“سوزاناتون” ؛ آخرین فلش روی بدن/ اقتباس نیمه جان که توسط متن ضبط شده است

«سووشون»؛ تیر آخر بر پیکر نیمه‌جان نماوا/ اقتباسی که به اسارت متن درآمد

آژانس خبری Tasnim-Amir Hossein Makariani ؛ در سالهای ابتدایی کار خود ، پلت فرم Namva با تولید سریال های پر هزینه و جذاب ، جایگاه ویژه ای را در بازار سینمای خانگی ایجاد کرده است. اما پس از چند تجربه ناموفق ، لغو یا نیمی از پروژه ها و کاهش اعتماد مخاطبان ، به آرامی سقوط کرد.

سریال “سوشون” Narges Abyar و اقتباسی از رمان ماندگار Simin Daneshvar آخرین محصولی است که برگه را بازگرداند. اما نتیجه ضربه نهایی به جای احیای این پلتفرم بود. وفاداری بیش از حد به متن کتاب ، ریتم ، دوربین سرگردان و فقدان جذابیت چشمگیر باعث شده است که سوشون نه تنها نتواند بیننده را همراهی کند ، بلکه باعث می شود تصویر این افول جسورانه تر از همیشه باشد.

یک روز که به نام سریال هایی مانند قورباغه و خاتون نامگذاری شد ، امروز اثری دارد که حتی مخاطبان وفادار خود را خسته و ناامید کرده است. به نظر می رسد که سوسوشون آغاز یک فصل جدید نیست ، بلکه آخرین پرتوی روی بدن نیمه جانبی است.

وفاداری شدید ، خیانت به درام

سریال “سوشون” نرگس ابیار و تولید شده توسط محمد حسین قزمی ، اقتباسی از رمان ماندگار سیمین دانشوار است. اثری که جایگاه ویژه ای در تاریخ ادبیات فارسی دارد ، که سطح انتظارات مخاطبان را بالا می برد. اما نتیجه به جای اینکه یک تصویر پر از رمان باشد ، به یک محصول خسته کننده و کم کم تبدیل شده است.

مهمترین مشکل “سوشون” در سه بخش اول فاش شده است: داستان هیچ پیشرفتی ندارد و این سریال صرفاً موقعیت و معرفی شخصیت ها را توصیف می کند. این تأخیر در پیشبرد داستان ، مخاطبان را از ادامه تماشای خود منصرف می کند. این آبیاری فراموش کرده است که معرفی شخصیت و فضا را می توان در قلب روایت شکل داد ، نه اینکه خود داستان اصلی شود.

ابیار تلاش کرده است تا به رمان Daneshvar وفادار بماند ، اما این وفاداری افراطی به ضربه اصلی رسیده است. در رمان ، کلمات جهان داستان را تشکیل می دهند. با این حال ، در سینما ، تصویر باید در کلمه بمیرد. تفریح ​​WOW به کتاب WAW ، به جای ایجاد یک اثر نمایشی ، به یک مستند و روایت غیرقابل پیش بینی منجر شده است. از آنجا که مخاطب بعضی اوقات نمی داند آیا او یک سریال یا مستند تاریخی را تماشا می کند یا خیر.

ریتم آهسته ، دوربین سرگردان و سوء استفاده از لهجه همه به کارهای سنگین اضافه شده است. حتی صحنه هایی که می توانند استعاری و تأثیرگذار باشند – مانند بخش دارال ماگانین و جشن انگلیس – به دلیل پرداخت گسترده و ساکت ، تأثیر خود را از دست داده اند. صحنه توزیع نان در دارال ماگانین آنقدر طولانی و کسل کننده است که هیچ معنای استعاری از آن بیرون نمی آید.

علی رغم پشتوانه ادبیات غنی ، سوشون نتوانسته است متن و جذابیت بصری را متعادل کند. سریال که می توانست تجربه متفاوتی در سینمای اقتباس ایرانی باشد ، سرانجام به نمونه ای تبدیل شد که نشان می دهد وفاداری بی نظیر به این رمان می تواند بزرگترین خیانت ساختار درام باشد.

سریال یا مستند؟ بحران هویت

اکنون می توان گفت که این کار قرار بود یک برگ برنده برای این سکو در یک سراشیبی باشد ، اما بیش از یک سری نمایشی ، رنگ و بوی مستند تاریخی.

“سوشون” اقتباسی از رمان مشهور سیمین دانشوار است. رمانی که در ادبیات معاصر ایرانی جایگاه ویژه ای دارد. این سطح انتظارات را افزایش داد. اما با وفاداری شدید به متن ، به جای ایجاد دنیای جدید در قاب تصویر ، این کتاب فقط کتاب را به تصویر می کشد. نتیجه یک ریتم آهسته ، شخصیت های کشیده و تصاویری است که بیشتر شبیه بازسازی مستند به جای راوی است.

این بحران اصلی “سوشون” است: مخاطب با یک سری نمایشنامه یا با یک مستند تاریخی نمی داند. این موجودات روایت تأثیر جدی دارند و نام Naqwa را دوباره با یک شکست هنری و مخاطبان گره خورده اند.

ناموا ، که زمانی با سریال هایی مانند قورباغه بازی می کرد ، اکنون با سوشون درگیر بحران جدیدی است. بحرانی که بیشترین ریشه در هویت مبهم این کار دارد.

پایان پیام/

منبع:تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: