اقتصاد سیاسی قیمت بنزین

نسخه نصرتی

انرژی سرانه؛ قابل تعویض

دکتر مهدی نصرتی، اقتصاددان طرحی را با عنوان بنزین شهروندی مطرح کرد. نقطه شروع سخنرانی وی تاکید بر این بود که اصلاحات انرژی به طور اجتناب ناپذیری هزینه بر است و این هزینه ها طبیعتا باعث ترس و مقاومت اجتماعی می شود. وی در تشریح این موضوع گفت: مسئله اصلی ما این است که هر اصلاحی در حوزه انرژی هزینه‌هایی را تحمیل می‌کند و طبیعی است که مردم از عواقب آن بترسند، تجربه تاریخی نیز نشان داده است که این ترس بی دلیل نیست، نصرتی با جدا شدن از روایت رایجی که بنزین را صرفاً موضوع قیمت می‌داند، بر جنبه مالکیتی و مالکیتی آن تأکید کرد و افزود: ایده اصلی ما شکل دادن نوعی «مالکیت فردی» در مصرف انرژی است.

بر اساس این چارچوب، طرح «بنزین شهروند» به دنبال تغییر رابطه شهروندی با بنزین از رابطه مصرف کننده و دولت به رابطه مالکیت است. به گفته نصرتی، این طرح از مداخلات سنگین و تخصیص های پیچیده پرهیز کرده و سعی دارد انگیزه پس انداز و سرمایه گذاری را به سطح مصرف کننده منتقل کند. وی ساز و کار این طرح را اینگونه توضیح داد: نمی‌خواهیم مستقیم به سمت تخصیص‌های پیچیده یا مداخلات سنگین برویم، بلکه می‌خواهیم انگیزه صرفه‌جویی و سرمایه‌گذاری را به خود مصرف‌کننده منتقل کنیم، طرح گاز شهروندی بسیار ساده است، باید سهمیه بنزین به هر کد ملی اختصاص داده شود، با دو شرط مشخص؛ اولی می‌تواند مبادله شود و دومی می‌تواند با این طرح در سال‌های گذشته ذخیره شود. مردم مختلف و تقریباً نوعی همگرایی فکری در اطراف آن شکل گرفته است. اما مسئله فقط قیمت نیست، مشکل ناتوانی دولت ها در اجرای اصلاحات است.

این مشکل منحصر به ایران نیست، بلکه در ۵۰ سال گذشته در ایران به وضوح دیده شده است. برای موفقیت این طرح الزامات جدی وجود دارد. اول اینکه سهمیه باید قابل تعویض و ذخیره باشد. بازار می تواند ساختارمند یا بدون ساختار باشد. هیچ الزامی برای یک بازار رسمی پیچیده وجود ندارد. در این لحظه مفهومی شکل می گیرد که می توان آن را «ارز کالایی با پشتوانه بنزین» نامید. بنزین از یک محصول مصرفی صرف به یک دارایی تبدیل می شود. مردم می توانند آن را نگه دارند، معامله کنند و حتی آن را به عنوان یک ذخیره ارزش ببینند.

در این چارچوب دولت می تواند در پایان هر ماه مثلاً از طریق بورس انرژی سهمیه بنزین را به حساب مردم واریز کند. از این لحظه به بعد دولت دیگر فروشنده مستقیم بنزین نیست. بنزین وارد بازار می شود، قیمت نوسان می کند و مکانیسم بازار تخصیص را انجام می دهد. این موضوع حتی در سطح منطقه ای نیز حائز اهمیت است. ما با حدود ۱۵ کشور مرز آبی و زمینی داریم و بنزین در همه آنها یک محصول قابل اعتماد و پرمصرف است. اگر این روند تحت نظارت انجام شود، قاچاق کاهش می یابد و حتی می تواند به ابزاری برای دور زدن تحریم ها تبدیل شود. در دراز مدت، هدف نهایی حرکت به سمت ایده حسابداری دقیق منابع نفت و گاز است. منابعی که ملی هستند و هیچکس حق دستکاری در آنها را ندارد. این طرح در صورت اجرای صحیح، موجب ایجاد حمایت مردمی، حذف تدریجی دولت از نقش «بنزین فروش» و پاسخگویی به بسیاری از دغدغه های ساختاری کنونی خواهد شد. البته دکتر نصرتی بارها بر لزوم اجرای آزمایشی و تدریجی این طرح تاکید کردند.

بانک انرژی؛ راه حلی برای نارضایتی

علیرضا-توکلی-کاشی کپی

علیرضا توالیکشی، تحلیلگر مالی و اقتصادی طرح «بانک انرژی» را با نگاهی گسترده به موضوع انرژی ارائه کرد. آنها مدعی شدند که این پروژه می تواند راه حلی برای رفع عدم تعادل انرژی در ایران باشد. وی در تشریح این طرح گفت: تولید ناخالص داخلی ایران حدود ۳۰۰ میلیارد دلار است اما ارزش نفت و گازی که از زمین استخراج می کنیم بسیار بیشتر از این عدد در اقتصاد کلان تاثیر دارد.

در طرح بانک انرژی، پیشنهاد شده است که نفت خام و گاز طبیعی زیرزمینی به عنوان منابع ملی با «سهم مساوی» در بین همه مردم ایران تعریف شود. هر فرد یک سهمیه انرژی دارد که می تواند مصرف شود، در بازار انرژی فروخته شود یا در بانک انرژی ذخیره شود. در این چارچوب همه مصرف‌کنندگان واقعی، پالایشگاه‌ها، نیروگاه‌ها، صنایع، خطوط انتقال و حتی صادرکنندگان باید از بازار انرژی انرژی خریداری کنند. به معنای مستقیم از نفت خام و گاز طبیعی است. بنزینی که به دست مصرف کننده نهایی می رسد نتیجه یک زنجیره شفاف تولید، پالایش، حمل و نقل و توزیع است، نه یک کالای مبهم یارانه ای. مزیت کلیدی این سیستم این است که قیمت نفت خام و گاز طبیعی در داخل ایران در یک بازار واقعی در حالت تعادل شکل می گیرد. صرف نظر از اینکه نرخ ارز تکلیفی باشد یا خیر. تک نرخی شدن ارز و آزادی تجارت بسیار مطلوب است و من به شخصه آرزوی تحقق آن را دارم اما این شرط اجرای طرح نیست. این بازار حتی در شرایط کاملاً بسته هم می تواند با منطق خودش کار کند و اگر آزادی تجارت اضافه شود کارآمدتر می شود.

دولت بنزین

Ep02_youtube_cover_01 کپی کنید

در ادامه دکتر مرتضی کاظمی اقتصاددان برخلاف طرح های مذکور که بیشتر بر مباحث فنی و اقتصادی تاکید داشت، موضوع بنزین را از دریچه اقتصاد سیاسی بررسی کرد. وی با اشاره به مقدمات بحث خود را اینگونه آغاز کرد: «هر ایده ای که مطرح می شود، اگر در جهت «اصلاح دولت» نباشد، موفق نخواهد بود، شاید گفتن آن کمی سخت به نظر برسد، اما شواهد تجربی و مطالعات گسترده دقیقاً این را نشان می دهد، صدها نمونه تاریخی وجود دارد که اصلاحات اقتصادی بدون اصلاح ساختار دولت یا به طور کامل نتیجه ای را به همراه نداشته است.

نکته دوم این است که مشکل بنزین در ایران بیش از یک مشکل اقتصادی یا فنی است. به نظر من این موضوع حتی آنقدرها هم پیچیده نیست، اما به دلایلی از آن غفلت شده است. بنزین در ایران عملاً به «گروگان» رابطه معیوب دولت و مردم تبدیل شده است. وقتی اعتماد از بین می رود، دولت نگران واکنش مردم است و مردم نگران دولت هستند. مشکل راه حل های موقت یا تدریجی این است که فرصت اصلاحات اساسی را می سوزانند. نکته بعدی سیاست های غیر قیمتی است. این سیاست‌ها معمولاً بر کنترل مصرف تمرکز دارند نه اصلاحات ساختاری. سوال ساده این است: چرا اصلاحات از خود دولت شروع نمی شود؟ چرا باید همیشه رفتار مردم و مصرف کننده اصلاح شود؟ اولین گام شفاف سازی زنجیره نفت و انرژی است. گام بعدی خروج دولت از تولید و فروش است. پس از آن حذف سیاست های غیر قیمتی و بازنگری جدی در ساختار وزارت نفت. وزارت نفت نهادی است که بعد از انقلاب شکل گرفت و عملا دولت را به «دولت بنزینی» تبدیل کرد. مطالعات تطبیقی ​​نشان می دهد که کشورهایی که اصلاحات تدریجی و کنترل قیمت را انتخاب کردند، هرگز از چرخه قیمت گذاری اجباری خارج نشدند. در نهایت، به نظر من، ما در یک «تله اصلاحات» گرفتار شده‌ایم.

6Y3A5619 کپی

عدالت، بازار و اموال

442572 کپی

یاسر میرزایی، معاون بورس انرژی سخنان خود را با بیان اینکه انتقاد وی از طرح های پیشنهادی (بانک بنزین شهروند و انرژی) به معنای دفاع از وضع موجود نیست، بلکه تلاش برای سنجش کیفیت این ایده هاست. میرزایی طرح «بنزین شهروندی» را نسخه موقت و کاهش یافته «بانک انرژی» دانست. او استدلال می‌کرد که طراحان این ایده‌ها برای حل مشکل «بهینه بودن» و «کشف قیمت» مسیری انحرافی می‌کشند. به گفته میرزایی، برای تشکیل بازار کارآمد و کشف قیمت واقعی الزامی نیست که همه افراد جامعه صاحب کالا باشند.

وی پرسید: این فرضیه که همه شهروندان برای داشتن بازار باید مالک باشند از کجا نشات می گیرد، اگر حتی سهامداران فعلی را هم اجازه مبادله بدهیم، بازار شکل نمی گیرد و قیمت آن کشف نمی شود، قطعا این اتفاق می افتد.

وی تصریح کرد: وقتی نظریه خاصی برای عدالت نداریم برای راضی نگه داشتن مردم و کنترل دغدغه واکنش های عمومی و اجتماعی به سمت توزیع همگانی می رویم و اگر عدالت توزیعی اساس است چرا فقط نفت و گاز چرا زمین و هوا و کوه را به طور مساوی تقسیم نکنیم این منطق ما را به نوعی کمونیسم می کشاند.

رهایی و خطر الیگارشی

5856008 کپی

در نهایت دکتر موسی غنی نژاد، اقتصاددان در پاسخ به انتقادات مطرح شده بر اهمیت درک مفهوم مالکیت مشاع تاکید کرد و با شرایط کنونی حاکمیت اقتصادی، پیشنهاد قبلی برای خصوصی سازی را فرصتی برای تسلط الیگارشی بر اقتصاد کشور دانست.

وی گفت: اگر به ما انتقاد می کنید باید بگویید راه حل شما برای این مشکل چیست، مشکل شرکت نفت و ساختار عظیمی که پیرامون آن شکل گرفته با شعار «خصوصی سازی» یا «آزادسازی قیمت» حل نمی شود، در ساختاری که امروز داریم، اداره اقتصادی به معنای واقعی دست دولت نیست؛ شبکه ای از الیگارش و رانت خواران در بهترین حالت، حافظان این وضعیت هستند. چه کسانی مانع از اجرای همه اصلاحات قیمتی و ساختاری شده‌اند در حال حاضر به شیوه ای شفاف، پاسخگو و تجاری انجام نشده است و همه می دانند که چرا در این بن بست، دیگر دو راه باقی نمانده است: یا وضعیت موجود با تمام هزینه هایش ادامه پیدا می کند، یا منابع ملی مانند نفت و گاز به گونه ای طراحی می شود که به طور مستقیم با مردم ارتباط برقرار کند لطفاً مشخص کنید: این ایده به کدام یک از اهداف زیر نمی رسد.

نتیجه گیری من ساده است: تا زمانی که اصلاحات صرفاً مبتنی بر قیمت باشد و به توزیع و شفافیت مالکیت واقعی نرسد، فقط وضعیت موجود را تثبیت خواهد کرد. اگر قرار است اصلاحی صورت گیرد باید هزینه حفظ رانت را افزایش دهد و این بدون اتصال مستقیم منابع ملی به مردم امکان پذیر نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *