به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم ، حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات مهم خود به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) با صراحت فرمودند: ما در کانون یک درگیری و یک جبهه گسترده به سمت تغییر جنگ تبلیغاتی و رسانه ای دشمن قرار داریم. مغز و اندیشه و محو اثرات درخشان مفاهیم انقلابی».
بر این اساس وی شناخت وضعیت و شکل گیری دشمن را وظیفه جبهه انقلاب و عوامل مقاومت عنوان کرد.
بنابراین در آینده به دنبال آن باشید دکتر محمدرضا برزوییبه سراغ عضو هیأت علمی دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (علیه السلام) رفتیم و درباره الزامات و الزامات مقابله با جنگ رسانه ای و تبلیغاتی دشمن با ایشان گفت و گو کردیم.
تسنیم: با توجه به بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی و تصریح ایشان مبنی بر اینکه در حال حاضر در کانون یک درگیری تبلیغاتی و رسانه ای با یک جبهه گسترده قرار داریم، از دیدگاه جنابعالی، مهمترین آسیب ها و نقاط قوت در آرایش رسانه ای کنونی ما چیست؟
برزویی: در تحلیل رسانه ها می توانیم موضوعات را در سه سطح طبقه بندی کنیم. سطح اول، سطح «سازمان و ساختار» است; سطح دوم، سطح «مخاطب» است. مخاطب چگونه دیده می شود و چگونه با او برخورد می شود. و سطح سوم، سطح «محتوا» است. پس اگر بخواهیم به موضوعی در سامانه تبلیغات و رسانه توجه کنیم باید برای هر یک از سه سطح ذکر شده به طور جداگانه برنامه ریزی دقیقی داشته باشیم.
در این سه سطح نیازمند طراحی «الگوی بومی و ترکیبی» متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی خود هستیم. از این حیث برای تغییر آرایش رسانه ای و «بازآرایی یک مدل بومی و چندلایه» باید به واقعیت های حوزه به ویژه وضعیت ایجاد شده توسط رسانه های جدید و شبکه های اجتماعی مجازی نگاه کرد.
الف- سطح سازمان و ساختار
در سطح ساختار، اولین نکته به سازمان و حاکمیت رسانه ای ما اشاره دارد. باید بپذیریم که در لحظات حساس تمرکز و وحدت فرماندهی نداریم و در مواقعی شبکه های اجتماعی، صدا و سیما، پیام رسان ها و… سازهای خودشان را می زنند که ممکن است با هم هماهنگ نباشند. در چنین شرایطی که وحدت فرماندهی گامی مهم و ضروری تلقی می شود، مشخص نیست ساختاری که چنین وحدتی را شکل می دهد کجاست و معمولاً روایتی قوی، یکپارچه و واحد شنیده نمی شود. این یکی از نقاط ضعف ماست.
در زمان جنگ علاوه بر «وحدت فرماندهی» به «پست فرماندهی» هم نیاز داریم. یک پست فرماندهی خاص به یک «سخنگوی قدرتمند» و «ساختار انعطاف پذیر» برای اطلاع رسانی و انجام اقدامات لازم نیاز دارد. بنابراین ساختار مدیریت رسانه ای ما علاوه بر عدم وحدت فرماندهی در مواقع حساس از نبود سخنگوی رسانه ای قابل قبول رنج می برد. این چندپارگی و ناهماهنگی مزمن موضوعی جدی است که نیاز و ضرورت ساماندهی سازمان های رسانه ای را در مواقع حساس و حساس دو چندان می کند.
در بسیاری از موارد دیدهایم که رسانهها برای انتقال سریعتر و نه لزوماً دقیقتر اخبار با یکدیگر رقابت میکنند و این اولین روایتی است که در ذهن مخاطب مینشیند. حتی اگر دروغ باشد. در آینده هر چه بیشتر سعی کنیم مردم را از اخبار صحیح آگاه کنیم، می بینیم که شایعات، اخبار کذب و جنگ روانی دشمن تاثیر بیشتری داشته است. مثلا داستان F35 به یاد آمریکایی در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی. همه در این مورد چیزی گفتند و از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کردند، اما در نهایت مشخص شد که اصل خبر جعلی بوده است. آنجا بود که اعتماد مخاطبان ضربه خورد. یا در حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی شاهد چنین روندی بودیم.
عارضه دیگری که در سطح سازمان شاهد آن هستیم «عدم ارزیابی و سنجش اثربخشی» است. یعنی در سازمان های ما هرکسی بر اساس شبهات خود راهی را که درست می پندارد دنبال می کند و متاسفانه ما بر اساس دانش میدانی فعالانه رصد و فعالیت نمی کنیم. در قرارگاه رسانه ای که مدنظرم است، رصد تحرکات دشمن و اطلاع دقیق از وضعیت میدانی موضوع بسیار مهمی است. در زمان جنگ یکی از مهم ترین الزامات این است که دشمن چه اقدامی انجام می دهد و چگونه باید در برابر آن واکنش نشان دهیم. در سطح ساختار و سازمان، به دلیل فقدان فرماندهی، معمولاً منفعلانه و واکنشی عمل می کنیم، نه فعالانه. به همین دلیل است که ما همیشه قبل از اینکه بخواهیم روایت اول را ارائه کنیم به دنبال پاسخ هستیم. سازمان های رسانه ای ما به سمت ارائه روایت اول حرکت نمی کنند. چرا رئیس جمهور آمریکا باید از ترکیب «جنگ ۱۲ روزه» استفاده کند و همین ترکیب در افکار عمومی ما بنشیند و همه تکرار کنند؟ چرا ما نباید ادبیات بومی و روایت سازان خود را در این زمینه داشته باشیم؟ بنابراین در سطح ساختار رسانه ای چه در حوزه فرماندهی، چه در حوزه سخنگو و چه در زمینه نظارت و طراحی پاسخ های تفصیلی نیازمند یک مدل بومی و چند لایه هستیم.
ب- سطح نشانی:
موضوع بعدی مخاطب است که عنصر مهمی است. ما باید در بین مخاطبان خود «مرجع رسانه ای» داشته باشیم تا حرف های ما را بشنوند و بپذیرند. متأسفانه شکاف نسلی در مصرف رسانه ای جامعه ایران منجر به «اختلال در مصرف رسانه ای» شده است. از این نظر مصرف رسانه ای نسل های جدید با پدران، مادران، پدربزرگ ها و مادربزرگ هایشان متفاوت است. در چنین شرایطی باید مخاطبان متعدد را دسته بندی کنیم و آنها را مخاطبان فعال هوشمندی بدانیم که قدرت درک و انتخاب دارند. مخاطبان ما امروز دیگر مصرف کننده صرف نیستند. بلکه آنها «فعالان فعال هوشمند» هستند و باید از چنین کنشگری استفاده کرد. نباید افراد را منفعل بدانیم، بلکه باید خلاقانه به آنها نگاه کنیم و امکان مشارکت آنها را فراهم کنیم. رواج رسانه ها به ویژه در شبکه های اجتماعی باید در دستور کار قرار گیرد. نسل جدید ما به سمت زندگی مجازی و فعالیت گرایی پیش می رود در این فضا هوشمند هستند و مصرف رسانه ای آنها با مصرف سنتی ما متفاوت است. یعنی دیگر رادیو گوش نمی کنند، مجلات نمی خوانند، کمتر تلویزیون می بینند و عمدتاً با بازی های رایانه ای، شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها در فضای مجازی آشنا هستند. ما باید برای چنین مخاطب فعالی برنامه داشته باشیم و آنها را وارد میدان کنیم.
ج- سطح محتوا
در سطح محتوا که سومین سطح مورد بحث است بحمدالله از نظر تولید محتوا غنای ویژه و عمیقی در حوزه های مختلف داریم و ظرفیت و توانایی تولید قابل قبولی داریم اما باید نقاط ضعف خود را نیز بپذیریم. مثلاً در حوزه روایت های جذاب و شامل حال از ضعف شدید رنج می بریم. خلق روایت های شعاری، نسبتاً سنتی، غیرجذاب و غیرهوشمندانه باعث می شود مخاطب پیام ما را آن طور که باید دریافت نکند. بنابراین باید روایت های جذاب، غیرمستقیم و انسان محور خلق کرد و با توجه به زمینه های مختلف قالب های مختلفی طراحی کرد. گذشت آن زمان که از یک دریچه برای مخاطب پیام می فرستادیم و فکر می کردیم تاثیرگذار باشد. امروز باید پیام های خود را در قالب های مختلف اعم از فیلم، سریال، بازی های رایانه ای، موسیقی و… به مخاطبان ارائه کنیم و در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه شاهد بودیم که ساخت یک قطعه موسیقی توسط خواننده معروف تأثیر بسزایی در بسیج عمومی و شور و هیجان آحاد جامعه داشت. پس باید از تمام ظرفیت های موجود برای تولید محتوای مناسب استفاده کنیم. مخصوصا در مواقع حساس. داشتن حداقل یک سرود، یک فیلم، یک سریال، یک موسیقی و یک بازی کامپیوتری برای نسل جوان و مخاطب خاصمان ضروری است. ضعف های فنی و فرمی ما بر کیفیت انتقال محتوا تاثیر می گذارد و باید آنها را برطرف کنیم.
فکر می کنم الان از نظر منابع، محتوا و اطلاعات نقاط قوتی داریم اما نمی توانیم قدرت و اقتدار ملی خود را به خوبی نشان دهیم و منتقل کنیم. از طرفی مخاطب ما نوعی بی اعتمادی دارد و نتوانسته ایم آنطور که باید در جهت اعتمادسازی گام برداریم. علاوه بر این، ساختار رسانه ای ما غیرمتمرکز و بدون رهبر است. با توجه به این شرایط، باید ساختار رسانه ای خود را ساماندهی کنیم و با رفع نقاط ضعف خود در حوزه مدیریت، تأثیرگذاری و اقناع مخاطبان، از وضعیت پراکنده و واکنشی کنونی به وضعیت «اکوسیستم هماهنگ و کنش گرا در سیستم ارتباطی و رسانه ای تبدیل شود
تسنیم: آیا ایجاد ساختارهایی مانند شورای عالی می تواند باعث ارتقای سطح هماهنگی در نظام ارتباطی و رسانه ای کشور شود؟
برزویی: من معتقدم گاهی اصالت به ساختار مربوط نمی شود. این بدان معناست که ایجاد ساختارهای بلندپروازانه مانند شوراهای عالی کمک چندانی نخواهد کرد و در نهایت چالش های ما را حل نخواهد کرد. بنابراین شاید بهتر است به جای تمرکز بر ساختارگرایی، «کارکردی» حرکت کنیم، نظارت کنیم، حدود و خلأ کار را مشخص کنیم، وحدت فرماندهی و سخنگو داشته باشیم، به جای کمی فکر کنیم، کیفی بیندیشیم و… همه در این چارچوب فعال، کنش محور و مخاطب محور گام برداریم. در چنین حالتی، کیفیت طراحی طراحی رسانه ما ممکن است مفیدتر و البته موثرتر باشد.
انتهای پیام/
منبع:تسنیم





