اقتصاد بین المللی بیش از انتخاب ایالات متحده یا چین؟

اقتصاد بین المللی بیش از انتخاب ایالات متحده یا چین؟

تشدید رقابت بین واشنگتن و پکن ، اقتصاد بین المللی را دگرگون کرده و پرونده جهانی سازی را متحول کرده است. نکته مهم این است که رویکرد اقتصادی دونالد ترامپ به چین ، کشورها را وادار به انتخاب یکی از دو ابرقدرت می کند.

برخی از اقتصاددانان بر این باورند که پدیده جهانی سازی به پایان رسیده است. برخی می گویند روایت غالب این است که تعرفه ها در ابتدا توسط ترامپ توسط جو بایدن اعمال شده و اکنون در دوره دوم ترامپ تقویت شده اند. این نشان دهنده عصر جدید ناسیونالیسم اقتصادی است.

نیل Shiring ، یک کارشناس اقتصادی در خانه چاتر ، معتقد است که جهان شاهد آغاز عقب نشینی بزرگ از سیستم تجارت آزاد است که ماهیت چند دهه گذشته را تعریف می کند. جهان در حال چرخش به درون است و دوران ادغام جهانی در حال نزدیک شدن به پایان خود است. با این حال ، چنین روایتی با واقعیت ها سازگار نیست. حجم تجارت جهانی به جای فروپاشی هنوز در حال افزایش است و امروز نزدیکترین رکورد است.

با این حال ، تاریخ می گوید که جهانی سازی همیشه موجی بوده است و این امواج شکسته شده اند. عصر طلایی تجارت آزاد در اواخر قرن نوزدهم جایگزین جنگ جهانی اول و فروپاشی بین دو جنگ شد. ادغام پس از جنگ سرانجام در دهه ۱۹۸۰ با موانعی روبرو شد. و امروز ، چیزی دوباره در حال تغییر است – نه تنها در حجم تجارت ، بلکه در معماری سیاسی که تأسیس شده است.

ژئوپلیتیک دوباره مهم شده است

براساس تجزیه و تحلیل شرم آور ، نیروی جهانی به شکل امروز یک رقابت عمیق و رو به رشد بین ایالات متحده و چین است. این رقابت قبل از ترامپ آغاز شد و با صعود شی جینپینگ و بحران مالی جهانی شدت گرفت.

رئیس جمهور چین نشان داده است که اعتقاد به اینکه ادغام اقتصادی ارزش های مشترک را گسترش می دهد اشتباه بوده است. گذشته از لفاظی شدید در مورد تعرفه های ترامپ ، الگوی گسترده تری ظاهر می شود. چه در واشنگتن و چه در پکن ، سیاست های اقتصادی به طور فزاینده ای با منافع ژئوپلیتیکی و استراتژیک شکل می گیرد. علاوه بر این ، سایر کشورها اکنون به این رقابت تشدید شده اند.

در نتیجه ، اقتصاد جهانی متحد دوره جنگ پس از جنگ در حال فروپاشی و جایگزین جهانی است که متشکل از چندین بلوک اقتصادی رقیب با ایالات متحده و چین است. این همچنین سایر کشورها را وادار کرده است تا موقعیت و انتخاب بین بلوک های اقتصادی را به دست بگیرند.

این فکر همچنین در مورد تأثیر تحولات در تجارت بوده است ، که به معنای کاهش حجم تجارت نیست. در عوض ، مسیر آن تغییر کرده است. نمونه بارز این تغییر مسیر انتقال آیفون اپل به هند برای دوری از تعرفه ها و محدودیت های چین است.

کنترل استراتژیک منابع حیاتی و سرمایه گذاری های فرامرزی نیز به ابزاری برای رقابت ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. محصولات پیشرفته فناوری ، داروها و محصولات دوگانه با هدف بیشترین آسیب را از این شرایط متحمل می شوند و کالاهای غیر استراتژیک مانند اسباب بازی ها و لوازم خانگی کمتر تحت تأثیر قرار می گیرند.

این تغییرات نشان می دهد که کشورها و شرکت ها باید به سرعت با این شرایط سازگار شوند و استراتژی های تجارت و سرمایه گذاری خود را دوباره تعریف کنند تا از تأثیرات منفی رقابت ابرقدرت ها جلوگیری کنند.

اتحادیه اروپا گزینه سوم نیست

نویسنده معتقد است که در دنیای پراکنده ، دوستان مهم هستند. ایالات متحده به ژاپن ، هلند ، تایوان و کره جنوبی نیاز دارد تا دسترسی چین به نیمه هادی های پیشرفته را محدود کند.

اقتصاد اروپا ممکن است با ایالات متحده و چین قابل مقایسه باشد ، اما هنوز مجموعه ای از کشورهای مستقل است که بیان آنها اغلب دشوار است. قدرت اقتصادی به تنهایی یک ابرقدرت را ایجاد نمی کند. اروپا ممکن است تنها منطقه ای باشد که در ایالات متحده و چین اقتصاد دارد ، اما هنوز مجموعه ای از دولت های مستقل است که به سختی می توانند با یک صدا صحبت کنند.

ایرنا نوشت که گرایش و اقدامات اروپا با واقعیت جدید ژئوپلیتیکی سازگار است و این قول نمی دهد که یک بلوک سوم در اروپا ایجاد شود.

در پایان ، نویسنده متفقین ایالات متحده و چین را مقایسه کرد که بی طرفی ممکن است جذاب به نظر برسد ، اما توانایی دولت ها برای عمل مستقل از ایالات متحده یا چین محدود است. در چنین شرایطی ، ایالات متحده دارای شبکه گسترده و متنوعی از متحدین است که مزیت بالقوه و بالقوه فناوری و سرمایه را ایجاد می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: