بحران پنهان در زیر سقف مدارس ایران ؛ فقر به سواد کودکان رسید

040221

ECUARAN: بیش از ۵ ٪ از کودکان ایرانی در پایان مدرسه ابتدایی یا به هیچ وجه به مدرسه نرفته اند یا قادر به خواندن یک متن ساده نیستند. گزارشی اخیر از مرکز تحقیقات ماجلیس یک واقعیت نگران کننده را نشان داد که فقر آموزشی نه تنها میراث گذشته است بلکه یک تهدید جدی برای آینده اقتصادی و اجتماعی کشور است.

به گفته اکورا ، مرکز تحقیقات ماجلیس اخیراً گزارشی را منتشر کرده است که وضعیت فقر آموزشی در ایران را بررسی کرده است. براساس نتایج این گزارش ، اگرچه در سالهای اخیر دسترسی به خدمات تدریس تسهیل شده است ، اما کیفیت آن به دلیل مشکلات اقتصادی ، تحریم ها و همه گیر کرونا کاهش یافته است. این کیفیت به ویژه در مناطق محروم و در بین خانوارهای کم درآمد قابل مشاهده است.

هزینه های دولت برای آموزش

به گفته مرکز تحقیقات Majlis ، آموزش در کنار استانداردهای بهداشتی و زندگی (دسترسی به مسکن ، آب ، برق و غیره) یکی از اصلی ترین شاخص های فقر چند بعدی در کودکان در جهان است که با دو اقدام ، سالهای مدرسه و حضور در مدرسه ارزیابی می شود. به عنوان مثال ، در جنوب آسیا حدود ۱.۵ میلیون نفر (۲ ٪) از کودکان خارج از مدرسه در خانوارهایی با فقر و فقر چند بعدی زندگی می کنند و از هر چهار دانش آموز یک نفر در خانواده هایی زندگی می کنند که هیچ بزرگسالی مدرسه ابتدایی را به پایان رسانده اند. در کشورهای خلیج فارس ، ۵ میلیون کودک قبل از کرونا از مدرسه خارج شدند و ۵ میلیون کودک به دلیل فقر ، جنگ و زیرساخت های آموزشی ناکافی در معرض ترک قرار گرفتند. علیرغم پیشرفت های قابل توجه در این کشورها ، فقدان آموزش یکی از مؤلفه های تأثیرگذار در فقر چند بعدی آنها است.

طبق گفته یونسکو (۱) ، حدود ۵ میلیون کودک و نوجوان در جهان به مدرسه نمی روند ، معادل ۵ ٪ از جمعیت کودکان و نوجوانان. در مدرسه ابتدایی ، از هر ۵ کودک جهان یک نفر به مدرسه نمی رود. این رقم در شمال آفریقا و غرب آسیا در تمام سطوح تحصیلات ۴.۹ درصد است ، نزدیک به ۲ میلیون نفر و حدود ۲ درصد از کودکان (حدود ۲ میلیون) به مدرسه ابتدایی نرسیدند.

هزینه های دولت برای آموزش و پرورش به عنوان درصد تولید ناخالص داخلی در جهان از سال ۱ به ۵ کاهش یافته است که نشانگر کاهش سرمایه گذاری کشورها در آموزش است. براساس آماری که توسط مرکز تحقیقات منتشر شده است ، میانگین جهانی هزینه های دولت در آموزش دوره های افزایش و کاهش بودجه را نشان می دهد. اما از سال ۲ ، کاهش قابل توجهی در درصد هزینه ها ، از حدود ۴.۹ درصد در سال به حدود ۲.۵ درصد در سال رخ داده است. این کاهش در هزینه های دولت برای آموزش می تواند منجر به تأثیرات منفی در دسترسی به آموزش و کاهش کیفیت آن شود. در ایران ، این سهم تقریباً ثابت است.

040221

فقر یادگیری ؛ عدم توانایی در خواندن یک متن ساده

مسئله یادگیری فقر ، به ویژه در کشورهای کم درآمد و متوسط ​​، به یک بحران جدی تبدیل شده است که پس از اپیدمی کرونا گسترده تر شده است. قبل از شیوع کرونا ، حدود ۵ ٪ از دانش آموزان کشورهایی که مورد بررسی قرار گرفتند مهارت های سوادآموزی حداقل داشتند ، اما این رقم پس از بسته شدن مدرسه به ۵ درصد افزایش یافت. طبق آمار ، ۵ ٪ از کودکان این کشورها اکنون قادر به درک متن ساده نیستند ، در حالی که بحران قبل از کرونا ۲ درصد بود.

بسته شدن طولانی مدت مدارس و نابرابری در دسترسی به منابع آموزشی دیجیتال ، به ویژه برای محروم و ساکن در مناطق کم درآمد ، این شکاف را عمیق تر کرده است. بانک جهانی هشدار می دهد که نسل فعلی قادر به دستیابی به مهارت های فنی پیشرفته مورد نیاز در بازار کار بدون مهارت های اساسی خواندن و ریاضیات نخواهد بود ، که دارای چالش های اقتصادی و اجتماعی طولانی مدت خواهد بود.

به منظور مقابله با این بحران ، سازمان های بین المللی بر لزوم تعهد سیاسی برای بهبود و تسریع روند یادگیری تأکید می کنند و شکل گیری ائتلاف ها فراتر از مؤسسات آموزشی از جمله خانواده ها ، معلمان ، جامعه مدنی و وزارتخانه های مختلف ضروری است. ارزیابی دقیق سطح یادگیری کودکان و طراحی برنامه های مبتنی بر شواهد به عنوان مرحله اولیه در این جهت معرفی شده است.

040221

نقش درآمد خانواده در یادگیری کودکان

از طرف دیگر ، فقر درآمد خانوار به عنوان یکی از عوامل اصلی تشدید فقر آموزشی عمل می کند. فرزندان خانواده های کم درآمد به دلیل محرومیت از محیط تحصیلی غنی در خانه ، دسترسی محدود به خدمات درمانی و شرکت در مدارس کم کیفیت ، کمتر آموزشی هستند. مطالعات نشان می دهد که این کودکان در مهارت های سوادآموزی ، ریاضیات ، ارتباطات اجتماعی و حتی تمرکز نسبت به همسالان مرفه خود عقب مانده اند. مدارسی که اکثر دانش آموزان از خانواده ها محروم می شوند نیز غالباً منابع کافی برای جبران این شکاف ها ندارند ، که منجر به ادامه چرخه فقر مقاربت می شود. به عنوان مثال ، کودکانی که والدین آنها تحصیلات کمتری دارند ، نه تنها از حمایت آموزشی کمتری در خانه بهره مند می شوند بلکه با موانع ساختاری مانند جای ناامنی و عدم امکانات روبرو هستند. این شرایط نقش آموزش با کیفیت را به عنوان یک اهرم اساسی برای شکستن چرخه فقر می کند.

گزارش مرکز تحقیقات Majlis با تمرکز بر ایران ، سعی در تجزیه و تحلیل رابطه بین فقر درآمد خانوار و فقر آموزشی دارد. بر این اساس ، شاخص های آموزشی مانند سالهای مدرسه ، حضور در مدرسه و دسترسی به منابع یادگیری در کنار متغیرهای اقتصادی مانند درآمد خانوار مورد بررسی قرار گرفته است.

این یافته ها نشان می دهد که کودکان در عرشه های پایین درآمد نه تنها با تسهیلات آموزشی اساسی روبرو هستند بلکه به دلیل فشارهای اقتصادی مانند کار کودکان ، بلکه احتمالاً از مدرسه خارج می شوند. علاوه بر این ، کیفیت پایین آموزش در مناطق محروم نابرابری موجود را تشدید می کند. این گزارش بر لزوم اتخاذ سیاست های یکپارچه برای بهبود استانداردهای زندگی خانگی ، بهبود کیفیت مدرسه و تقویت مشارکت محلی در جامعه تأکید دارد. بدون ابعاد اقتصادی و آموزشی همزمان ، دستیابی به هدف “آموزش جامع و منصفانه” از دسترس نخواهد بود. در همین راستا ، همکاری بین بخش های مختلف دولت ، جامعه مدنی و خانواده ها به عنوان شرط اساسی تحول آموزشی مورد تأکید قرار گرفته است.

040221

مؤلفه های مهم فقر آموزشی ؛ وضعیت ایران چیست؟

مفهوم فقر آموزشی در دهه ۱۹۸۰ توسط دانیل چکی (اقتصاددان ایتالیایی) و یوتا آلمندینگر (جامعه شناس آلمانی) به عنوان یک پدیده چند بعدی معرفی شد که وضعیت اجتماعی افراد محروم از آموزش را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. این محرومیت مشارکت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را محدود می کند. آلمندینجر و همکارانش بین دو نوع فقر آموزشی متمایز شدند: “فقر آموزش” (کمترین صلاحیت) و “فقر صلاحیت” (فقدان مهارت های اساسی برای شرکت در جامعه). در کشورهای توسعه یافته ، فقر نسبی آموزشی (مقایسه با استانداردهای بالاتر جامعه) و در کشورهای در حال توسعه ، از فقر مطلق آموزشی (عدم دسترسی به حداقل آموزش) استفاده می شود.

برخی از محققان با تمرکز بر عوامل سیاست ، هزینه های آموزش عمومی ، کیفیت مدرسه و پیشینه خانواده ، اندازه گیری فقر آموزشی از طریق عملکرد کم در آزمون های بین المللی مانند PISA. از طرف دیگر ، سازمان نجات کودک فقر آموزشی را محدود می کند و حقوق کودکان را در دو بعد مهارتهای شناختی (مانند سواد و ریاضیات) و غیر شناختی (مانند توسعه عاطفی و ارتباطات اجتماعی) محدود می کند. این شاخص هایی از قبیل دسترسی به خدمات آموزشی ، کیفیت معلمان و محیط یادگیری را برای اندازه گیری فقر آموزشی ارائه می دهد.

بانک جهانی و یونسکو سه شاخص “فقر یادگیری” را معرفی کرده اند که ترکیبی از دو مؤلفه است: محرومیت از آموزش (درصد کودکان از ثبت نام در مدارس ابتدایی) و محرومیت یادگیری (درصد دانش آموزانی که تا پایان مدرسه ابتدایی نمی توانند یک متن ساده را بخوانند و درک کنند). این شاخص نشان می دهد که در کشورهای کم درآمد و متوسط ​​، ۵ ٪ از کودکان مهارت خواندن اساسی ندارند.

در ایران ، طبق آزمون Perkel (ارزیابی مهارت های خواندن) ، ۵ ٪ از دانش آموزان کلاس چهارم ابتدایی حداقل استانداردهای خواندن را رعایت نمی کنند. اگرچه این رقم ۵ ٪ بهتر از میانگین خاورمیانه و ۵ ٪ برتر از کشورهای کم درآمد است ، اما شکاف قابل توجهی در کیفیت آموزش نشان می دهد. از طرف دیگر ، میزان پوشش آموزشی در سطح ابتدایی در سال ۴-۵ حدود ۲.۵ ٪ گزارش شده است که این مطلوب تر از میانگین جهانی است (۲ ٪ در همان کشورها).

با ترکیب دو شاخص آموزش “محرومیت از آموزش” و “محرومیت از یادگیری” ، شاخص فقر یادگیری در ایران ۲ ٪ محاسبه می شود. این بدان معنی است که حدود ۵ ٪ از کودکان در پایان مدرسه ابتدایی یا به مدرسه نرفتند یا مهارت خواندن اساسی ندارند. این بهتر از کشورهای میانگین خاورمیانه (۲ ٪) و کم مصرف (۲ ٪) است ، اما هنوز هم منعکس کننده چالش های ساختاری در سیستم آموزش کشور است.

مروری بر سواد و بی سوادی در ایران نشان می دهد که میزان سواد افراد بالای ۵ سال بر اساس داده های یونسکو (۱) (۲) ، نزدیک به میانگین جهان (۱ ٪) و بالاتر از خاورمیانه و شمال آفریقا (۱ ٪) است. اما براساس داده های داخلی (سال ۲) ، میزان سوادآموزی با نرخ ۵ ٪ گزارش شده است که نشانگر کندی در سواد کشورهای همسایه مانند Türkiye ، ارمنستان و آذربایجان است. سرشماری نشان می دهد که جمعیت بی سواد ۵ تا ۵ سال در ۵ سال گذشته به کمتر از نیمی کاهش یافته و کل بی سوادی کل جمعیت حدود ۲.۵ درصد کاهش یافته است. با این حال ، بی سوادی ، به ویژه در مناطق محروم ، همچنان چالش برانگیز است.

040221

بی سوادی در ایران و پیشنهادات برای بهبود آن

داده های با درآمد خانگی (۱ تا ۲) نشان می دهد که میزان بی سوادی افراد بالای ۵ سال در شهرها و روستاها کاهش یافته است ، اما بین آنها اختلاف ۵ ٪ وجود دارد (میزان روستایی بالاتر است). در سالهای ۱ و ۲ ، میزان بی سوادی در روستاها افزایش یافته است که احتمالاً به دلیل اثرات منفی همه گیر کرونا در دسترسی به آموزش است. از دیدگاه استانی ، بالاترین میزان بی سوادی در استان های سیستان و بلوچستان ، کردستان و آذربایجان غربی (بالاتر از میانگین ملی ۰.۵ ٪) و کمترین نرخ در استان های یزد ، اسفاهان و هورموزگان گزارش شده است. شانزده استان کشور بالاتر از میانگین ملی بی سواد است.

به گفته مرکز تحقیقات Majlis برای کاهش فقر آموزشی دانش آموزان فقیر و بهبود کیفیت آموزش برای دهک های کم درآمد ، پیشنهاد می شود که وزارت آموزش و پرورش و وزارت تعاونی ها ، کار و رفاه اجتماعی برای تبدیل مدارس با عملکرد بالا به مدارس با عملکرد بالا ، اجرای سیاست های چند جانبه زیر را با هم انجام دهد:

شناسایی مدارس و خانواده های هدف ،

ارائه خدمات آموزشی ویژه به دانش آموزان در این مدارس ،

انجام یارانه های نقدی به رئیس خانواده برای تحصیل کودکان در سن مدرسه ،

ارائه مشاوره خانوادگی و آموزشی به دانش آموزان در این مدارس و تأمین منابع مالی و سایر نیازهای اساسی با خیریه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: