به گفته خبرگزاری Tasnim در لورستان ، آفتاب نجف با یک نور طلایی اما سوزناک روی زمین می درخشد و گرمایی که از آسفالت ها بالا می رود ، زائران را مانند موجی از زائران می پوشاند. با این حال ، این گرما ، همراه با روحیه معنوی حرم امیر آل -موممینین ، معنای دیگری می یابد. به نظر می رسد که شعله ای که عشق و فداکاری را زنده تر می کند.
صدای آزان گلدان ها را می پیچد ، و نسیم گرم عطر باران را با صدای تبریک زائران تغییر می دهد. هر کجا که دور شوید ، افرادی را می بینید که با اشتیاق ، به زائران حسین بن علی به عنوان افتخار خود خدمت می کنند.
در خیابان های نجف ، مانند ایستگاه های عاشقانه ، آنها به زائران اربین خدمت می کنند. برخی از آنها چای و غذا تهیه می کنند ، برخی سایه ها و استراحتگاه ها را تهیه کرده اند و برخی دیگر در این گرمای بسیار زیاد ، با یک تکه یخ یا یک بطری آب خنک ، لبخند را روی لب ها برش می دهند.
در میان همه کربوهیدرات ها ، کارخانه یخ به طور مداوم کار می کند. دستگاه و صدای معمولی آن نوید نجات خنک را می دهد. جالب برای زائران تشنه یک نعمت عالی است.
Alireza Dehghaninejad ، یک خادم بستنی ، با چهره ای خسته اما پرانرژی ، می گوید: “با گروهی از جوانان که در طول سال انجام می دهیم ، به نجف اشرف آمده ایم تا در این روزهای خاص خدمت کنیم.”
وی گفت: “چندین استان لورستان در اینجا خدمت می کنند.” به دلیل گرما شدید و کمبود یخ ، نیاز زیادی وجود داشت. “به همین دلیل تصمیم گرفتیم کارخانه یخ را در اینجا حل کنیم تا این نیاز فوری را برطرف کنیم.”
“دهقاننجا نژاد می گوید:” ما چهار ساعت در طول ساعت داریم و هر بار ۸۰ قالب یخ تولید می کنیم که بلافاصله در دسترس خلق و خوی های مختلف است. ” این یک کار مداوم است و حتی یک لحظه متوقف نمی شود.
کارخانه یخ اکنون به یک مرکز ضرب و شتم برای Mawakb تبدیل شده است. هر وانت که بار یخ را به خود می گیرد ، در واقع بخشی از سرماخوردگی زنده را به زائرانی که در حال پیاده روی کیلومترها و تحمل گرمای زیارت هستند ، به ارمغان می آورد.
دست جوانان دائماً در حال حرکت است. یکی قالب ها را از دستگاه بیرون می کشد ، دیگری و چند نفر در حال بارگیری هستند. عرق از پیشانی آنها جاری است ، اما هیچ کس نمی گوید خسته است.
هر بار که یک محموله یخ به مقصد می رسد ، لبخند زائران و دعای خوب آنها همان چیزی است که باعث خستگی بندگان می شود. برای آنها ، این لبخندها بزرگترین پاداش هستند.
دمای هوا به پنجاه درجه نزدیک می شود و حتی سایه ها گرم هستند ، اما قلبهایی که به عشق ابو عبدالله حسین می افتند ، تسلیم این گرما نمی شوند.
کار در اینجا فقط یک کار نیست ، بلکه عبادی است که با عرق و قلب پر از عشق انجام می شود. هر قالب یخی یک تسبیح است که با دانه ها سرو می شود.
شبی که نجف را سایه می زند ، کارخانه هنوز روشن است. دستگاه ها بدون وقفه کار می کنند و خادمان شیفت شب با همان انرژی روز ادامه می یابد.
هوای شب کمی خنک تر می شود ، اما خستگی روز در عضلات باقی می ماند. با این حال ، هیچ کس به فکر خواب نیست. چون فردا پر از خدمت خواهد بود.
چراغ ها مانند ستاره های کوچک در مسیر زائران می درخشند. وانت های یخ از یک ماشین به ماشین دیگر می روند و سرماخوردگی جدید را با دعاهای بندگان منتقل می کنند.
برای جوانانی که در اینجا خدمت می کنند ، نجف دیگر فقط یک شهر نیست. این مکانی است که با تمرین خدمات ، عشق حسین (AS) را به هم پیوند داده است.
این خاطرات ذخیره ای است که سالها در قلب این خادمان باقی خواهد ماند و آنها را به این مسیر بازگرداند. در اینجا ، گرمای دشمن دشمن نیست بلکه تراز جاده است.
هر قالب یخ قطره ای از دریای اخلاص است. دریایی پر از دست جوانانی که از لورستان به نجف سفر کرده اند تا به اربین کمک کنند.
و در پایان ، این روزها چیزی جز نعمت و غرور نیست. روزهایی که در گرمای نجف سرماخوردگی صلح را به قلب های مشتاق اختصاص داده و نام آنها را در دفتر دوستداران حسین ثبت می کرد.
پایان پیام/
منبع:تسنیم