عواقب محدودیت های تحمیل شده بر معامله tetter. بازار سیاه ، عدم اطمینان و کاهش نظارت

عواقب محدودیت های تحمیل شده بر معامله tetter. بازار سیاه ، عدم اطمینان و کاهش نظارت

ECUARAN: چند روز می گذرد که فعال شدن مکانیسم ماشه مسئله داغ هر کوچه و بازار است. در عین حال ، سیاست گذاران گاهی اوقات گام هایی را انجام می دهند که هیچ توجیهی علمی ندارند ، اما چیزی جز تخریب وجود نخواهد داشت. همچنین اثبات این مسئله برای داشتن گذشته ای از ارزش نیست ، که همه چیز خواهد بود.

به گفته اکوآران ، مکانیسم ماشه برای چند روز فعال شده است. در عین حال ، سیاست گذاران گاهی اوقات گام هایی را انجام می دهند که هیچ توجیهی علمی ندارند ، اما چیزی جز تخریب وجود نخواهد داشت. همچنین اثبات این مسئله برای داشتن گذشته ای از ارزش نیست ، که همه چیز خواهد بود. براساس گزارش روابط عمومی بانک مرکزی ، اکنون خرید بیش از ۵۰۰۰ دلار دیجیتال (TETRA) برای هر ایرانی ممنوع است. این در اینجا به پایان نرسیده است ، اما نگهداری بیش از ۱۰،۰۰۰ دلار تا یک ماه قانونی نیست. در نگاه اول ، این ممکن است صرفاً تصمیمی برای کنترل احساسات ناشی از فعال سازی مکانیسم ماشه باشد ، اما اگر ما عملکرد بانک مرکزی را عمیقاً ارزیابی کنیم و به نتایج احتمالی آن در وام گرفتن از گذشته نگاهی بیندازیم ، جمله معروف مشهود خواهد بود. به نظر می رسید که فریدمن این اقدامات و نتایج مورد انتظار را ده ها سال پیش پیش بینی کرده بود.

“هیچ چیز به اندازه مداخلات دولت بازار را مختل نمی کند”

اقداماتی که عامل بی ثباتی هستند

با فعال شدن “مکانیسم ماشه” ، اقتصاد ایران بار دیگر با سیل قطعنامه های بین المللی مخالفت کرده است. در چنین زمانی ، برای سیاست گذاران پولی طبیعی است که بازارها را تثبیت کنند و اعتماد عمومی را بازسازی کنند ، با تکیه بر گروه های کارگروه تخصصی و تصمیمات اندازه گیری شده. اما آنچه در عمل اتفاق می افتد برعکس است. محدودیت هایی مانند تعیین سقف برای خرید یا حتی حفظ ارز نه تنها در کنترل بحران نقش داشته اند ، بلکه خودشان نیز عامل بی ثباتی هستند. چنین سیاست هایی به این امر منجر شده است. سرمایه ای که باید به سمت بهره وری حرکت کند منجر به فعالیت های غیرمولد و سوداگرانه می شود و عملا همان بحران را که باید از آن جلوگیری شود ، عمیق تر می کند. تجربه تاریخی همچنین نشان داده است که چنین تصمیماتی به جای مهار فرار سرمایه ، آن را تسریع می کند و علاوه بر تأیید تأیید عدم اطمینان خود. علاوه بر این ، اجرای یک سقف دلار در یک بازار جهانی طبیعت ، نه یک ابزار کنترل ، پایه و اساس شکل گیری بازارهای موازی و دور زدن مقررات است. واقعیتی که ناکارآمدی این مداخلات را رونمایی کرد.

تداخل و سرکوب دو بال شکست سیاست

سیاست های مداخله گر در اقتصاد این پیام را بیان می کند که مالکیت خصوصی و حقوق طبیعی وجود ندارد و مکانیسم بازار به رسمیت شناخته نمی شود. نتیجه واضح است: هنگامی که قوانین اساسی بازار نادیده گرفته می شود ، بازار واقعی شکل نمی گیرد و ما سایه ای از بازار را مشاهده خواهیم کرد که فقط نام آنهاست. بازار ذاتاً مبتنی بر عرضه و تقاضا است ، اما با تداخل بی نظیر به یک زمینه سیاست تبدیل می شود. سرزمینی که به نظر می رسد با اوضاع کنترل می شود ، اما در عمل نیازهای واقعی را سرکوب می کند. این نیازها غالباً ریشه در تلاشهای اقشار برای حفظ سرمایه ای دارند که دشوار بوده است. هنگامی که بخش های مختلف جامعه مجبور به خرید دلارهای دیجیتال (Tetra) می شوند ، این پیام واضح است: آنها سرمایه گذاری در دارایی های تولیدی را به آنها ارائه نمی دهند و هیچ مزیتی ندارند زیرا در اثر خطرات پی در پی مانند عدم قطعیت های سیاسی و منطقه ای اسیر می شود و حتی در خطرات داخلی مانند بوروکراسی افراطی. همچنین این یک تفاوت منطقی است که با خرید ارزهای خارجی ، حفظ سرمایه خود برای دنبال کردن یک کار تولیدی دشوار است.

هنر سیاستگذار ایجاد جذابیت لازم در بخش تولیدی بدون نقض مالکیت خصوصی و بی اعتبار کردن مکانیسم بازار است. به طوری که سرمایه گذار به سمت تولید و ارزش حرکت کند ، نه مجبور و ترس و یا از ترس. در غیر این صورت ، سیاست های محدود کننده فقط هزینه معاملات را افزایش می دهد و راه را برای شکل گیری بازار سیاه و اقتصاد زیرزمینی باز می کند. بازاری که نه تنها از دسترس نظارت سالم خارج است ، بلکه به یک تهدید مضاعف برای ثبات اقتصادی نیز تبدیل می شود. نیازی به گفتن نیست ، هدف از نظارت سالم مداخله نیست ، بلکه نظارت بر شفافیت و عملکرد بازار است که در نهایت دست کلاهبرداران را قطع می کند ، نه اینکه کلاهبرداری را انجام ندهد. سرانجام ، مداخله هنگامی اخراج می شود که اقدامات مداخله گر در رفتار قوچ افراد ایجاد شود و منجر به نوسانات شدید در بازار شود.

کلاهبرداران در بازار دلار دیجیتال کمین (Tetter)

اجرای چنین قوانین محدودکننده با هدف کنترل بازار ارز هرگز قادر به از بین بردن تقاضای واقعی نخواهد بود. این تقاضا صرفاً مسیر خود را تغییر می دهد و در قالب جدیدی قرار می گیرد. بعضی اوقات در بازارهای زیرزمینی و گروه های ناشناس و کانال های رسانه های اجتماعی و گاهی اوقات در صرافی های غیرقانونی و ناشناس ارز که زمینه مناسبی برای کلاهبرداران است. نتیجه قابل لمس است: سرمایه گذاران که به تازگی تصمیم به حفظ ارزش دارایی های خود گرفته اند ، به طور فزاینده ای در معرض خطر از دست دادن سرمایه هستند. بنابراین ، آنچه قرار بود توسط سیاست های دستوری کنترل شود ، خود به یک عامل اجتناب ناپذیر در افزایش خطر اقتصادی و آسیب پذیری تبدیل می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *