تغییر شکل اوراسیا با جاه‌طلبی‌های ریلی چین در افغانستان

تغییر شکل اوراسیا با جاه‌طلبی‌های ریلی چین در افغانستان

بازار؛ گروه بین الملل: در ۲۱ مه، وزرای امور خارجه چین، پاکستان و دولت افغانستان به رهبری طالبان در پکن برای گفتگوی سه جانبه دیدار کردند و مجمعی را که برای اولین بار در سال ۲۰۱۷ آغاز شده و آخرین بار در ماه مه ۲۰۲۳ تشکیل شده بود، احیا کردند. اگرچه این جلسه توجه رسانه‌ای محدودی را به خود جلب کرد، اما منجر به یک توافق برجسته شد: ادغام رسمی کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) با راه‌آهن ترانس-افغانستان (TAR) که مدت‌ها برنامه‌ریزی شده اما ساخته نشده بود.
این توافق برای پیوند رسمی دو پروژه اتصال استراتژیک، نشان‌دهنده جاه‌طلبی پکن برای تغییر قلب اوراسیا است. در حالی که کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) عمدتاً بر زیرساخت‌ها و انرژی در پاکستان متمرکز بوده است، گسترش آن به افغانستان، هم نشان‌دهنده یک چشم‌انداز اقتصادی و هم تلاشی برای حمایت از بازسازی پس از جنگ افغانستان و ادغام منطقه‌ای است.
در حال حاضر، چین بزرگترین شریک تجاری پاکستان و ازبکستان است. این کشور همچنین اولین کشوری بود که سفیر منصوب طالبان در افغانستان را پذیرفت، اگرچه هنوز رسماً این رژیم را به رسمیت نشناخته است. برآوردها نشان می‌دهد که این پروژه تقریباً ۵ میلیارد دلاری می‌تواند زمان حمل و نقل را از ۳۵ روز به ۵ روز کاهش دهد و هزینه‌ها را ۴۰ درصد کاهش دهد. انتظار می‌رود تا سال ۲۰۳۰ سالانه تا ۱۵ میلیون تن بار حمل کند.

راه‌آهن سراسری افغانستان (TAR)
راه آهن سراسری افغانستان در واقع شرط‌بندی جسورانه ژئوپلیتیکی توسط شرکای منطقه‌ای چین است که از برخی از شکننده‌ترین مناطق سیاسی در آسیای مرکزی و جنوبی عبور می‌کند. در صورت تکمیل، این اولین کریدور ریلی مستقیم خواهد بود که آسیای مرکزی و جنوبی را به هم متصل می‌کند و یک پل زمینی استراتژیک بین ازبکستان، افغانستان و پاکستان ایجاد می‌کند.
در حالی که مسیر نهایی هنوز تأیید نشده، چندین پیشنهاد ارائه شده است. یکی از طرح‌های پیشرو، اتصال ترمذ (ازبکستان) به پیشاور (پاکستان) را از طریق شهرهای کلیدی افغانستان مانند مزار شریف و لوگر پیش‌بینی می‌کند. این کریدور ریلی تقریباً ۶۰۰ کیلومتری، به کشورهای آسیای مرکزی که در خشکی محصور هستند، از طریق بنادر پاکستانی مانند گوادر و کراچی دسترسی مستقیم به دریای عرب را می‌دهد، در حالی که مسیرهای زمینی جدیدی را برای آسیای جنوبی برای رسیدن به بازارهای آسیای مرکزی و اروپا باز می‌کند و کریدورهای مستعد تحریم در ایران و روسیه را دور می‌زند.
برآوردها نشان می‌دهد که این پروژه تقریباً ۵ میلیارد دلاری می‌تواند زمان حمل و نقل را از ۳۵ روز به ۵ روز و هزینه‌ها را ۴۰ درصد کاهش دهد. پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۲۰۳۰ سالانه تا ۱۵ میلیون تن بار از طریق این خط آهن حمل شود.
اگرچه ساخت این مسیر هنوز رسماً آغاز نشده، اما پیشرفت‌هایی حاصل شده است. از سال ۲۰۲۳، یک دفتر هماهنگی TAR در تاشکند، ازبکستان، فعالیت می‌کند. در آوریل امسال، وزارت حمل و نقل روسیه از آغاز مطالعات امکان‌سنجی با افغانستان خبر داد. در ماه مه، ازبکستان مهندسان و وزیر حمل و نقل خود را برای مذاکرات سطح بالا با مقامات طالبان به افغانستان اعزام کرد. از آن زمان، تاشکند یک جدول زمانی بلندپروازانه برای تکمیل راه‌آهن تا پایان سال ۲۰۲۷ اعلام کرده است.

کریدور اقتصادی چین و پاکستان؛ از کریدور دوجانبه تا معماری منطقه‌ای

کریدور اقتصادی چین و پاکستان که رسماً در سال ۲۰۱۵ توسط چین و پاکستان مورد توافق قرار گرفت، پروژه شاخص ابتکار یک کمربند یک جاده چین (BRI) است. این خط آهن با بیش از ۳۰۰۰ کیلومتر طول، یک مسیر تجاری حیاتی از منطقه خودمختار اویغور سین کیانگ چین به بنادر دریای عرب پاکستان از جمله گوادر، بندر قاسم و کراچی ایجاد می‌کند.
تاکنون، چین و پاکستان ۳۸ پروژه به ارزش ۲۵.۲ میلیارد دلار آمریکا را تکمیل کرده‌اند و ۲۶ پروژه دیگر به ارزش ۲۶.۸ میلیارد دلار نیز برنامه‌ریزی شده است. این پروژه ۶۵ میلیارد دلاری با هدف افزایش تجارت، سرمایه‌گذاری، همکاری اقتصادی و اتصال منطقه‌ای، شامل بزرگراه‌ها، راه‌آهن، خطوط لوله، زیرساخت‌های انرژی و مناطق صنعتی است. تاکنون، چین و پاکستان ۳۸ پروژه به ارزش ۲۵.۲ میلیارد دلار آمریکا را تکمیل کرده‌اند و ۲۶ پروژه دیگر به ارزش ۲۶.۸ میلیارد دلار آمریکا برنامه‌ریزی شده است.

محور استراتژیک: اتصال دو پروژه
اتصال راه آهن سراسری افغانستان به کریدور اقتصادی چین و پاکستان نشان‌دهنده تحولی بزرگ در دیپلماسی زیرساختی چین است. آنچه که به عنوان یک کریدور دوجانبه آغاز شد، اکنون آماده است تا ستون فقرات یک شبکه فرامنطقه‌ای گسترده‌تر را تشکیل دهد که چین را با آسیای مرکزی و جنوبی و دریای عرب متصل می‌کند و پکن را به عنوان معمار و کارگزار یک نظم اتصال جدید اوراسیا از طریق طرح یک کمربند یک جاده قرار می‌دهد. در مرکز این چشم‌انداز، استراتژی چین برای ایجاد یک ستون فقرات تجارت قاره‌ای زمینی است که از نقاط حساس دریایی و مسیرهای مستعد تحریم از طریق ایران و روسیه عبور می‌کند.

منطق پکن برای ادغام راه آهن سراسری افغانستان با کریدور اقتصادی چین و پاکستان سه جنبه دارد: ساده‌سازی دسترسی آسیای مرکزی به بازارهای جهانی از طریق چین، زمینه‌سازی برای زیرساخت‌های انرژی و دیجیتال فرامرزی و گسترش نفوذ اقتصادی و ژئوپلیتیکی خود از طریق اتصال بلندمدت

در حالی که نقطه تقاطع دقیق بین راه آهن سراسری افغانستان و کریدور اقتصادی چین و پاکستان هنوز مشخص نشده است، یکی از نامزدهای احتمالی پیشاور است، یک قطب لجستیکی که از قبل در شبکه کریدور اقتصادی چین و پاکستان ادغام شده و به بنادر پاکستانی مانند گوادر و کراچی متصل است. این اتصال به کشورهای آسیای مرکزی محصور در خشکی امکان دسترسی مستقیم به دریا را می‌دهد، در حالی که آسیای جنوبی مسیرهای زمینی به آسیای مرکزی و فراتر از آن را به دست می‌آورد. سایر امتدادهای راه آهن سراسری افغانستان همچنین ممکن است با راه‌آهن برنامه‌ریزی‌شده چین-قرقیزستان-ازبکستان مرتبط شوند و یک شبکه حمل و نقل منطقه‌ای حتی بزرگتر را تشکیل دهند.
منطق پکن برای ادغام راه آهن سراسری افغانستان با کریدور اقتصادی چین و پاکستان سه جنبه دارد: ساده‌سازی دسترسی آسیای مرکزی به بازارهای جهانی از طریق چین، زمینه‌سازی برای زیرساخت‌های انرژی و دیجیتال فرامرزی، و گسترش نفوذ اقتصادی و ژئوپلیتیکی خود از طریق اتصال بلندمدت. این رویکرد، مدل گسترده‌تر نفوذ چین را منعکس می‌کند – تکیه بر سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، قراردادها و مشارکت‌های توسعه‌ای به جای استقرار آشکار نظامی.
در داخل کشور، این ابتکار عمل با سیاست «به سوی غرب» چین با هدف ایجاد ثبات در مناطق غربی توسعه نیافته آن مطابقت دارد. سین‌کیانگ، که زمانی عمدتاً از دریچه امنیتی دیده می‌شد، اکنون به عنوان یک دروازه تجاری در حال تغییر موقعیت است. به طور خاص، کاشغر به عنوان یک قطب لجستیکی برای رشد صادرات‌محور و ادغام فرامرزی با آسیای مرکزی و جنوبی در حال ظهور است.

با این حال، نگرانی‌های امنیتی همچنان در محاسبات پکن نقش محوری دارند. جنبش اسلامی ترکستان شرقی – یک گروه جدایی‌طلب اویغور ستیزه‌جو که در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان فعال است – ثبات سین کیانگ را تهدید می‌کند. درخواست‌های این جنبش برای ایجاد ترکستان شرقی مستقل، تمامیت ارضی و وحدت ملی چین را به چالش می‌کشد. در عین حال، ادعای دست داشتن آن در حملات خشونت‌آمیز در داخل چین، این ترس را ایجاد می‌کند که ستیزه‌جویی فرامرزی می‌تواند منطقه را بی‌ثبات کند و تلاش‌های گسترده‌تر ادغام را از مسیر خود خارج کند.
امنیت انرژی انگیزه اصلی چین برای ایجاد زیرساخت‌ها و تمایل به اتصال دو پروژه است. یک مسیر تجاری گسترده‌تر، جایگزین‌هایی برای نقاط حساس دریایی مانند تنگه مالاکا ارائه می‌دهد؛ یک آسیب‌پذیری حیاتی که به عنوان معضل مالاکا شناخته می‌شود.
تقریباً دو سوم تجارت دریایی چین و ۸۰ درصد از واردات نفت خام آن از این تنگه باریک عبور می‌کند و آن را به یک گلوگاه استراتژیک تبدیل می‌کند. با توسعه مسیرهای زمینی، پکن می‌تواند در برابر اختلالات احتمالی در خطوط دریایی محافظت کند و در نتیجه، انعطاف‌پذیری تجارت و تأمین انرژی خود را افزایش دهد و در عین حال حضور استراتژیک خود را در سراسر آسیای مرکزی و جنوبی تقویت کند.

کریدور ریلی از بخش‌هایی از آسیای مرکزی و جنوبی که مستعد بی‌ثباتی، درگیری و تروریسم هستند، عبور خواهد کرد و آن را در برابر اختلال و خرابکاری آسیب‌پذیر می‌کند

چالش‌ها: امنیت، زمین و مشروعیت
چالش‌های کلیدی همچنان پابرجا هستند. رقابت‌های منطقه‌ای – به‌ویژه بین پاکستان و افغانستان – با نهادهای دولتی شکننده، اقتدار مورد مناقشه و ستیزه‌جویی ریشه‌دار تشدید می‌شود. امنیت همچنان مهم‌ترین نگرانی است. کریدور ریلی از بخش‌هایی از آسیای مرکزی و جنوبی که مستعد بی‌ثباتی، درگیری و تروریسم هستند، عبور خواهد کرد و آن را در برابر اختلال و خرابکاری، چه از سوی شورشیان داخلی و چه از سوی نیروهای نیابتی خارجی آسیب‌پذیر می‌کند.
بی‌ثباتی داخلی افغانستان، که با گروه‌های تروریستی فعال و پویایی‌های قبیله‌ای مداوم تشدید شده است، کنترل طالبان را بیشتر به چالش می‌کشد. در عین حال، پاکستان و چین همچنان نگران حملات مرزی از سوی گروه‌های تروریستی بودند. افزایش خطرات امنیتی و افزایش هزینه‌های بیمه ممکن است قابلیت اطمینان مسیر را تضعیف کرده و استفاده تجاری گسترده‌تر را محدود کند.
با این حال، تعاملات دیپلماتیک اخیر نشان دهنده تعهد سیاسی فزاینده برای حل این چالش‌ها است. در نشست سه جانبه ماه مه امسال، سه طرف به طور اصولی توافق کردند که روابط دیپلماتیک کامل را از سر بگیرند و همکاری در زمینه تجارت، بازسازی و امنیت منطقه‌ای از جمله تلاش‌های ضد تروریسم را تقویت کنند. افغانستان و چین همچنین به طور مشترک متعهد شدند که از فعالیت گروه‌های تروریستی در داخل مرزهای خود جلوگیری کنند. با این وجود، اجرای چنین تضمین‌هایی ممکن است دشوار باشد.
چالش‌های فنی و مهندسی بر پیچیدگی می‌افزایند. راه‌آهن باید از برخی از ناهموارترین و زلزله‌خیزترین مناطق جهان عبور کند و این امر مستلزم زیرساخت‌های گسترده و بادوام در مناطق دورافتاده و توسعه نیافته است. تنگناهای دیگر شامل زیرساخت‌های ناهموار، پروتکل‌های گمرکی متناقض و هماهنگی ضعیف نظارتی بین مرزی است. عدم تطابق خطوط ریلی – ازبکستان از ۱۵۲۰ میلی‌متر، پاکستان از ۱۶۷۶ میلی‌متر و چین از ۱۴۲۵ میلی‌متر استفاده می‌کند – همچنین نیاز به انتقال بار زمان‌بر و پرهزینه دارد.

اتصال راه آهن سراسری افغانستان و کریدور اقتصادی چین و پاکستان می‌تواند با ایجاد یک شبکه اتصال زمینی مقاوم به رهبری چین، امنیت انرژی، مسیرهای تجاری و جریان‌های دیپلماتیک در سراسر اوراسیا را اساساً تغییر شکل دهد. با این حال، پیش از تحقق کامل این چشم‌انداز دگرگون‌کننده، باید موانع عظیم سیاسی، امنیتی و فنی برطرف شوند.

منبع:تحلیل بازار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: