خط فقر یا خط مرگ؟ خط فقر محاسبه شده «لیموث پاور» است.

سراب از

خبراقتصادی: یک فعال کارگری با اشاره به عدد اعلام شده از سوی دولت به عنوان خط فقر می گوید: آیا این عدد فقط شامل «لیموث استور» یعنی حداقل غذا برای زنده ماندن می شود؟ یا سایر مولفه های اساسی زندگی مانند مسکن، غذای مناسب، دارو و درمان، آموزش کودکان و حتی آموزش خود نیروی کار، اینترنت و دسترسی به فضای مجازی (که امروزه جزء لاینفک تحصیل و کار شده)، حمل و نقل و رفت و آمد نیز در این رقم لحاظ شده است؟

به گزارش اکوایران و به نقل از اختاز نیوز، سخنگوی دولت روز گذشته اعلام کرد که خط فقری که در سال ۱۴۰۳ جمع بندی شد، برای هر نفر ۶ میلیون و ۱۲۸ هزار و ۷۳۹ تومان بود و سیاست های دولت از جمله کف حقوق کارگران و سازمان های دولتی توجه به این میزان است. رقم اعلام شده برای خط فقر در حالی است که بسیاری از فعالان حوزه کارگری معتقدند تناقضات آشکاری بین حداقل دستمزد مصوب شورای عالی کار و ارقام اعلام شده برای خط فقر وجود دارد و این رقم نه تنها غیر واقعی، بلکه بی اساس و بدون در نظر گرفتن بسیاری از مولفه های معیشتی خانواده ها است.

در شرایطی که شکاف بین درآمد و هزینه خانوارها روز به روز در حال افزایش است، بسیاری از ناظران انتظار دارند دولت با رویکردی شفاف، بر اساس داده های واقعی و با مشارکت یک نهاد کارشناسی مستقل، خط فقر را بازتعریف کند و سیاست های اقتصادی و حمایتی را اصلاح کند.

سامیه گلپور، فعال کارگری و تحلیلگر اقتصاد معیشتی در گفت وگو با «اقتصادنیوز» با تحلیل دقیق مولفه های زندگی یک خانوار از مسکن و تحصیل گرفته تا دارو، درمان، حمل و نقل، تورم و حتی اتفاقات غیرمنتظره می گوید: «این خط فقر نیست، خط مرگ است».

مشروح گفتگوی اختاز نیوز با سمیا گلپور فعال حوزه کارگری و تحلیلگر اقتصاد معیشتی را بخوانید؛

***

* گلپور خانم! روز گذشته سخنگوی دولت میزان خط فقر را در سال ۱۴۰۳ اعلام کرد، رقمی که با واقعیت جامعه همخوانی ندارد. نظر شما در مورد رقم اعلام شده چیست و خط فقر اعلام شده چقدر قابل اعتماد است؟

رقم اعلام شده از سوی دولت به عنوان «خط فقر» برای سال ۱۴۰۳ برای هر نفر ۶ میلیون و ۱۲۸ هزار و ۷۳۹ تومان است. حال اگر این عدد را بپذیریم و آن را مبنای محاسبه قرار دهیم، باید ببینیم این خط فقر برای یک خانواده چقدر است. طبق تعریف متعارف خانوار که در ماده ۴۱ قانون کار آمده است «یعنی خانواده چهار نفره شامل پدر، مادر و دو فرزند» رقم خط فقر ماهانه این خانوار حدود ۲۴ تا ۲۵ میلیون تومان است. اما سوال اساسی اینجاست که چرا با وجود چنین رقمی برای خط فقر، حداقل دستمزد کارگران حدود ۱۲ میلیون تومان تعیین شده است؟

سیاست های دستمزدی با واقعیت های زندگی مطابقت ندارد

این بدان معناست که دستمزد تعیین شده برای کارگران تقریباً نیمی از خط فقر واقعی است. در حالی که طبق قانون حداقل دستمزد باید تامین کننده زندگی یک خانواده باشد. این تناقض آشکار در واقع نقض حقوق کارگران و مزدبگیران است.

اگر این رقمی را که خانم مهاجرانی به عنوان نماینده دولت درباره خط فقر در سال ۱۴۰۳ اعلام کرده اند، صحیح بدانیم، باید بپذیریم که سیاست های مزدی دولت با واقعیت های معیشتی همخوانی ندارد و همین موضوع باعث شده است که از سال ۱۴۰۳ حقوق کارگری تضییع شود.

خط فقر خط مرگ نیست

* طبق رقم اعلام شده حداقل حقوق امسال چقدر با خط فقر فاصله دارد؟

با رقم اعلام شده، اگر بخواهیم برای یک خانواده چهار نفره محاسبه کنیم، حداقل هزینه های زندگی به ۲۴ میلیون تومان در ماه می رسد. اما حقوق پایه به گونه ای تعیین می شود که با همه افزایش ها و مزایا در نهایت به حدود ۱۵ میلیون تومان می رسد; یعنی هنوز حدود ۹ تا ۱۰ میلیون تومان بر اساس داده های خود دولت تا خط فقر واقعی فاصله دارد. این عدد خط فقر نیست، خط مرگ است.

از سوی دیگر این ارقام در حالی اعلام می شود که در یک ماه اخیر قیمت تخم مرغ تقریبا دو برابر شده، گوشت افزایش چشمگیری داشته و قیمت برنج به چند صد هزار تومان رسیده است. در مجموع طی دو تا سه ماه گذشته بسیاری از کالاهای اساسی با افزایش دو تا سه برابری قیمت مواجه شده اند.

* برای امسال و با در نظر گرفتن نرخ تورم، افزایش ریسک های سیاسی، تعطیلی برخی از مشاغل پس از جنگ و… آیا می توان گفت که خط فقر افزایش چشمگیری خواهد داشت؟

نکته دوم همین جاست. اگر عدد اعلام شده را مبنا قرار دهیم و آن را واقعی فرض کنیم یعنی در سال ۱۴۰۴ با تورم حداقل ۵۰ درصدی مواجه بوده ایم. بنابراین رقم حدود شش میلیون تومانی که سال گذشته به عنوان خط فقر فردی اعلام شده بود باید حداقل دو برابر شود تا با واقعیت های اقتصادی امسال همخوانی داشته باشد. به این ترتیب خط فقر در سال ۱۴۰۴ برای هر نفر حدود ۱۲ میلیون تومان خواهد بود. حال اگر مبنای محاسبه خانواده چهار نفره باشد، حداقل هزینه زندگی چنین خانواده ای بر اساس آماری که سخنگوی دولت ارائه می دهد به بیش از ۴۰ میلیون تومان در ماه می رسد. زیرا مشخصا امسال با تورم حداقل ۵۰ درصدی مواجه بوده ایم.

در مجموع می توان گفت تورم خسارات زیادی به مردم وارد کرده و ارزش پول ملی کاهش یافته است و دولت باید پاسخگو باشد و خسارات ناشی از عدم کنترل تورم و خسارتی که به مردم وارد کرده است را جبران کند.

آیا مسکن جزو خط فقر فردی است؟

* گلپور خانم! یک نکته مبهم وجود دارد و آن اینکه این عدد دقیقا بر چه اساسی تعیین می شود؟ آیا فقط هزینه تامین برق اصلی در نظر گرفته می شود یا سایر هزینه های زندگی مانند مسکن، تحصیل، بهداشت و حمل و نقل نیز در محاسبه لحاظ شده است؟ در برخی کشورها هزینه مسکن حدود ۳۰ درصد از کل هزینه های زندگی یک فرد شاغل را تشکیل می دهد در حالی که در ایران این رقم به حدود ۵۰ درصد رسیده است. یعنی انسان باید با سه میلیون تومان باقی مانده دیگر نیازهای معیشتی خود را تامین کند؟

ما هم همین مشکل را داریم. لطفاً مرجع، مرجع و نهادی که این آمار را ارائه می دهد را به ما اطلاع دهید و این محاسبات بر اساس چه نوع پرتفوی خانوار بوده است؟ آیا موضوع مسکن که یکی از مولفه های اصلی سبد معیشت است در این رقم شش میلیون تومانی گنجانده شده است یا خیر؟ آنها باید به وضوح مشخص کنند که …

در خط فقر اعلام شده فقط «لیموث قدرت» گنجانده شده است؟

بله، نکته این است که آیا این عدد فقط شامل “قدرت لیموث” می شود که به معنای حداقل غذا برای بقا است؟ یا خیر، سایر مولفه های اساسی زندگی مانند مسکن، غذای مناسب، دارو و درمان، آموزش کودکان و حتی آموزش خود نیروی کار، اینترنت و دسترسی به فضای مجازی (که امروزه جزء لاینفک تحصیل و کار شده)، حمل و نقل و ایاب و ذهاب نیز در این رقم لحاظ شده است؟ ما انتظار داریم این موارد به وضوح برای ما تعریف شود.

اگر عدد خط فقر را بپذیریم ظلم بزرگی در حق مردم شده است

در شرایطی که ممکن است اتفاقات غیرمنتظره ای در زندگی افراد و هر خانواده رخ دهد، از جمله گم شدن سرپرست خانوار، گرفتار شدن در سرقت یا ابتلا به بیماری، این سوال مطرح می شود که آیا موضوع صرفه جویی برای مقابله با چنین حوادث غیر مترقبه ای نیز در این مبلغ شش میلیون تومانی که اعلام می کنند در نظر گرفته می شود؟ زیرا این حق هر فردی است که امکان صرفه جویی و آمادگی برای رویارویی با بحران ها را داشته باشد.

وقتی این عوامل را کنار هم بگذاریم، مشخص می شود که این عدد نمی تواند واقعی و قابل اعتماد باشد. سوالی که پیش می آید این است که متر و استاندارد این عدد چیست؟ اگر عدد خط فقر را بپذیریم ظلم بزرگی در حق مردم شده است.

اجرای کالابرگ با هدف اولیه خود فاصله قابل توجهی دارد

* آیا کالابرگ واقعا می تواند تاثیر بسزایی در کاهش خط فقر داشته باشد؟ آیا این طرح می تواند نیازهای اولیه خانواده های کم درآمد را به طور کامل پوشش دهد یا بخشی از مشکلات معیشتی آنها را به طور موقت کاهش می دهد؟

اگر گفته شود که این مسائل با به قول معروف کالابرگ و مواردی از این قبیل جبران می شود، به نظر ما این فقط توجیه گرانی است. در عمل، اجرای کالابرگ با هدف اولیه خود فاصله قابل توجهی دارد. چرا چون در طرح اولیه مجلس تصویب و به دولت ابلاغ کرد که با توجه به ارز تخصیصی برای کالاهای اساسی، دولت موظف است آن کالاها را با قیمت ۱۴۰۰ در اختیار مردم قرار دهد « رقمی که اخیراً به قیمت ۱۴۰۱ تغییر یافته است».

سوال اصلی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا واقعا طرح محصول در فروشگاه ها به درستی اجرا می شود یا خیر؟ موضوع بعدی این است که مبلغ تخصیص یافته بسیار ناچیز است. از طرفی افراد هنگام استفاده از کوپن اغلب مجبورند در کنار کالای مورد نظر محصولات دیگری را نیز خریداری کنند. در واقع برخی از فروشگاه ها به دلیل تخلفات متعدد به مشتری می گویند: «این کالا موجود نیست، باید کالای دیگری بخرید».

در ضمن طبق قانون همه اجناس باید با قیمت ۱۴۰۰ یا ۱۴۰۱ عرضه شوند، آیا این اتفاق می افتد؟ در حالی که نهادهای نظارتی تاکنون در این زمینه موفق نبوده اند و نتوانسته اند تضمین کنند که کالاهای اساسی با قیمت مصوب و به شکل صحیح به دست مردم برسد.

انتظار داشتیم که بازگرداندن دستمزدها معیشت کارگران را تامین کند، اما…

از سوی دیگر، با توجه به اینکه امسال کشور با چالش های جدی از جمله بحران جنگ و آثار اقتصادی آن مواجه است، انتظار می رفت حداقل یک اصلاح دستمزد برای حمایت از معیشت کارگران در دستور کار قرار گیرد. این اقدام نه تنها مناسب، بلکه کاملاً منطقی و ضروری بود.

اما متاسفانه چنین اقدامی صورت نگرفت. حتی شورای عالی کار که طبق قانون باید در چنین شرایطی وارد شود، تا این لحظه جلسه ای برای بررسی و تصمیم گیری در مورد ترمیم مزد برگزار نکرده است.

این شورا در عمل به نهادی غیرفعال و بی فایده تبدیل شده است. نهادی که باید یکی از ارکان اصلی دفاع از حقوق کارگری و مسئول تعیین سیاست های دستمزدی به ویژه در شرایط بحرانی و اضطراری باشد. عدم برگزاری جلسه و بی توجهی به وضعیت معیشتی میلیون ها کارگر، عملکرد واقعی شورای عالی کار و مسئولیت آن در قبال جامعه کارگری را با پرسش های جدی مواجه می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *