درآمد ایرانی ها از هزینه ها عقب است

درآمد ایرانی ها از هزینه ها عقب است

در تیتر چهارشنبه ۱۹ دی ماه به مجموعه ای از مهم ترین تحولات اقتصادی ایران و جهان پرداخته ایم. بررسی هزینه معیشت خانوارها بر اساس ارقام بودجه ۱۴۰۳، مسیر زندگی شرکت ها و کارگران بر اساس بودجه ۱۴۰۵ و رشد اقتصادی شش ماهه کشور از عناوین تیترهای امشب است.

در ادامه، تأثیر هوش مصنوعی بر آینده مشاغل، استقلال فدرال رزرو در دوران دولت ترامپ، نگاهی به خروج دولت فدرال پزشکان، و تأثیر قیمت گذاری دستوری بر تولید خودروسازان را بررسی می کنیم.

پس انداز خانوار از بین رفت

پس انداز خانوارها ناپدید شد. این فقط یک تیتر نیست، بلکه خلاصه ای از وضعیت زندگی در دهه اخیر است. آخرین آمار «بودجه خانوار ۱۴۰۳» منتشر شده توسط بانک مرکزی نشان می دهد که فاصله درآمد و هزینه خانوارهای شهری به تدریج افزایش یافته و بسیاری از خانواده ها برای حفظ سطح زندگی خود مجبور به مصرف پس انداز یا حتی بدهکار شده اند.

بر اساس این گزارش، در یک دهه اخیر درآمد خانوارها تنها در چهار سال توانسته هزینه ها را پوشش دهد و در شش سال دیگر همیشه هزینه ها بیشتر از درآمد بوده است. اوج این شکاف در سال ۱۴۰۳ اتفاق افتاد. که میانگین هزینه خانوارها ۲۳ میلیون تومان بیشتر از درآمد آنها بوده و نسبت هزینه به درآمد به ۱۰۵.۴ درصد رسیده است. به عبارت ساده، خانوارها ۵.۴ درصد بیشتر از درآمد خود هزینه کردند.

هنگامی که اثر تورم از بین می رود، تصویر حتی نگران کننده تر می شود. از سال ۱۴۰۱ به بعد، واگرایی جدی بین درآمد و هزینه واقعی شکل گرفت و در مجموع خانوارهای شهری مجبور شدند بیش از ۵۵ میلیون تومان از پس انداز خود را طی یک دهه گذشته خرج کنند. روندی که به کاهش رفاه و تشدید فقر دامن زده است.

در سمت هزینه ها، دو مورد «مسکن» و «غذا» تقریباً همه چیز را بلعیده اند. در سال ۱۴۰۳ حدود ۶۴ درصد از کل هزینه های خانوار صرف این دو بخش شده است. در سبد غذایی بیشترین سهم به گوشت، میوه و سبزیجات اختصاص دارد. اما افزایش قیمت تمام شده گوشت بیشتر به دلیل گرانی است تا افزایش مصرف.

در عین حال آمارها نشان می دهد خانوارها برای حفظ معیشت خود به سمت اشتغال بیشتر نسبت به گذشته رفته اند. سهم خانوارهای دارای دو یا چند کارمند افزایش یافته و فعالیت هایی مانند آموزش و خانه داری عقب نشینی کرده است. معمایی که پیام روشنی دارد: امرار معاش سخت‌تر شده و پس‌انداز دیگر سپر امنی برای خانوارها نیست.

چالش شرکت ها و آینده کارگران

لایحه بودجه ۱۴۰۵ فقط یک سند مالی نیست. نقشه ای است که مسیر شرکت ها و زندگی کارگران را در سال آینده مشخص می کند. بر اساس این لایحه، فشارها به طور همزمان از چند جهت افزایش می یابد: مالیات بر ارزش افزوده از ۱۰ درصد به ۱۲ درصد، سهم بیمه های اجتماعی، حداقل دستمزد حدود ۲۰ درصد افزایش می یابد، در حالی که تورم پیش بینی شده نزدیک به ۴۵ درصد است. نتیجه روشن است؛ بسیاری از شرکت ها حتی قادر به حفظ قدرت خرید واقعی دستمزدها نخواهند بود.

فعالان صنعت هشدار می دهند که حاشیه سود شرکت ها به شدت تحت فشار قرار می گیرد. هنگامی که هزینه ها در حال افزایش است اما بازار راکد است، اولین واکنش شرکت ها “کوچک کردن یا تعطیلی” خواهد بود. در برخی صنایع مانند تجهیزات پزشکی کاهش حداقل ۱۰ درصدی نیروی کار دور از انتظار نیست. در سایر صنایع، شرکت ها مجبورند تنها تعداد محدودی از پرسنل کلیدی را با حقوق بالا حفظ کنند و بقیه نیروی کار را اخراج کنند.

از سوی دیگر، کارگران وضعیت بهتری ندارند. تورم بالا، افزایش نرخ ارز و سرکوب دستمزدها، هزینه های اساسی زندگی از غذا گرفته تا درمان و تحصیل را به چالشی جدی تبدیل کرده است. فشار مالی، فرسودگی جسمی و روحی و کاهش بهره وری از پیامدهای مستقیم این وضعیت است.

در نهایت، ترکیب سیاست‌های تورم، مالیات و دستمزد نیمه‌کار، اقتصاد را به سمت کاهش اشتغال رسمی، رشد کار غیررسمی و خروج نیروی کار سوق می‌دهد. بدون اصلاحات واقعی نه تولید احیا می شود و نه معیشت کارگران احیا می شود.

بررسی رشد اقتصادی شش ماهه

رشد اقتصادی ایران در سال ۱۴۰۴ وارد فاز نگران کننده ای شده است، آخرین آمار بانک مرکزی نشان می دهد که حجم اقتصاد کشور در دو فصل نخست امسال نه تنها نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد نکرده است، بلکه در بهار سال ۱۴۰۴ از این هم کوچکتر بوده است. اتفاقی که مستقیماً منجر به کاهش رفاه و قدرت خرید خانوارها می شود.

بر اساس این داده ها، رشد اقتصادی که در بهار ۱۴۰۳ حدود ۲.۹ درصد بود، در بهار امسال به منفی ۲ درصد رسیده است. کاهش شدید رشد در بخش‌های «کشاورزی» و «صنایع و معادن» نقش اصلی را در این کاهش داشت. به طوری که رشد این بخش ها به ترتیب به منفی ۲.۵ و منفی ۶.۵ درصد رسیده است. حتی بخش نفت که موتور اصلی رشد در سال‌های اخیر بوده، از ۷.۵ درصد به ۰.۱ درصد کاهش یافته و رشد بخش خدمات نیز به نصف کاهش یافته است. گفته می شود شوک های سیاسی و امنیتی از جمله جنگ ۱۲ روزه خرداد یکی از عوامل تاثیرگذار در این افت بوده است.

در تابستان ۱۴۰۴، اگرچه رشد اقتصادی مثبت تخمین زده می شد، اما این رشد تنها ۰.۵ درصد بود. در حالی که تابستان گذشته، اقتصاد ۲.۶ درصد رشد کرد. در این فصل، کشاورزی و صنعت در وضعیت منفی باقی مانده است و تنها بخش خدمات توانسته رشد محدودی را حفظ کند.

این تصویر آماری با داده های مرکز آمار همخوانی دارد و پیامی روشن دارد: اقتصاد ایران با رشد ضعیف و ناپایدار خود قادر به بازگرداندن رونق از دست رفته نیست. در شرایطی که تورم بالا، فقر رو به افزایش و مشارکت اقتصادی پایین است، رشد اقتصادی اندک، حتی اگر منفی نباشد، درمان بحران نیست.

راه خروج روشن اما دشوار است. ثبات اقتصادی، اصلاح سیاست ها و کاهش فشار تحریم ها. بدون رشد اقتصادی پایدار، مسیر رفاه و بهبود معیشت دور از دسترس باقی خواهد ماند.

آیا هوش مصنوعی تهدیدی برای کارکنان است؟

هوش مصنوعی هنوز مشاغل را نابود نکرده است. برخلاف موج نگرانی‌هایی که پس از معرفی ChatGPT در اواخر سال ۲۰۲۲ به وجود آمد، شواهد تجربی در حال حاضر تصویر متفاوتی را نشان می‌دهند. تحقیقات جدید آزمایشگاه بودجه Yale بررسی می‌کند که آیا هوش مصنوعی مولد واقعاً باعث مهاجرت گسترده نیروی کار از بازار کار شده است یا خیر. نتیجه روشن است: این اتفاق نیفتاد.

اگر قرار بود اتوماسیون مشاغل را به سرعت حذف کند، باید تغییر محسوسی در ترکیب مشاغل یا نرخ بیکاری ایجاد شود. اما داده‌ها نشان می‌دهند که سهم مشاغلی که “به شدت در معرض”، “تا حدودی در معرض” یا “کمی در معرض هوش مصنوعی قرار دارند” تقریباً یکسان باقی مانده است. حتی در مشاغلی که بیشتر در معرض خطر جایگزینی هستند، موج جدیدی از بیکاری مشاهده نشده است.

این بدان معنا نیست که هوش مصنوعی بی اثر بوده است. برخی شواهد نشان می‌دهند که افراد تازه کار یا کارهای ساده‌تر ممکن است استرس بیشتری داشته باشند، اما اثر مقیاس کلان هنوز محدود است. محققان دانشگاه ییل تاکید می کنند که اگر قرار بود بازار کار دچار شوک شود، باید نشانه های آن را در آمار کل اقتصاد مشاهده کرد.

این الگو با تاریخچه فناوری مطابقت دارد. رایانه ها و اینترنت نیز دهه ها طول کشید تا تأثیرات عمیق خود را بر بازار کار نشان دهند. فناوری به تنهایی کافی نیست. تغییر واقعی مستلزم سرمایه گذاری اضافی، تحول سازمانی و چارچوب های قانونی جدید است.

از طرفی استفاده از هوش مصنوعی در محیط کار یکنواخت نیست. بیشتر در برنامه نویسی و نوشتن استفاده می شود و بسیاری از صنایع به دلیل موانعی مانند حریم خصوصی، مسئولیت قانونی و ساختارهای قدیمی همچنان محتاط هستند. حتی در زمینه هایی مانند رادیولوژی، هوش مصنوعی به جای حذف مشاغل منجر به افزایش تقاضا و درآمد شده است.

ترامپ تهدیدی برای استقلال فدرال رزرو است

در ماه های پایانی سال ۲۰۲۵، یکی از مهم ترین نگرانی های سرمایه گذاران جهانی، آینده استقلال فدرال رزرو در صورت بازگشت دونالد ترامپ به قدرت است. ترامپ از ابتدای حضورش در سیاست منتقد استقلال بانک مرکزی آمریکا بوده و بارها اعلام کرده است که رئیس فدرال رزرو باید در تعیین نرخ بهره با رئیس جمهور هماهنگ شود. دیدگاهی که با اصول پذیرفته شده بانک مرکزی در تضاد است.

کاهش نرخ بهره، به ویژه در کوتاه مدت، می تواند رشد اقتصادی، بازارهای مالی و هزینه های بودجه دولت را بهبود بخشد و فدرال رزرو مستقل را به مانعی جدی در برابر سیاست های انبساطی ترامپ تبدیل کند. با پایان دوره ریاست جمهوری جروم پاول در ماه مه ۲۰۲۶، ترامپ اکنون در تلاش است تا بر مسیر جانشین خود تأثیر بگذارد. حملات علنی و بی سابقه به پاول نشانه آشکاری از تمایل ترامپ برای انتخاب رئیس فدرال رزرو است که با دیدگاه های سیاسی او همسو باشد.

دامنه این تلاش ها به ریاست جمهوری محدود نمی شود. تغییرات احتمالی در ترکیب اعضای رای‌دهنده کمیته سیاست‌گذاری فدرال رزرو، از جمله جایگزینی اعضای نزدیک به ترامپ در هیئت مدیره، می‌تواند وزن سیاسی این نهاد را به‌طور قابل توجهی تغییر دهد. همچنین، پیشنهادات قانونی برای محدود کردن شرایط انتخاب روسای ذخایر فدرال منطقه ای، راه جدیدی برای افزایش نفوذ دولت بر سیاست پولی ایجاد می کند.

پیامدهای چنین تغییراتی می تواند قابل توجه باشد. سیاسی شدن تصمیمات پولی و اجرای کاهش شدید نرخ بهره بدون حمایت از داده های اقتصادی، خطر کاهش قیمت اوراق قرضه بلندمدت، افزایش انتظارات تورمی و بی ثباتی در بازارهای مالی آمریکا را افزایش می دهد. به همین دلیل، استقلال فدرال رزرو بیش از هر زمان دیگری به دغدغه اصلی اقتصاد جهانی تبدیل شده است.

دولت فدرال؛ دولت شکننده

دولت چهاردهم با شعار «وحدت ملی» وارد کار شد. اما اکنون پس از ۱۸ ماه این سوال مطرح می شود که دولت چقدر در تحقق این شعار موفق بوده است؟

بخش مهمی از آرای پزشکان رای به طرز فکر و تیم سیاسی بود. چهره هایی مثل ظریف، آذری جهرمی و طیب نیا. افرادی که در دولت چهاردهم جایی ندارند.

از سوی دیگر محمدرضا فرزین که ریاست بانک مرکزی را برعهده داشت، ۱۷ آذرماه پس از چندین بار شایعه استعفای خود از سمت خود استعفا کرد و عبدالناصر همتی، وزیری که توسط بهارستان از وزارت اقتصاد استیضاح شده بود، جایگزین وی شد. آن هم در شرایط التهاب بازار و بی ثباتی نرخ ارز.

تاثیر قیمت گذاری اجباری بر تولید خودروسازان

در سند پشتوانه لایحه بودجه ۱۴۰۵، بندی با عنوان «پایان دادن به قیمت گذاری دستوری غیراصولی» وجود دارد که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. منشأ این سیاست به مارس ۲۰۱۱ باز می گردد. زمانی که شورای رقابت با به رسمیت شناختن انحصار بازار خودرو، قیمت گذاری اجباری را با هدف حمایت از مصرف کننده و ایجاد نوعی رقابت مصنوعی اجرا کرد. این رویکرد در سال‌های اولیه و قبل از تشدید تحریم‌ها به دلیل حضور شرکای خارجی و ثبات نسبی هزینه‌ها می‌توانست ادامه یابد.

اما از سال ۲۰۱۷ به بعد با افزایش شدید هزینه های تولید و تورم مزمن، قیمت های دستوری از واقعیت های اقتصادی عقب ماند و خودروسازان وارد چرخه زیان شدند. در حالی که خودروسازان جهانی بخش قابل توجهی از سود خود را صرف تحقیق و توسعه می کنند، خودروسازان داخلی عملاً فرصت نوآوری و ارتقای فناوری را با زیان تجمعی بیش از ۲۰۰ همت از دست داده اند. در چنین شرایطی نه مصرف کننده سود می برد و نه صنعت. حال سوال اینجاست که آیا لایحه بودجه ۱۴۰۵ سرآغاز یک اصلاح واقعی در حکمرانی صنعت خودرو خواهد بود یا ادامه سیاست های گذشته؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: