آژانس خبری Tasnim ؛ meysam kargarian ؛ فلسطین نه تنها یک سرزمین اشغالی بلکه قلب ضرب و شتم جهان اسلام و سمبل مقاومت در برابر ظلم و استکبار است. از روزی که صهیونیست ها با حمایت از قدرتهای استعماری از این سرزمین مقدس حمایت کردند ، رنج مردم مظلوم فلسطین به یک مسئله فراملی و فراملی تبدیل شده است. اما چرا فلسطین اولین شماره جهان اسلام است؟
طراوت مبانی جهان بینی اسلامی و جهان بینی اسلامی با اصلاح نگرشهای سنتی غیر دینامیکی و جایگزینی آن با یک رویکرد پویا و اصولی مبتنی بر تعریف فقه مذهبی ، پیامدهای شریع را در زمینه مدنی ، فراگیر و پاسخگو به نیازهای متنوع بشر امکان پذیر می کند.
در این سیستم فکری ، مسئله فلسطین نه به عنوان یک چالش محلی و متقاطع تعریف می شود ، بلکه به عنوان یک نبرد آخرالزمانی کامل بین جبهه راست و جبهه شرور و آزمایشی برای تحقق ملت یکپارچه اسلامی است. نبردی که با عبور از مرزهای جغرافیایی و تکیه بر گفتمان مقاومت تمدن ، تقابل ایمان و استکبار جهانی در افق فراملی را نشان می دهد و ظرفیت های تکاملی اسلام خالص را به مرحله ظهور می رساند.
بر این اساس ، این موضوع باید با یک نمای کلان مبتنی بر هویت اسلامی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و خوانده شود. این تجزیه و تحلیل و تلاوت را می توان در چندین لایه بررسی کرد:
۱. مسجد آل -aqsa و quds فقط یک مکان جغرافیایی نیست. در عوض ، این نمادی از تمدن اسلامی است. اشغال آن توسط صهیونیسم نه تنها تصرف یک زمین بلکه حمله به یکی از ستون های هویت امت اسلامی است. از این منظر ، آزادی احوال به معنای احیای تمدن اسلامی علیه هژمونی غربی است.
۲. رژیم آپارتاید صهیونیستی یک کشور معمولی نیست. در عوض ، این وسیله تسلط تمدن غربی بر جهان اسلام است. حمایت نامشخص از رژیم ایالات متحده و اروپا نشان می دهد که این نبرد جنگ بین دو گفتمان است: گفتگوی مقاومت اسلامی و گفتمان لیبرال صهیونیستی.
۳ اسلام ، به عنوان یک تمدن زنده ، به نمایش عینی توانایی های خود در عصر کنونی نیاز دارد. مقاومت فلسطین ثابت کرده است که می توان بر اساس ایمان مقابله با ابرقدرت های مادی را مقابله کرد. این نبرد الگویی برای بیداری تمدن مسلمانان در سایر جبهه های فکری ، اقتصادی و سیاسی است.
فلسطین امروز یک درگیری منطقه ای نیست ، بلکه قلب ضرب و شتم تمدن اسلامی است. این به ابزاری برای امت تبدیل شده است که وفاداری به آرمان های اسلامی و توانایی امت برای مقابله با استکبار جهانی را اندازه گیری می کند.
در این میان ، دو خوانش متناقض از اسلام رو به رو شده است: مقاومت اسلام و اسلام. رهبر عالی انقلاب با تأکید بر اینکه “مسئله فلسطین اولین شماره از جهان اسلام است” ، خطی از خوانش های منفعل را ترسیم می کند که می خواهند این آرمان را به حاشیه رانده باشند. آنها با اشاره به اجلاس بحرین ، که توسط دستورات ایالات متحده علیه فلسطین برگزار شد ، هشدار می دهند که چنین مواضع بحرین ، سعودی ها و سایر کشورهای منفعل و منفعل نه تنها توسط فلسطین خیانت می شوند ، بلکه “خود را زیر پای خود خالی می کنند”.
مقاومت اسلام ، که در گفتمان انقلاب اسلامی متبلور شده است ، فلسطین را پایه و اساس نبرد وجودی حق و نادرست می داند. رهبری با اشاره به هزینه های جمهوری اسلامی برای دفاع از فلسطین ، تأکید می کند: “ما ادامه داده ایم ، ایستاده ایم ، دوباره خواهیم ایستاد.” این روح تمدن اسلام است که مقاومت را نه یک انتخاب بلکه یک وظیفه مذهبی و تاریخی می داند. در مقابل ، اسلام آشتی ، که برخی از دولت های منطقه ای نماینده آن بودند ، به دنبال از بین بردن گفتمان مقاومت از معادلات منطقه ای با عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بودند.
اما همانطور که رهبری خاطرنشان می کند ، این مسیر چیزی جز “پشیمانی” و “خالی کردن زیر پای خود” نخواهد داشت: “امور مالی شرم علیه من”. (۳۶ ، Anfal) این آینده گرایی قرآن عنصر این جریانها را در برابر فشارهای استکبار جهانی افشا می کند. تمدن اسلامی امروز به وحدت نیاز دارد که رهبری با همدلی مسلمانان ارتباط برقرار کند.
وی به درستی تأکید می کند که “روشنفکران و دانشمندان جهان اسلام مسئولیت سنگینی در این زمینه دارند.” این فراخوان بیداری است که به دنبال نخبگان جهان اسلام است تا فلسطین را از یک درگیری محلی دور کند و به سمبل تمدن اسلامی با استکبار تبدیل شود.
خواندن منفعل اسلام که مقاومت را رد می کند ، در واقع اسلام را از ظرفیت تحول و هویت محروم می کند. اما اسلام خالص اسلام گرا ، که در مدرسه مقاومت متبلور می شود ، تأکید می کند که پیروزی نهایی متعلق به مردم فلسطین است ، راه نجات امت اسلامی را نشان می دهد.
پایان پیام/
منبع:تسنیم