اصلاحات گورباچف ​​چگونه باعث فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد؟

اصلاحات گورباچف ​​چگونه باعث فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد؟

اکوایران: آیا فروپاشی یکی از بزرگترین ابرقدرت های قرن بیستم فقط یک حادثه سیاسی بود یا بهای یک جنگ بیهوده با قوانین تغییرناپذیر اقتصاد؟ چه شد که بازنگری های مرد شماره یک کرملین، به جای «تسریع» تولید، قفسه ها را خالی کرد و صف ها را طولانی کرد؟ در گزارش پیش رو، حجاب از بزرگترین تراژدی اقتصادی قرن برداشته می شود. داستانی از اینکه چگونه رویای شیرین آشتی سوسیالیسم با بازار به کابوس تورم و فروپاشی تبدیل شد.

تاریخ اقتصاد در قرن بیستم درس آموزنده و تلخ تر از سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی در سال های ۱۹۸۵-۱۹۹۱ ندیده است. تلاش‌های میخائیل گورباچف ​​برای احیای اقتصادی که دهه‌ها زیر بار سنگین ناکارآمدی ساختاری، فقدان یک سیستم قیمت‌گذاری واقعی و سرکوب مالکیت خصوصی دچار رکود شده بود، به جای درمان این بیماری، این بیماری را تسریع کرد.

تحلیل وقایع این دوره نشان می دهد که شکست اصلاحات گورباچف ​​ناشی از حرکت به سوی سرمایه داری نبود، بلکه دقیقاً ناشی از تلاش بیهوده برای یافتن راه میانه بود. تلاشی برای ترکیب آتش و آب، یعنی حفظ کنترل دولت و در عین حال انگیزه سودآوری. این گزارش مراحل مختلف این شکست را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه مداخله‌گرایی ناقص فاجعه‌بارتر از رکود کامل بوده است.

توهم تکنوکراتیک: شکست مهندسی اجتماعی در فاز “شتاب”

زمانی که گورباچف ​​در سال ۱۹۸۵ سکان هدایت کرملین را به دست گرفت، اتحاد جماهیر شوروی با چیزی مواجه بود که اقتصاددانان آن را نتیجه اجتناب ناپذیر سوسیالیسم می دانند: رکود تورمی پنهان و کاهش سرمایه. رهبران شوروی با تشخیص بیماری، اما با تجویز داروی اشتباه، مرحله اول برنامه های خود را با نام «شتاب» یا «اسکورین» آغاز کردند. این رویکرد بر این فرض غلط استوار بود که سیستم اقتصادی سوسیالیستی ذاتاً سالم است و فقط به نظم و انضباط بیشتر و تزریق سرمایه نیاز دارد. دولت با تکیه بر درآمدهای نفتی و استقراض، منابع عظیمی را به صنایع سنگین و ماشین آلات تزریق کرد. اقدامی که در ادبیات مکتب اتریش مصداق بارز «مالین سرمایه گذاری» به شمار می رود. در غیاب سیگنال‌های قیمت بازار، بوروکرات‌های دولتی راهی برای تشخیص اینکه کدام صنایع واقعاً سودآور هستند و کدام غیرسود هستند، نداشتند، بنابراین سرمایه‌ها برای پروژه‌هایی هدر می‌رفت که تقاضای واقعی برای آنها وجود نداشت.

همزمان با این تزریق کورکورانه سرمایه، گورباچف ​​یکی از مخرب ترین مداخلات اجتماعی در تاریخ شوروی را آغاز کرد: کمپین ضد الکل. از منظر اقتصادی، این اقدام نشان دهنده ناآگاهی عمیق رهبران شوروی از واقعیت های بودجه بود. مالیات بر فروش مشروبات الکلی یکی از ارکان اصلی درآمد دولت بود و حذف ناگهانی آن تعادل مالی کشور را بر هم زد. نتیجه این مداخله اجباری شکل گیری کسری بودجه عظیم بود. برای پوشش این کسری، دولت به جای کاهش هزینه ها، به ساده ترین و مخرب ترین ابزار متوسل شد: چاپ پول بدون پشتوانه. بنابراین سیاست «شتاب» نه تنها موتور اقتصاد را روشن نکرد، بلکه با برهم زدن انضباط مالی و پولی، نخستین جرقه های تورم و کمبود کالا را روشن کرد. این مرحله ثابت کرد که مشکل شوروی «کم کاری» نیست، بلکه ساختاری معیوب است که منابع را می بلعد و زباله تولید می کند.

آزادی بدون مسئولیت: تضادهای ساختاری در دوران «پرسترویکا»

با شکست مرحله اول، رهبری شوروی وارد مرحله دوم و مشهورتر اصلاحات در سال ۱۹۸۷، “پرسترویکا” شد. در این مرحله، بزرگترین خطای استراتژیک از دیدگاه اقتصاد نهادگرای لیبرال رخ داد: اعطای آزادی عمل به مدیران دولتی بدون ایجاد مسئولیت مالی و بدون آزادسازی قیمت‌ها. تصویب «قانون نهادهای دولتی» در سال ۱۳۶۶ نقطه عطفی در فروپاشی نظم اقتصادی بود. این قانون به مدیران کارخانه اجازه می‌داد تا بخشی از سود خود را حفظ کنند و در تعیین دستمزد خود مختار باشند، اما نکته مهم این بود که قیمت محصولات نهایی همچنان توسط گاسپلان (کمیته برنامه‌ریزی مرکزی) و با دستور تعیین می‌شد. این وضعیت یک عدم تعادل وحشتناک و قابل پیش بینی ایجاد کرد. مدیران دولتی که هنوز تحت حمایت یارانه های دولتی هستند و از ورشکستگی نمی ترسند، دستمزد کارگران را به شدت افزایش دادند تا محبوبیت و بقا پیدا کنند. علیرغم اینکه افزایشی در تولید کالا وجود نداشت.

پیامد طبیعی این سیاست، پدیده تورم سرکوب شده بود. پول نقد در دست مردم به شدت افزایش یافت، اما قیمت ها به طور مصنوعی پایین نگه داشته شدند. در اقتصاد آزاد، قیمت‌ها افزایش می‌یابد و تولیدکنندگان برای ایجاد تعادل انگیزه تولید خواهند داشت. اما در سوسیالیسم اصلاح شده گورباچف، مکانیسم قیمت قفل شده بود. نتیجه خالی شدن قفسه مغازه ها، تشکیل صف های طولانی و ایجاد بازار سیاه بزرگ بود. در همان زمان، «قانون تعاونی ها» در سال ۱۳۶۷ به عنوان تلاشی ناقص برای ایجاد بخش خصوصی تصویب شد. اگرچه این قانون اجازه فعالیت های اقتصادی در مقیاس کوچک را می داد، اما در غیاب حقوق مالکیت مشخص و تضمین شده و در فضایی مملو از خصومت ایدئولوژیک حزب کمونیست با مفهوم سود، این تعاونی ها بیشتر به سفته بازی و آربیتراژ روی آوردند. آنها کالاهای ارزان را به قیمت دولتی می خریدند و در بازار آزاد می فروختند. از نظر اقتصاد، این رفتار کاملاً عقلانی بود; زیرا وقتی دولت قیمت ها را دستکاری می کند، کارآفرینان به جای ایجاد ارزش، به دنبال رانت ناشی از اختلاف قیمت هستند. گورباچف ​​با ایجاد نکردن مبنای قانونی مطمئن برای مالکیت خصوصی، عملا سرمایه گذاری بلندمدت را غیرممکن کرده بود.

فرصت سوزان در رد “برنامه ۵۰۰ روزه”

اوج سردرگمی و تعلل رهبری شوروی در پاییز ۱۹۹۰ با حادثه «برنامه ۵۰۰ روزه» آشکار شد. اقتصاددانان اصلاح‌طلب با درک وخامت اوضاع، برنامه‌ای رادیکال را تدوین کردند که در واقع پذیرش دیرهنگام اصول اقتصاد بازار آزاد بود: خصوصی‌سازی سریع اموال دولتی، آزادسازی کامل قیمت‌ها، کاهش شدید هزینه‌های نظامی و دولتی، و ایجاد یک سیستم بانکی مدرن. این برنامه می توانست شوکی باشد که اقتصاد بیمار شوروی معتاد به یارانه برای رهایی از کما به آن نیاز داشت. منطق این برنامه این بود که نمی توان با قدم های کوچک از وادی سوسیالیسم به قله سرمایه داری پرید. بلکه نیازمند یک جهش ساختاری است.

اما گورباچف ​​تحت فشار کمونیست های محافظه کار و ترس از پیامدهای اجتماعی کوتاه مدت در آخرین لحظه این طرح را رد کرد. او به دنبال «راه سوم» واهی بود. راهی بین سوسیالیسم و ​​سرمایه داری که بتواند هم بازار داشته باشد و هم کنترل دولت را حفظ کند. لودویگ فون میزس و فردریش فون هایک ده ها سال پیش هشدار دادند که راه میانه ای وجود ندارد و هر مداخله ای منجر به مداخلات بیشتر و در نهایت بازگشت به دیکتاتوری یا فروپاشی خواهد شد. رد طرح ۵۰۰ روزه آخرین امید برای گذار مدیریت شده و قانونی به اقتصاد بازار را از بین برد. با این تصمیم، گورباچف ​​در واقع ابتکار عمل را از دست داد و اقتصاد را در هرج و مرج فرو برد. بازارها منتظر سیاستمداران نیستند و زمانی که اصلاحات ساختاری انجام نشد، فروپاشی خود به خود آغاز شد.

سقوط پولی و پایان راه: میراث تورمی سال ۹۱

در سال آخر، ۱۹۹۱، اقتصاد شوروی عملاً وجود خارجی نداشت و به مجموعه ای از جزایر منزوی تبدیل شد. کسری بودجه دولت به ارقام نجومی ۲۰ تا ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی رسیده بود و بانک مرکزی برای جبران آن و پرداخت حقوق کارکنان ناراضی، دستگاه چاپ پول را بدون وقفه و در سه شیفت روشن نگه داشته بود. این پدیده که اقتصاددانان پولی آن را عامل اصلی تورم می دانند، ارزش روبل را به کلی از بین برد و اقتصاد را به سمت دلاری شدن و معاملات پایاپای سوق داد. تلاش ناامیدانه و خشونت آمیز دولت با اصلاحات پاولوف در ژانویه ۱۹۹۱ برای افزایش نقدینگی از طریق طرح مبادله اسکناس های کلان ضربه ای به اعتماد عمومی بود. این اقدام در واقع نوعی مصادره اموال شهروندان و تعرض به اموال شخصی بود و نشان داد که دولت حتی در آخرین لحظات عمر خود به جای اصلاح خود دست به جیب مردم می‌زند.

در این مرحله، زنجیره‌های عرضه کالایی که قبلاً تحت دستورات حزبی فعالیت می‌کردند، از هم پاشیدند و مکانیسم بازار برای جایگزینی آن هنوز متولد نشده بود. جمهوری ها و مناطق مختلف برای حفظ منابع خود از ارسال کالا به مرکز خودداری کردند و جنگ تعرفه آغاز شد. این خلاء نهادی و هرج و مرج مطلق محصول مستقیم سیاست های گورباچف ​​بود. او ساختار قدیمی اقتصاد دستوری را ویران کرد اما اجازه نداد پایه های ساختار اقتصادی جدید بر اساس اصول مالکیت و قیمت آزاد گذاشته شود.

اتحاد جماهیر شوروی: سرنوشت اجتناب ناپذیر نبرد با اقتصاد

تحلیل نهایی این شکست تاریخی نشان می دهد که مشکل اصلی در سرعت اصلاحات نبوده، بلکه در ناسازگاری ذاتی اجزای سیستم و عدم تمایل به پذیرش واقعیت های اقتصاد بوده است. گورباچف ​​می خواست بدون آزادسازی قیمت ها انگیزه ایجاد کند. افزایش کارایی بدون خصوصی سازی واقعی؛ و بدون پذیرش ورشکستگی صنایع زیان ده، ساختار را نوسازی کند. او متوجه نشد که اقتصاد یک موجود زنده و به هم پیوسته است، نه یک ماشین مکانیکی.

تداوم مالکیت دولتی بر ابزار تولید به معنای تداوم فساد و ناکارآمدی بود. تجربه شوروی گواهی تاریخی بر این اصل لیبرال بود که آزادی اقتصادی تفکیک ناپذیر است و اقدامات نیمه تمام در گذار از اقتصاد دستوری فقط هزینه ها را افزایش می دهد. اتفاقی که در ۵ دسامبر ۱۹۹۱ رخ داد، یک حادثه سیاسی نبود، بلکه ورشکستگی اجتناب ناپذیر اندیشه ای بود که هفتاد سال تلاش کرد با قوانین طبیعی اقتصاد مبارزه کند و سرانجام تسلیم آن شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: