴۱ قانون کار، تعیین دستمزد کارگران بر عهده شورای عالی کار است. ترکیب این شورا نیز در قانون مشخص شده است. سه نفر نماینده کارگران، سه نفر نماینده کارفرمایان و سه نفر نماینده دولت که یکی از آنها وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و دو نفر دیگر نماینده دولت در حوزه های اقتصادی و اجتماعی هستند. بعدها رئیس سازمان ملی استاندارد ایران نیز به این ترکیب اضافه شد. من نمی خواهم وارد جزئیات این ساختار شوم، اما خود اصل ۴۱ مشخص است که دستمزد باید هر سال بر اساس تورم افزایش یابد، مشروط بر اینکه بتواند معیشت خانوار را پوشش دهد. سبدی که ابعاد آن توسط مراجع رسمی تعیین می شود.

وی ادامه می دهد: واقعیت این است که این شرط در جامعه امروز ما اصلا محقق نشده است، اگر بخواهیم از استان تهران صحبت کنیم، بدون شک سبد معیشت دهک های مختلف بالای ۵۰ میلیون تومان است، حتی اگر میانگین یک کشور را هم در نظر بگیریم، طبق آخرین محاسباتی که همکارانمان بر اساس تورم آبان ماه انجام داده اند، تعداد سبد معیشت بیش از ۳ میلیون نفر به حداقل ۳ میلیون نفر رسیده است. دستمزد علاوه بر مزایای رفاهی اعم از کمک هزینه غذا و کمک هزینه مسکن، بالاخره به حدود ۱۳ یا ۱۴ میلیون تومان می رسد، آن هم با حق مسکن که در واقع مبلغ کمی است، امروز بین دستمزد و سبد معیشتی حدود ۲۰ میلیون تومان فاصله وجود دارد.

رحمتی تاکید می کند: این شکاف هر سال بیشتر می شود چرا چون وقتی تورم با درصدهای بالا افزایش پیدا می کند، درصدهای کمتری را مبنای افزایش دستمزد قرار می دهیم، روی کاغذ ممکن است بگویند این تفاوت مثلاً ۱۰ درصد است، اما در واقع این اختلاف به چند میلیون تومان می رسد، یعنی هر سال این شکاف عمیق تر می شود. شکاف.”

سیاست انقباضی دولت؛ فشار مستقیم بر دستمزد کارگران

وی با انتقاد از سیاست های دولت می گوید: وقتی لایحه بودجه دولت را بررسی می کنیم، می بینیم که افزایش حدود ۲۰ درصدی برای کارمندان خود و حتی کارگران زیرمجموعه دولت پیش بینی می شود، در حالی که بانک مرکزی که یک نهاد حاکمیتی است تورم بالای ۴۰ درصد را اعلام می کند، یعنی اگر دولت از سیاست های قراردادی کارگران شروع کرده و سیاست های پیمانکاری را اجرا کرده است. برای اعمال، دولت می‌تواند به سراغ بنگاه‌ها، سازمان‌ها و مراکز ناکارآمدی برود که دقیقاً نمی‌دانند مأموریتشان چیست و خروجی‌شان چیست.

عضو هیئت مدیره کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران ادامه می دهد: به جای این مسیر آسان ترین راه انتخاب شده و مستقیماً به دستمزد کارگر فشار وارد شده است. دولت خود بزرگترین کارفرمای کشور است و وقتی اراده ای برای افزایش حقوق نداشته باشد، طبیعی است که این رویکرد به کل بازار کار تسری پیدا کند. نتیجه این است که افزایش واقعی قدرت خرید کارگران در چند سال اخیر عملاً اتفاق نیفتاده است. اگر از سال ۲۰۱۹ به این سمت نگاه کنیم، به جز یک سال، در سایر سال‌ها افزایش دستمزد متناسب با هزینه زندگی نبوده است.»

رحمتی با اشاره به کاهش واقعی قدرت خرید می گوید: امروز نسبت به اسفند سال گذشته فقیرتر شده ایم، با حقوق اسفند پارسال یعنی قبل از افزایش دستمزد امسال قدرت خرید بیشتری داشتیم یعنی نسبت به سال گذشته هم اکنون عقب هستیم و افزایش قیمت مواد غذایی در ۹ ماه گذشته این واقعیت را به خوبی نشان می دهد.

وی می افزاید: بر اساس گزارش سیاستی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که در آذرماه خواندم، میزان کالری مصرفی خانوارها نسبت به ۱۰ سال قبل ۳۰ درصد کاهش یافته است که این رقم بسیار گویاست و کاهش مصرف لبنیات و مواد غذایی اساسی عواقب اجتماعی و عواقب خطرناکی برای سلامتی یک خانواده به همراه دارد. شرایط برای بیماری و سوء تغذیه عملا ایجاد شده است.

این فعال کارگری می‌گوید: اگر دولت بگوید افزایش واقعی دستمزدها امکان‌پذیر نیست، می‌توان کاهش قدرت خرید را از راه‌های دیگر جبران کرد؛ مثلاً از طریق توزیع سبد معیشتی، به شرطی که نظام توزیع سراسری و عادلانه برای همه کارگران کشور طراحی شود و این سبدها به‌طور منظم و ماهانه در اختیار خانوارها قرار گیرد، آن‌قدر مشکلی نداشته باشند که حداقل ماهیانه مشکلی نداشته باشند.

مطالبه گری بدون سازماندهی؛ بن بست قدرت چانه زنی کارگران

رحمتی در ادامه به راهکارهای پیش روی جامعه کارگری می گوید: در همه جای دنیا راه حل اصلی کارگران برای احقاق حقوق خود استفاده از قدرت چانه زنی است و این قدرت چانه زنی بدون حقوق اساسی مانند حق تجمع، حق اعتراض و داشتن سندیکاهای قدرتمند عملاً معنایی ندارد و اتحادیه های قوی می توانند کارگران را زیر یک چتر حقوق اولیه سازماندهی کنند.

وی تاکید می کند: واقعیت این است که امروز چنین امکانی وجود ندارد و جامعه کارگری به وضعیتی رسیده است که از ناامیدی به سمت انفعال سوق داده شده است، ناامیدی زمانی به وجود می آید که مدام به دیوار بزرگی می خورید و نتیجه ای نمی گیرید، اما همین ناامیدی در صورت سازماندهی می تواند به موتور محرکه تبدیل شود؛ به شرطی که تشکل های کارگری بتوانند بر این وضعیت فائق آیند.

رحمتی در پایان خاطرنشان کرد: تنها راه باقی مانده این است که خود کارگران و تشکل هایشان از همه ابزارهای ممکن استفاده کنند، نمایندگان کارگری در شورای عالی کار نیز باید از بدنه کارگری کمک بگیرند، از تشکل ها و کارشناسان بهره ببرند و حتی با برگزاری همایش ها و نشست هایی هم روش محاسبه سبد معیشت و هم ابزار چانه زنی را تقویت کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: