دلایل ادامه خروج پول توسط سهامداران محافظه‌کار

دلایل ادامه خروج پول توسط سهامداران محافظه‌کار

بازار؛ گروه بورس: بازگشایی بازار سرمایه در شرایط بحرانی، بدون هیچ‌گونه تغییر در ابزارهای کنترلی نظیر دامنه نوسان، حجم مبنا یا سایر سازوکارهای مداخله‌گر، این تصور را در میان فعالان بازار ایجاد کرد که شاید در پشت صحنه، تدبیری کلان در جریان است و قرار است منابع مالی قابل‌توجهی به‌زودی وارد بازار شود. این برداشت، هرچند خوش‌بینانه، اما در عمل تاثیر تنها برای چند نماد بزرگ بوده و به‌سرعت جای خود را به ناامیدی داد.

ممکن است گفته شود که چنین انتظاری از اساس نادرست بوده، چرا که تجربه‌های گذشته نشان داده‌اند تزریق مستقیم منابع به بازار سرمایه همواره جزو برنامه‌های سیاست‌گذار نبوده است. با این حال، استفاده از ظرفیت بازار سرمایه برای جبران کسری بودجه هیچ‌گاه با چنین محدودیتی مواجه نبوده، است.

رضا روحی معتقد است که باید بین مداخله دولت در بورس تفاوت قائل شد تزریق موقت منابع به بازار سرمایه، نه شبیه زیان‌های بی‌بازگشت بانک‌هاست، نه مانند پرداخت‌های یارانه‌ای یا خرید اوراق کم‌ارزش. این منابع، در صورت مدیریت صحیح، قابلیت بازگشت دارند. به‌ویژه در شرایط فعلی که بازار از هرگونه حباب قیمتی فاصله گرفته، نگرانی درباره خرید دارایی‌های غیرواقعی نیز بی‌مورد است

با وجود دامنه نوسان، آنچه بازار نیاز داشت، حمایت نقدی و واقعی بود. در فضایی که ترس و ابهام بر بازار سایه افکنده، طبیعی است که سرمایه‌گذاران به دنبال نقدشوندگی بیشتر دارایی‌های خود باشند. اما پرسش اصلی اینجاست، ترس بانک مرکزی و دولت از چیست؟ آیا تصور بر این است که شرکت‌ها خروج سرمایه مواجه خواهند شد و نمی توانند از محل فروش سهام، نقدینگی را مجدداً جمع‌آوری کرد؟

رضا روحی در گفت‌وگو با خبرنگار بازار با اشاره به اینکه فراتر از حمایت از بازار سرمایه، لازم است برنامه‌ای مشخص برای پشتیبانی از شرکت‌هایی کوچک با بحران سرمایه در گردش مواجه‌اند تدوین و اجرا شود، گفت: اما تاکنون نشانه‌ای از چنین برنامه‌ای دیده نشده است.

وی افزود: هر بار که سخن از حمایت به میان می‌آید، برخی منتقدان با شعارهای ضدتورمی وارد میدان می‌شوند: این در حالی است که همین افراد، با سوخت تورم‌زا حرکت می‌کنند، با برق تورم‌زا گوشی شارژ می‌کنند، و سرمایه‌شان را در بانک‌هایی با عملکرد تورم‌زا سپرده‌گذاری کرده‌اند. جالب آن‌که بانک آینده تنها در زمستان گذشته، ۴۰ هزار میلیارد تومان زیان از محل منابع بانک مرکزی ثبت کرده و احتمالاً در بهار نیز سهم قابل‌توجهی از نقدینگی را جذب خواهد کرد.

روحی تصریح کرد: باید بین مداخله دولت در بورس تفاوت قائل شد تزریق موقت منابع به بازار سرمایه، نه شبیه زیان‌های بی‌بازگشت بانک‌هاست، نه مانند پرداخت‌های یارانه‌ای یا خرید اوراق کم‌ارزش. این منابع، در صورت مدیریت صحیح، قابلیت بازگشت دارند. به‌ویژه در شرایط فعلی که بازار از هرگونه حباب قیمتی فاصله گرفته، نگرانی درباره خرید دارایی‌های غیرواقعی نیز بی‌مورد است.

وی افزود: این‌ها خروج پول واقعیت‌هایی است که در کنار سایر واقعیت‌های تلخ پذیرفته‌ایم. پیش‌تر نیز با جمله «هر که ناراضی است، می‌تواند بازار را ترک کند» مواجه شده بودیم. با این حال، امید آن است که اکنون در میانه طوفان بازار به شرایط عادی برگردد و پس از آن، نسیمی از آرامش در راه باشد.

بی توجهی به بورس به دلیل ساختار بانک‌محور اقتصاد ایران

بازار سرمایه این روزها بیش از هر زمان دیگر به قایقی بی‌سکان در دریایی متلاطم شباهت دارد؛ گرفتار در میان امواج تصمیمات بی‌اثر، ریسک‌های ژئوپلیتیک، و بی‌عملی حقوقی ها که نه بر جریان نقدینگی کنترلی دارند و نه افقی برای بازسازی اعتماد سهامداران ترسیم کرده‌اند. در چنین فضایی، بازار در خلأ تصمیم‌گیری و بی‌اعتمادی ساختاری، به‌سوی فرسایش مستمر پیش می‌رود.

علیرضا کیان تاکید کرد نظام بانکی کشور هیچ‌گاه از رونق بازار سرمایه استقبال نکرده و در دوره‌های شکوفایی این بازار، همواره با مداخلات مستقیم یا غیرمستقیم، روند رشد را مختل کرده است. در شرایط کنونی نیز، حمایت مؤثر و قاطعی از سوی بانک مرکزی مشاهده نمی‌شود که این امر بر بی‌ثباتی بازار افزوده است

علیرضا کیان، با انتقاد از نحوه مدیریت بازار سرمایه در شرایط بحرانی اظهار کرد: بازگشایی بازار در اوج بحران، بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های بنیادین با روزهای عادی، تصمیمی نادرست و شتاب‌زده بود. متأسفانه عمق بحران به‌درستی درک نشد و واکنش‌ها متناسب با واقعیت‌های موجود اتخاذ نگردید.

وی با اشاره به ساختار بانک‌محور اقتصاد ایران افزود: نظام بانکی کشور هیچ‌گاه از رونق بازار سرمایه استقبال نکرده و در دوره‌های شکوفایی این بازار، همواره با مداخلات مستقیم یا غیرمستقیم، روند رشد را مختل کرده است. در شرایط کنونی نیز، حمایت مؤثر و قاطعی از سوی بانک مرکزی مشاهده نمی‌شود که این امر بر بی‌ثباتی بازار افزوده است.

کیان همچنین سیاست‌های اقتصادی سال‌های اخیر را در تضاد با منافع بازار سرمایه دانست و تصریح کرد: ضعف در مدیریت و نبود رویکردهای هماهنگ، موجب تشدید روند نزولی بازار شده و اعتماد سرمایه‌گذاران را به‌شدت تضعیف کرده است.

وی در ادامه به خلأ بازار خارج از بورس (OTC) در ایران اشاره کرد و گفت: در صورت راه‌اندازی و فعال‌سازی این بازار، صندوق‌های سرمایه‌گذاری می‌توانستند به‌جای اعمال تعدیلات منفی سنگین، از طریق جذب خریداران توافقی، معاملات را با قیمت‌های واقعی انجام دهند. این اقدام می‌توانست به افزایش ورود نقدینگی به صندوق‌ها و بهبود نقدشوندگی بازار منجر شود.

در پایان، رئیس هیأت‌مدیره سبدگردان داریوش تأکید کرد: آنچه امروز بازار را بیش از هر عامل دیگری تحت تأثیر قرار داده، هراس جمعی است. ما از سخت‌ترین سناریو عبور کرده‌ایم و اکنون زمان آن رسیده که تصمیماتی اصولی، مبتنی بر واقع‌بینی و آینده‌نگری اتخاذ شود—هرچند فشار ناشی از فضای تنش و جنگ همچنان سنگین است

افت شاخص، در کنار نبود خریدار، نشانه‌ای روشن از هیجان منفی در سطح کلان است. بازاری که در فصل مجامع و گزارش‌های سه‌ماهه باید در اوج باشد، اکنون در عمق رکود روانی فرو رفته است.

جریان نقدینگی نیز به‌وضوح از نااطمینانی حکایت دارد. خروج پول حقیقی، در برابر ورود منابع به صندوق‌های درآمد ثابت نشان می‌دهد که بازار در مقطع کنونی از جذابیت افتاده، حتی سرمایه‌گذاران محافظه‌کار نیز در مواجهه با فضای مبهم، صرفاً برای حفظ اصل سرمایه به ابزارهای باثبات پناه برده‌اند. این رفتار، بیش از آنکه ناشی از تحلیل بنیادی باشد، بازتابی از ترس سیستماتیک است.

نسبت‌های ارزش‌گذاری نیز گویای شکاف عمیق میان واقعیت‌های بنیادی و رفتار بازار هستند. نسبت P/E بازار بورس به ۶.۰۴ و در فرابورس به ۸.۱۲ رسیده است. در هر بازار توسعه‌یافته‌ای، چنین نسبت‌هایی عامل تحریک تقاضا هستند؛ اما در ایران، نبود افق روشن، بی‌تصمیمی و بی‌اعتمادی، حتی پایین‌ترین نسبت‌های P/E را نیز بی‌اثر کرده است.

بازار سرمایه اکنون وارد فاز تردید شده است. دیگر بحث اصلاح تکنیکال یا بازگشت از کف‌ها مطرح نیست؛ مسئله اصلی، بی‌اعتمادی عمیق سرمایه‌گذار به بازگشت ثبات است. او هر روز در حال تخلیه موقعیت است—نه به دلیل ضعف بنیادها، بلکه به‌دلیل فقدان مدیریت بحران. سازمان بورس در این شرایط باید ابتکار عملی داشته، و اختیارات ویژه طلب کرده، اما نتوانسته سطح تهدید را برای نهادهای بالادستی شفاف‌سازی کند. تصمیم‌سازان معرفی‌شده نیز فاقد قدرت اجرایی و مالی‌اند.

مقایسه تاریخی وضعیت بورس نسبت به گذشته هشداردهنده است. در مقاطع مشابه گذشته—نظیر پس از ترور شهید سردار سلیمانی—بازگشت اعتماد با اجماع، اجبار و مداخله ساختاری ارکان حاکمیتی سریع ممکن شد. اما امروز، چنین وحدتی کمتر وجود داشته‌است. مداخلات بازارگردان‌ها و صندوق‌های تثبیت نیز صرفاً به مدیریت سقوط قیمت محدود شده‌اند، نه بازسازی اعتماد. این اقدامات، روند نزولی را متوقف نمی‌کنند، بلکه تنها آن را به تأخیر می‌اندازند.

براساس این گزارش در شرایط کنونی در فضای جنگی، برخی انتظار داشتند که شاید این‌بار روندها دستخوش تغییری غیرمنتظره شود. حتی اگر بازار در همان روز نخست با دامنه نوسان ۱۰ درصد باز می‌شد، ممکن بود شدت فشار فروش کمتر از وضعیت فعلی باشد. شاید هم تدبیری در راه است که هنوز به مرحله اجرا نرسیده است. وضعیت فعلی بازار، نه صرفاً یک نوسان، بلکه نشانه‌ای از یک نقص ساختاری در سازوکار حمایت از بازار در شرایط جنگی و فوق‌العاده است. سیاست‌گذار پولی نقش چندانی در کنترل هیجانات نداشته و سازمان بورس منفعل بوده است، نهادهای حقوقی نیز غایب و فاقد انسجام‌اند.

منبع:تحلیل بازار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *