زهراترابی؛ تحلیل بازار: در پی تشدید تنشها میان ایران و غرب بر سر فعالیتهای هستهای، تهران اعلام کرده بخشی از همکاریهای داوطلبانه خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به حالت تعلیق درآورده است؛ تصمیمی که میتواند معادلات دیپلماتیک و مذاکرات احیای برجام را با چالشهای تازهای روبهرو کند. این اقدام چه پیامهایی د رپی خواهد داشت ؟
در این باره تحلیل بازار با نوید کمالی، تحلیلگر مسائل راهبردی و سیاست خارجی به گفتگو پرداخته است؛
همکاری کامل با نهادی که با رفتار جانبدارانه و غیر متعهدانهاش، امنیت ملی ما را به خطر میاندازد، منطق راهبردی خود را از دست میدهد. لذا، این اقدام در وهله اول یک اقدام دفاعی برای حراست از حاکمیت ملی در برابر تجاوزی آشکار است
*تحلیل شما درباره تعلیق همکاری ایران با آژانس هسته ای آیا اقدام درستی است و این تعلیق چه تبعاتی را در پیش خواهد داشت؟
اقدام جمهوری اسلامی ایران در تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نباید یک تصمیم منفرد، بلکه باید واکنشی راهبردی و اجتنابناپذیر به یک زنجیره از وقایع تحلیل کرد. این تصمیم در بستری اتخاذ شده که آژانس، با تصویب قطعنامه ضدایرانی درست یک روز پیش از تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی، عملاً از یک نهاد فنی به ابزاری برای مشروعیتبخشی به اقدامات خصمانه علیه کشورمان تبدیل شد. در چنین شرایطی، همکاری کامل با نهادی که با رفتار جانبدارانه و غیر متعهدانهاش، امنیت ملی ما را به خطر میاندازد، منطق راهبردی خود را از دست میدهد. لذا، این اقدام در وهله اول یک اقدام دفاعی برای حراست از حاکمیت ملی در برابر تجاوزی آشکار است که به شهادت بیش از هزار شهروند ایرانی انجامید.
تعلیق همکاری اقدامی پرریسک اما فعلا و تا پیش از دستیابی به یک توافق مناسب یک ضرورت راهبردی برای دفاع از امنیت ملی و بازگرداندن موازنه قوا در منطقه است
تعلیق همکاری با آژانس پرریسک است
این تصمیم، با مشروط کردن همکاری به «تضمین امنیت تأسیسات و دانشمندان»، یک سیگنال بازدارنده به جامعه جهانی ارسال میکند و با ایجاد ابهام راهبردی پیرامون وضعیت برنامه هستهای، از جمله موقعیت نامعلوم ۴۰۹ کیلوگرم اورانیوم غنیشده، اهرم فشار متقابلی برای کشورمان در هرگونه مذاکره آتی ایجاد میکند. طبیعتاً این اقدام هزینههایی نیز در پی خواهد داشت از جمله در کوتاهمدت احتمالاً شاهد تشدید فشارهای سیاسی غرب، افزایش ریسک خطاهای محاسباتی و تلاش برای تحمیل انزوای بیشتر در نهادهای بینالمللی خواهیم بود. در بلندمدت نیز این بحران میتواند اعتبار رژیم منع گسترش (NPT) را تضعیف کرده و به مسابقه تسلیحاتی در منطقه دامن بزند، اما در عین حال این فرصت را برای کشورمان فراهم میکند تا برنامه خود را بر اساس ملاحظات امنیتی و به دور از نظارتهای مغرضانه، بازسازی و تقویت نماید. در مجموع، تعلیق همکاری اقدامی پرریسک اما فعلا و تا پیش از دستیابی به یک توافق مناسب یک ضرورت راهبردی برای دفاع از امنیت ملی و بازگرداندن موازنه قوا در منطقه است.
استراتژی بهینه حکم میکند که کشورمان ضمن اجتناب از درگیری مستقیم و تمامعیار با آمریکا که خواست رژیم صهیونیستی است، از طریق ابزارهای نامتقارن مانند تقویت محور مقاومت و ظرفیتهای سایبری، هزینهها را بر منافع آمریکا و متحدانش در منطقه تحمیل کند
*شاهد تنش بین ایران امریکا هستیم بهترین استراتژی که باید در این زمینه پیش گرفت، چیست؟
در چنین فضای متشنجی، بهترین استراتژی در برابر آمریکا، اتخاذ یک رویکرد ترکیبی مبتنی بر بازدارندگی فعال و دیپلماسی مشروط است. با توجه به اینکه پنتاگون از عقب راندن دو ساله برنامه هستهای کشورمان سخن میگوید و کشورمان نیز بر پابرجا بودن دانش و فناوری تأکید دارد، فاز تقابل وارد مرحله جدیدی شده است. استراتژی بهینه حکم میکند که کشورمان ضمن اجتناب از درگیری مستقیم و تمامعیار با آمریکا که خواست رژیم صهیونیستی است، از طریق ابزارهای نامتقارن مانند تقویت محور مقاومت و ظرفیتهای سایبری، هزینهها را بر منافع آمریکا و متحدانش در منطقه تحمیل کند. همزمان، درهای دیپلماسی نباید کاملاً بسته شود. حفظ کانالهای غیرمستقیم با واسطههایی چون عمان برای مدیریت بحران ضروری است، اما هرگونه مذاکره مستقیم باید مشروط به توقف کامل تجاوزات و با دستور کار مشخص شامل دریافت تضمینهای امنیتی باشد. در این میان، تعمیق شراکتهای راهبردی با قدرتهای شرقی مانند چین برای ایجاد موازنه در برابر فشارهای غرب و تقویت تابآوری ملی از طریق انسجام داخلی و اقتصاد مقاومتی، ارکان تکمیلکننده این استراتژی خواهند بود.
اروپا فاقد استقلال راهبردی از آمریکاست و توانایی یا ارادهای برای اجرای تعهدات خود، چه در برجام و چه در شرایط فعلی، ندارد. تنها ابزار باقیمانده در دست آنها یعنی «مکانیسم ماشه» نیز با توجه به تهدید متقابل کشورمان به خروج از NPT، ابزاری پرریسک و ناکارآمد است
*نقش کشورهای اروپایی در این برهه چطور ارزیابی می کنید؟
در این بحران، نقش کشورهای اروپایی، بهویژه تروئیکای آلمان، فرانسه و بریتانیا، مجموعهای از تناقض، بیعملی و تبعیت از سیاستهای واشنگتن بوده است. رویکرد آنها کاملاً ریاکارانه است چرا که از یک سو بیانیههایی در حمایت از دیپلماسی صادر میکنند و از سوی دیگر، با حمایت از قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام و سکوت در برابر تجاوز نظامی، عملاً در راستای سیاستهای تهاجمی آمریکا و اسرائیل حرکت کردهاند. این دوگانگی، اعتبار آنها را به عنوان یک میانجی بیطرف به طور کامل از بین برده است. بحران اخیر بار دیگر ثابت کرد که اروپا فاقد استقلال راهبردی از آمریکاست و توانایی یا ارادهای برای اجرای تعهدات خود، چه در برجام و چه در شرایط فعلی، ندارد. تنها ابزار باقیمانده در دست آنها یعنی «مکانیسم ماشه» نیز با توجه به تهدید متقابل کشورمان به خروج از NPT، ابزاری پرریسک و ناکارآمد است. در نتیجه، نقش اروپا در شرایط کنونی به حاشیه رفته و مخرب بوده و تصمیم تهران مبنی بر «بیربط» دانستن آنها در مذاکرات آینده، نتیجه مستقیم عملکرد خودشان است. طبیعتاً بازگشت اروپا به یک نقش سازنده، مستلزم کسب استقلال راهبردی و ارائه مشوقهای عینی است که در چشمانداز فعلی بسیار بعید به نظر میرسد.
منبع:تحلیل بازار