به گفته خبرنگار فرهنگی خبرگزاری Tasnim ، کتاب “در مورد ارتفاعات مکه” ترکیبی از سفر ، نوشته ها و مقالات مبتنی بر سفر خم شده آل -هادی صدر به مکه است. این کتاب شامل بخش هایی از قبیل مسافرت ها ، سخنرانی ها و راهنمایی برای زنان و بحث در مورد حقوق زنان در اسلام ، وضعیت زنان و نقش زنان در رویداد اشورا است.
صدر از منظر یک زن ، ترجمه شده توسط مهدی سارادی و منتشر شده توسط انتشارات امام موسی صدر ، به آیین های حج نگاه کرده است.
ما در بخشی از این سفرنامه می خوانیم:
“حقیقت این موجود بی قدرت ، با همه اشتباهات و گناهان خدا ، اکنون با قیبه مسلمانان شرق و غرب روبرو خواهد شد؟
آسان نیست که باور کنید که این انسانهای مبهم و زمزمه هایی که به هر لحظه نزدیک می شویم ، مانند “الله اکبر ، لا الله الله ، الحمد الله ، لا الله الله الله. [وَحْدَهُ] (la shariki lahi) anja’i and hezrat al -abidah and hazmi al -hazababi … “در قلب او عبارات و آموزه های حج و پیامبر (صلح بر او خواهد بود) و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از او عکس می گیرد …
ما در برابر کعبا و در مقابل هجرا ال -حاد ، که نقطه شروع توف است ایستادیم.
وقت آن بود که جمعیت را در Tawaf تکرار کنیم تا از شک و تردید در مورد تعداد دور Tawaf جلوگیری کنیم و عجیب نیست اگر شخص Tawaf با روحیه Tawaf و اهداف معنوی آن بسیار محکم باشد تا حساب و شماره را فراموش کند و ورود و ناعادلانه را حفظ کند.
Tawaf نمادی از نوبت تور یک هدف است که به سمت آن عجله می کند و خوشحال است که آن را در جایی که شروع شده است به پایان برساند. او می داند که او از خدا شروع می کند و به سمت او باز خواهد گشت و مسیری را که خداوند متعال برای او تعیین کرده است ، طی می کند و لیاقت آن را ندارد که فراتر برود یا اضافه کند. گردش در اطراف این نماد الهی دامنه حرکت او در زندگی را به تصویر می کشد ، و همانطور که او باید با استحکامات و اراده در اینجا قدم بگذارد ، در گردش بزرگ زندگی ، او نیز باید ثابت باشد و بدون بینش حرکت نکند. در این گردش مقدس ، اگر شخصی با قدم های ناپایدار و لرزان پیش برود ، باید به جایی که او آغاز کرده است بازگردد و حرکت خود را تکرار کند ، و در زندگی ، اگر او مرحله ای را زیر هوای روح و گمراه کننده بگذارد ، لازم است که مطابق با خداوند متعال برگردید و از سر بگیرند.
بنابراین ، TAWAF یک حرکت نمادین است که شبیه حرکات و اقدامات انسان در قلمروهای زندگی است.
ما دور هفتم را به پایان رساندیم و نقطه انتهایی Tawaf نقطه شروع بود …. ما برای احتیاط کمی از سنگ در مقابل هجرا آل -حاد عبور کردیم ، زیرا اندکی قبل موقعیت مقدس را شروع کرده بودیم. سپس به آرامی و به این ترتیب که عزیمت ما باعث ایجاد مزاحمت در توف دیگران نشود. ما از متال بیرون آمدیم ، در حالی که اسارت زبان ما برای پروردگار جهان باز بود.
…
ما روی آستانه مس ایستادیم ، یک راهرو طولانی که سقف و دیوارهای آن از مرمر ساخته شده است و در وسط دو دیوار کمرنگ وجود دارد که از دو متر فاصله ندارند و چند متر فضای خالی برای عبور در سراسر راهرو وجود دارد. این دو دیوار دامنه حرکت کسانی است که سعی می کنند عابر پیاده را مختل نکنند زیرا در آزمایش – بر خلاف TAWAF – انسان می تواند سواره نظام را جابجا کند ، حتی اگر راه رفتن برای او امکان پذیر باشد ، اما سواره نظام Tawaf فقط در صورت لزوم امکان پذیر است.
راهرو تلاش محلی بین دو یا دو تپه به نام صفا و مروا واقع شده است. در بالا یک گنبد با ارتفاع کم وجود دارد ، اما سقف مروا تقریباً مسطح است. فاصله بین این دو تقریباً یک و نیم مایل است و از صفر شروع می شود. ما از صدای بلند صفا عبور کردیم و این عبارت را گفتیم ، “من سعی می کنم بین هفت دور از صفا و مروا به اهداف عمره آل اسلام از حاج اللاسلام ، قرآن واجب الله الله انجام دهیم ، و سپس با دعا و دعا یک جنبش آرام را شروع کردیم.” پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و پیامبر (صلح بر او) و پیامبر (صلح بر او).
چه لحظه دلپذیری وقتی قدم های بشر در راستای دعای الهی حرکت می کند ، و عالی و بزرگ است ، حقیقت که همه جنبه های وجود انسان و اندام ها و احساسات و احساسات آن را به حرکت در می آورد.
حقیقت حقیقت عبادت است ، با تمام گسترش و یادگیری ، عبادی که در آن از کسی خواسته نشده است حرکت کند و روی یک سطح صاف و صاف قدم بگذارد ، اما در هر مرحله تجلی عبادت تجسم می یابد و در هر دور بخشی از نماز است.
بعد از پایان دور چهارم ، ما در ارتفاعات صفا نشستیم تا کمی استراحت کنیم و فقط قدم های خود را از خستگی برداریم و از آنجا به جناح فکر بازگشتیم که مادر پیامبر اسماعیل (ع) به دنبال آبشویی برای آب دادن پسر عزیز خود بود و او دوباره به آب رفت.
بله ، هاگار رنج و رنج زیادی را متحمل شد ، اما از آنجا که رنج او به علت خدا و اطاعت از فرمان الهی بود ، میلیون ها نفر هر سال در قدم های خالص او قدم می زنند و در هر حج و مسیر مقدس خود را باز می کنند.
هاگار “زن” بود ، و این بخش از آیین های حج می تواند تجلی تلاش جاودانه زن در مسیر عبادت و خودآزمایی باشد. “آیا این نشان دهنده توانایی یک زن برای تأثیر مداوم در زمینه تلاش و جهاد نیست؟”
پایان پیام/
منبع:تسنیم