عدم تطابق مهارت، چالش پنهان بازار کار ایران

عدم تطابق مهارت، چالش پنهان بازار کار ایران

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم ، در حالی که کشور با یکی از جوان ترین ساختارهای جمعیتی منطقه مواجه است، پارادوکس عجیبی شکل گرفته است. از یک سو جوانان تحصیل کرده بیکار هستند و از سوی دیگر صنایع از کمبود نیروی کار ماهر رنج می برند. این تناقض نشان می دهد که ریشه اصلی بحران اشتغال کمبود فرصت های شغلی نیست، بلکه عدم تطابق بین مهارت ها و نیازهای بازار است. شکافی که به گفته بسیاری از کارشناسان در سال های اخیر بیش از هر زمان دیگری عمیق شده است.

نیمی از جویندگان کار بدون مهارت وارد بازار می شوند

غلامحسین محمدی رئیس سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور با اشاره به ابعاد این چالش گفت: نیمی از جویندگان کار فاقد مهارت هستند و بسیاری به دلیل عدم تعادل در اقتصاد رسمی به دنبال درآمد بیشتر در مشاغل غیررسمی هستند.

این جمله به وضوح بیانگر دو واقعیت تلخ است; نخست، ضعف ساختار آموزشی کشور در پیوند نظریه به عمل; دوم، بی اعتمادی به مشاغل رسمی که عمدتاً ریشه در دستمزد ناکافی و نبود امنیت شغلی دارد. نتیجه اینکه بخش بزرگی از نیروی انسانی کشور قبل از ورود به بازار کار فاقد استانداردهای حرفه ای لازم بوده و از همان ابتدا مسیر اشتغال را با اشتباه آغاز می کنند.

پروژه “همناوا”; نسخه اصلاح شده برای پیوند صنعت و آموزش

محمدی با اشاره به پروژه ملی «همناوا» تاکید کرد: مهارت را باید در دل خط تولید دید. هدف از این پروژه ارائه آموزش های مهارتی رایگان به دانش آموزان و ایجاد هنرستان های مرتبط با صنایع می باشد. اما در تحلیل کارشناسان، اجرای چنین طرحی تنها زمانی مؤثر خواهد بود که ارتباط سازمان آموزش فنی و حرفه ای با اتحادیه های صنعتی، شرکت های تولیدی و نظام آموزش عمومی ساختارمند شود. در غیر این صورت این طرح به عنوان یک شعار زیبا اما ناکارآمد باقی خواهد ماند.

تحلیل ها نشان می دهد که تجربه کشورهایی مانند کره جنوبی و آلمان که از مدل های «آموزش دوگانه» بهره مند شده اند، نشان می دهد که پیوند پایدار بین صنعت و آموزش می تواند نرخ بیکاری جوانان را به کمتر از ۵ درصد کاهش دهد. در مقابل، در ایران، صنایع کمتر درگیر تربیت نیروی کار آینده خود هستند و آموزش بیشتر بدون درک نیازهای واقعی بازار انجام می شود.

شکاف عرضه و تقاضا؛ نشانه ناکارآمدی سیاست اشتغال

محمدی در ادامه اظهار داشت: در پاسخگویی به نیازهای مهارتی بخش صنعت، کاستی هایی وجود داشته و همین موضوع باعث ایجاد فاصله بین عرضه و تقاضای نیروی کار ماهر شده است.

این اعتراف روشن نشان دهنده بحران سیاست اشتغال در سه دهه اخیر است. وقتی سیاست‌های اشتغال صرفاً بر ایجاد فرصت‌های شغلی تمرکز می‌کنند اما مهارت‌ها را به‌عنوان زیرساخت تولید نادیده می‌گیرند، نتیجه طبیعی همان چیزی است که امروز می‌بینیم: کمبود شغل برای نیروی کار تحصیل کرده و کمبود نیروی کار ماهر برای تولید.

در واقع بحران مهارت موتور خاموش رکود تولید است. فقدان کارگر، تکنسین و نیروی کار ماهر در خطوط تولید نه تنها بهره وری را کاهش می دهد، بلکه واحدهای صنعتی کوچک با نیروی کار کمتر را نیز درگیر می کند که هزینه بازآموزی را برای شرکت افزایش می دهد.

تغییر دیدگاه از “مدرک گرا” به “مهارت محور”

محمدی بیان کرد: فرهنگ کار و تلاش با هدایت جوانان به سمت مهارت آموزی ارتقا می یابد و مهارت آموزی می تواند علاوه بر افزایش بهره وری، زمینه اشتغال پایدار و آبرومند برای نسل جوان را فراهم کند.

این جمله را می توان کلید واژه تحول فرهنگی کشور دانست. کارشناسان معتقدند که ریشه عدم تطابق مهارت ها فقط اقتصادی نیست، بلکه فرهنگی است. نظام اجتماعی ایران طی سالیان متمادی «مدرک تحصیلی دانشگاهی» را مترادف جایگاه تلقی کرده، در حالی که مهارت به عنوان موتور اصلی تولید نادیده گرفته شده است. این ذهنیت باعث شد تا جوانان به سمت آموزش های نظری بشتابند و شاخه های فنی را نادیده بگیرند. در نتیجه، بخش صنعت اکنون با نسلی مواجه است که بالقوه توانمند است، اما عملاً ناکارآمد است.

برای غلبه بر این بحران، تحلیلگران چندین محور اصلاحی را ضروری می دانند: پیوند ساختاری صنعت و آموزش. سرمایه گذاری شرکت های تولیدی در تربیت نیروی کار ماهر خود. بازتعریف شأن اجتماعی مهارت. شناخت رسانه ای و اقتصادی کار مهارتی در کنار تحصیل. تمرکز دولت بر ارزیابی مهارت ها به جای مدرک تحصیلی. تدوین نظام ملی اعتبار سنجی مهارت. این نگاه می تواند ایران را از وضعیت فعلی – که نیمی از بیکاران را غیر ماهر می داند – به مرحله ای برساند که مهارت به یک ارزش افزوده واقعی تبدیل شود.

به گزارش تسنیم، ایران امروز در آستانه یک نقطه عطف تعیین کننده قرار دارد. یا مهارت را محور سیاست اشتغال قرار دهد و جمعیت جوان خود را به سرمایه تبدیل کند یا در مسیر کنونی نیروی انسانی آن تبدیل به یک بحران نهفته شود.

سخنان محمدی حامل این پیام است که زمان شعار گذشته است و باید پیوندی واقعی میان آموزش و عمل ایجاد کرد، پیوندی که اگر «در خط تولید» شکل بگیرد، می تواند به اصلاح فرهنگ کار، کاهش مهاجرت نیروهای ماهر و رونق تولید ملی منجر شود.

انتهای پیام/

منبع:تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *