به معنای اولیه ، غادیر ممکن است یک واقعه تاریخی و مذهبی به نظر برسد ، اما حقیقت آن فراتر از یک بیعت سیاسی یا توصیه های اخلاقی است. اتفاقی که در غدیر افتاد نه تنها نقطه عطف در تاریخ اسلام ، بلکه سنگ بنای یک نظریه الهی دولت ، رهبری و استمرار مکاشفه است. طرحی که بسیاری از محققان معتقدند پاسخ فلسفی به نگرانی طولانی از مشروعیت و مصونیت قدرت در تمدن اسلامی است.
در مصاحبه ای با دکتر حسین ماراشی ، استاد دین و متخصص فلسفه دین ، خبرگزاری تاسنیم به دنبال این بوده است که فراتر از آیین داستان باشد و جای خود را به عنوان پایه و اساس یک سیستم سیاسی معنوی در اسلام بسازد.
طراوت غادر در هندسه دولت
موقعیت غادیر از دیدگاه فلسفی و منطقی در هندسه آموزه های اسلامی چیست؟
رویداد غادیر خام ، از دیدگاه سطحی ، ممکن است فقط یک واقعه تاریخی یا عاطفی تلقی شود که در آن پیامبر (صلح بر او) امام علی (ص) را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. اما حقیقت این رویداد فراتر از انتصاب یک ضرورت منطقی و هستی شناختی در سیستم راهنمایی الهی است. ضرورتی که اگر می خواهیم ریشه آن را بشناسیم ، باید به دنبال خرد الهی و نیاز مستمر بشریت تحت رهبری معصوم باشد.
در حقیقت ، در عمیق ترین لایه های خود ، غادیر پاسخ این سؤال است که هر اندیشه سیاسی مذهبی باید با آن روبرو شود ، “چگونه می توان جامعه ای را پس از پیشگویی با هدایت الهی اداره کرد ، و این که از هدایت الهی و انحراف قدرتمند یا تفکیک سکولار دین و سیاست رنج نمی برد؟”
بنابراین غادیر آغاز مرحله جدیدی از رهبری الهی است که در قالب یک امامات آشکار می شود. این امامات نه تنها یک جانشین سیاسی در اندیشه شیعه بلکه ادامه استان و استان استانی و آناتومیک استان است. ادامه همان باطنی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سیستم وجود داشت ، اما اکنون و بعد از اینکه غادیر در امام علی (ع) و بعد از او در سایر امام ها ظاهر شد.
در نتیجه ، ما باید مراقب باشیم که غدیر فقط یک واقعه تاریخی یا عاطفی نیست ، بلکه در لایه های عمیق تر ، ظهور یک منطق مکاشفه برای ادامه رهبری الهی پس از پیامبر (صلح بر او). امامات در غادیر نه به عنوان یک جانشینی صرف ، بلکه به عنوان ادامه استان رسمی و آناتومیک معرفی می شود ، به طوری که عقلانیت مذهبی ، راهنمایی الهی و مدیریت تاریخی در حضور امام علی (AS) آشکار می شود. اینجاست که غادیر بین مکاشفه ، عقل و تجربه تاریخی ارتباط برقرار کرده است.
از بیعت تا بنیاد تمدن
با توجه به این ، آیا می توان گفت که غادیر “یک اصل فلسفی” در ساخت تمدن اسلامی است؟
این دقیقاً همان است. اگر دین اسلام را به عنوان یک سیستم معرفتی متمدن تلقی کنیم که جنبه های مختلف زندگی بشر را شامل می شود ، از هستی شناسی و انسان شناسی گرفته تا سیاست ، عدالت ، اخلاق و فرهنگ ، غادیر در نقطه اتصال این ابعاد با موضوع “حاکمیت” قرار دارد.
در غادیر ، مسئله اساسی این است که چگونه وحی و دانش ناب می توانند پس از سرنوشت جامعه اسلامی پس از پیامبر (صلح بر او) بمانند. نه توسط مکانیسم های دموکراسی عددی ، نه با وراثت خانوادگی و نه با اجماع متغیر ، بلکه از طریق امام معصوم که در آن عصمت ، علم لادن ، استان و استان آناتومیک ، عدالت و قدرت اجرایی جمع می شود.
اگر از این طریق به غادیر نگاه کنیم ، می فهمیم که غادیر نقطهای است که هستی شناسی توحیدی اسلام ، بر اساس عبادت ، ریواس و سرپرستی الهی ، از نظر اجتماعی و عینی در قالب استان امام تجلی می یابد. این استان نه تنها ادامه پیشگویی در قالب امامات است ، بلکه یک نظم سیاسی معنوی نیز فراهم می کند. به همین دلیل است که باید با آغاز “نظریه اسلامی دولت” مبتنی بر عصمت و علم الهی ، غادیر را درک کرد.
در فلسفه سیاسی غربی ، چالش اصلی همیشه این بوده است که چگونه قدرت سیاسی می تواند از فساد و انحراف مصون باشد. این نگرانی در سنت غربی معمولاً به جدایی نیروها ، قراردادهای اجتماعی یا نظارت خارجی پاسخ می دهد. اما در سیستم فکری اسلام و به ویژه در تئوری امامات غادیری ، راه حل اساسی انتقال امور به انسان بی گناه و الهی این است که کسی که نه از عدالت و حقیقت منحرف می شود و یا منحرف می شود. از این منظر ، قدیر را باید یکی از عمیق ترین پاسخ های اسلام به موضوع فلسفی قدرت و مشروعیت در نظر گرفت.
بنابراین ، غادیر ، به عنوان یک اصل فلسفی در نظریه اسلامی تمدن و حاکمیت ، پیوند بین عقلانیت ، معنویت ، عدالت و قدرت را تضمین می کند. این اصل یک ایده ناب از انسان کامل ، جامعه توحیدی و دولت عادلانه دارد. به همین دلیل ، غادیر نه تنها برای شیعه ها ، بلکه برای تأمل در فلسفه سیاسی اسلامی یک موضوع اساسی و اساسی است.
از آیه اعلامیه تا تکمیل دین در متن سیاست
شما به رویکرد سیاسی معنوی غادیر اشاره کردید. با این حال ، برخی ادعا می کنند که غادیر فقط یک توصیه اخلاقی بود ، نه یک فرمان سیاسی. پاسخ شما به این دیدگاه چیست؟
تحلیلی که قدیر را به قلمرو اخلاق فردی محدود می کند ، یعنی ما به یک کاهش معرفتی تبدیل شده ایم و از درک عمیق و منظم از پیام غادیر ناتوان هستیم. در این نوع نگرش ، قادر به درک لایه های مهم غادیر نیست. موضوعاتی از مکاشفه ، امامات ، سیاست ، جامعه ، اخلاق و تمدن در غدیر وجود دارد و ما باید مراقب باشیم.
نکته مهم این است که غدیر یک ابتکار شخصی از پیامبر (صلح بر او) نبود ، بلکه پاسخ مفصلی به یک دستور الهی است که در آیه صریح قرآن بیان شده است: “ای مسنجر ، برای اطلاع از آنچه از پروردگار خود برای شما آشکار شده است ، و اگر این کار را نکنید ، پس به پیام رسان او نخواهید رسید(سورات الماعدا ؛ آیه ۶۷) در این آیه ، نه تنها از پیامبر خواسته می شود آنچه را که فاش شده است به طور کامل ارتباط برقرار کند ، بلکه حتی می گوید اگر این حکم برآورده نشود ، کل مأموریت پیامبر ناکام مانده است. این شدت تن آیه یک مسئله بسیار مهم و تعیین کننده را نشان می دهد. حتی پس از اعلام ، خدا می گوید: “امروز من دین شما را برای شما به پایان رسانده ام».
در مواجهه با خطبه قدیر نیز همین مسئله صادق است.
این همان است. اگر غادیر فقط یک توصیه اخلاقی در مورد عشق به امام علی (ع) بود ، چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را در یک وضعیت طبیعی بسیار دشوار ، در گرمای ظهر ، در یک نقطه بیابانی در راه بازگشت از حج ، به روشی کاملاً رسمی و عمومی با حضور جمعیت زیادی از مسلمانان انجام داد؟ چرا او هزاران حج سفارش داد و منتظر ورود کاروان های دیگر و بازگشت و بازگشت؟ و چرا در همان مراسم ، پس از دریافت بیعت ، وی گفت: “هر کس استاد او باشد ، این در استاد خود است»
کلمه “مولی” در این عبارت دارای یک مفهوم چند جانبه است ، اما در آن زمینه تاریخی ، و سپس تمام مقدمه و بیعت ، نمی توان آن را به “دوستی” و عشق کاهش داد. اگر این موضوع عشق بود ، دیگر نیازی به تشریفات زیادی ، توقف کاروان ، یک خطبه دقیق و بیعت نخواهد بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می تواند با فرمت بسیار ساده تری یک توصیه اخلاقی در مدینه یا حتی مکه انجام دهد. اما غادیر توصیه ای نیست ، نهادینه الهی برای آینده امت.
چگونه می توان با توجه به پیوند بین آیه دین با واقعه غادیر ، نقش غادر به عنوان یک برنامه الهی برای نهادینه کردن رهبری سیاسی سیاسی در امت اسلامی ، در امما اسلامی؟ و چرا این یک توصیه اخلاقی برای نادیده گرفتن پایه و اساس تمدن دین است؟
نکته این موضوع در آیه دیگری از قرآن فاش شده است: “امروز ، من دین شما را برای شما به اتمام رسانده ام ، و نعمت های خود را برای شما انجام داده اماین آیه که پس از اعلامیه امام علی (AS) استان فاش شد ، اعلام کرد که دین اسلام قبل از غادیر ناقص بوده و توسط استان امام علی (AS) تکمیل شده است. این نشان می دهد که پیام اصلی غدیر نه تنها اخلاق فردی است ، بلکه ادامه مدیریت سیاسی امت اسلامی پس از پیامبر (صلح بر او) است.
در نتیجه ، دیدگاهی که قدیر را به سطح اخلاقی صرف می کند ، در واقع ناتوان از درک ریشه دار ترین نگرانی های قرآن و سنت در مورد موضوع ملت ، نهادینه سازی و تداوم راهنمایی است. در حالی که در غدیر ما شاهد “طرح تمدن” خدا هستیم ، که در آن مسئله رهبری مذهبی و سیاسی امت به انسان معصوم و الهی پس از پیامبر (صلح بر او) واگذار می شود.
بنابراین ، غادیر نه تنها یک نظم سیاسی بلکه اساسی ترین اصل در سیستم سیاسی اجتماعی اسلام است ، که بدون آن دین ناقص باقی می ماند و امت بدون امام تقسیم و گم می شود. اما غادیر خط نقاشی خدا برای امت است به طوری که پس از پیامبر ، او مسیر را با نور سرپرستی ادامه خواهد داد ، و این واقعاً فراتر از یک توصیه اخلاقی است.
پایان پیام/
منبع:تسنیم