حج – ۳۹/ رمزگشایی نمادهای حج ؛ جهاد با شیطان داخل

Alireza Ghazveh ، نویسنده کتاب “Parastoo in Ghaf” ، در روایت خود از زیارت و نوشتن سفرنامه گفت:

یکی از عواملی که می تواند به زیبایی یک سفرنامه اضافه کند ، توانایی نویسنده در بازتاب فضاهای روزانه و نگرانی های شخصی وی است. به عنوان مثال ، به یاد دارم که در سفر زیارتی یک رویا را دیدم. خواب شهید زاری بود.

شهید زاری یکی از فرماندهان جنگ ، دوستان نزدیک شهید هممات و بوروجردی و یکی از آن بزرگان بود که سالها شجاعت در کردستان ایجاد کرده بود. در همان روز که خواب او را دیدم ، او در رختخواب سرطان بود. در خواب من دیدم که کاروان ما در حال پیوستن به آیین های حج است. وقتی از سفر برگشتم و این رویا را به او گفتم ، او بسیار خوشحال بود و در چشمانش اشک می ریخت.

بعضی اوقات با دیدن خواب در یک فضای معنوی رها می شود. این برای من و حتی شخصیت های دیگر با من در این سفر اتفاق افتاد. صحنه هایی مانند ماشار و مینا ، به ویژه ماش ، صحنه رستاخیز برای انسان را برانگیخته است. شما واقعاً احساس می کنید که این بدان معنی است که به معنای خلاص شدن از پیوست ها و رسیدن به صبح است که اتفاق بزرگی رخ می دهد. وقتی شب را در انتظار طلوع آفتاب می گذرانید و همه وارد مینا می شوند و سنگهایی را که برای رمی جمرات جمع شده اند به ارمغان می آورند ، اینها همه صحنه های زیبایی هستند که نباید از آن غافل شوند.

بشر

حاجز که از این سفر غافل می شوند ، از همه طیف ها هستند. از اقشار مختلف افرادی که با ما بودند. به عنوان مثال ، یک کشاورز وجود داشت که وقتی از او پرسیدیم که شما چه کاری انجام دادید ، با افتخار گفت: “من به پدر شیطان زدم ، سر او را شکستم ، به یک سنگ برخورد کردم!” من انواع افراد را در آنجا مشاهده کردم. حتی افرادی که ممکن است صخره ها را نمی شناسند. من یک زائر را دیدم که تمام سنگ ها را مشت می کند و با “بیسمانه” آن را به جمرا انداخت.

من این صحنه را در سفرنامه خود ذکر کردم. من دستانش را نگه داشتم و گفتم: “حاجی! شما چه می کنید؟ یا به عنوان مثال ، وقتی زائران لباس ارهرام را می پوشند که نباید دوخته شود ، من واقعاً یک حاج را دیدم که پیراهن دوخته شده را پوشیده بود. پرسیدم:” این چیست؟ چرا این است؟ “این نشان می دهد که همه طیف ها در آنجا وجود دارد. یک ساعت زیبا وجود دارد که انسان می تواند برود و این فضاها را ببیند.

به همین دلیل ، ما باید آداب و رسوم حج را بدانیم. برخی ممکن است واقعاً این آیین ها را رعایت نکنند. ما باید هر دو آیین را به درستی و به معنای معنی آنها بدانیم. وقتی شیطان را سنگ می زنید ، بسیار معنی دار است. شیطان در درون شماست و با شما رابطه عمیقی دارد. حالا پیرمرد می آید و می گوید ، “من به سر شیطان ضربه زدم” و ممکن است واقعاً آن شیاطین را زده و شکسته و با شیطان درون او جنگید.

اما باید بدانیم که این فضاها به چه معنی است. به نظر من ، طیف هایی که به حج می رسد ، علاوه بر یادگیری آداب و رسوم از یک روحانی ، بد نیست که در گذشته ، به ویژه ادبیات ما ، سیری داشته باشیم. چه تصاویری از شاعران و عارفان ما هاج را ارائه داده است و حج چگونه اجرا کرده است؟ به نظر من اینها می توانند بسیار زیبا باشند.

من سعی کرده ام ذهن یک حج را که در سفر “بلع در Rais” به حج می رود ، باز کنم. البته ، من نمی گویم که یک روشنفکر مدرن ، یک شاعر مدرن یا یک شاعر مدرن ، بلکه شخصی است که حداقل سواد دارد تا با آن فضا بخواند و ارتباط برقرار کند. من سعی کردم امروز با آنها ارتباط برقرار کنم و اطلاعاتی را ارائه دهم که می تواند مفید باشد. اطلاعاتی که گاهی اوقات به افراد عادی آسیب می رساند و گاهی افراد تحصیل کرده تر. این اطلاعات می تواند برای مردم ما پیام داشته باشد.

پایان پیام/