AKVIRAN: استقلال بانک مرکزی موضوعی است که نه تنها در ایران بلکه در جهان به یک موضوع بازتاب تبدیل شده است و باعث شده است که آیا استقلال مطلق بانک مرکزی می تواند درمانی برای بخش عمده ای از مشکلات اقتصادی مانند تورم تورم باشد؟!
از دهه ۱۹۷۰ و ۸۰ ، ایده ای از سیل تورمی در جهان وجود داشته است و تا به امروز ، بسیاری از هواداران و مخالفان به بحث و گفتگو تبدیل شده اند. استقلال بانک مرکزی. بانک مرکزی ، به عنوان مرجع پولی کشور ، وظایف بسیاری از قبیل کنترل قیمت گذاری را دارد ، نقش مهمی در اقتصاد دارد تا بتواند آینده اقتصادی این کشور را از ویرانه ها به ویرانی با سیاست های اجرایی خود منتقل کند. در این گزارش ، ما در مورد وظایف بانک مرکزی و همچنین نتایج استقلال یا استقلال بانک مرکزی بحث خواهیم کرد.
بانک مرکزی ، بیشترین ارجاع پولی در اقتصاد
بانک مرکزی مسئولیت های بسیاری در جهان دارد به طوری که شاید بخشی از نتایج ملموس شکل گرفته در اقتصاد ناشی از اقدامات بانک مرکزی باشد. به عنوان مثال ، در هر اقتصاد ، مأموریت های اساسی مانند حفظ ثبات پولی ، کنترل تورم و محافظت از ارزش ارز ملی دارد. مأموریتی که اجرای مناسب آن می تواند پایه و اساس رشد پایدار و اعتماد عمومی باشد.
مخالفان و هواداران استقلال مطلق بانک مرکزی
در این زمینه دو دیدگاه متناقض وجود دارد. اول ، دیدگاه استقلال کامل است. براساس این رویکرد ، بانک مرکزی باید از مداخله سیاسی مصون باشد و تنها با تکیه بر اصول علمی ، بر ثبات طولانی مدت اقتصاد متمرکز است ، که می تواند تحقیقات گسترده ای مانند مطالعه آنا گاریگا ، استاد برجسته دانشگاه اسکس و رابطه بین موفقیت بانک و مقاربت باشد. در آنجا ، در نقطه مقابل ، چشم انداز هارمونی ؛ طرفداران این رویکرد استقلال مطلق را ناکارآمد می دانند و معتقدند که هماهنگی نزدیک بین دولت و بانک مرکزی برای تحقق اهداف کلان اقتصادی ضروری است و برای تأیید این بیانیه ، آنها به بی ثباتی ناشی از این اختلافات اشاره می کنند. به عنوان مثال ، نوسانات شاخص دلار به دلیل اختلاف نظر ترامپ و پاول در کاهش نرخ بهره ، که نتایج مثبت هماهنگی بین بانک مرکزی و نهاد دولت را تأیید می کند ، که به وضوح خود را نشان داده است. برای بررسی این اظهارات ، بهتر است از کشوری مانند Türkiye که از منظر ساختاری شباهت های زیادی با ایران دارد ، فرار کنیم. از دیدگاه اقتصادی ، سیاسی و حتی فرهنگی ، صندوق های مشترک بین ایران و Türkiye وجود دارد که می تواند به عنوان یک مورد مناسب در نظر گرفته شود.
استقلال اردوغان -ویولا
در آغاز دهه ۱۹۸۰ ، Türkiye یکی از نمونه های موفق اقتصادهای نوظهور بود. در آن زمان ، بانک مرکزی استقلال نسبی داشت و می توانست در برابر فشار سیاسی مقاومت کند.
اما با غلظت قدرت در دست رجب طیب اردوغان و دیدگاههای مختلف وی ، روند اقتصاد مدرن در جهان روند استقلال بانک مرکزی را تغییر داده است. از سال ۲۰۰۸ ، چندین رئیس بانک مرکزی به دلیل نافرمانی از سفارشات اردوغان برای پایین آوردن نرخ بهره ، به سادگی رد شده اند. این اقدامات سرانجام باعث شد تا نوبت لیر به یکی از ناپایدار ترین ارزهای جهان تبدیل شود. همانطور که در نمودار نشان داده شده است: تورم طی سه سال گذشته به بیش از ۱۸۴ ٪ رسیده است ، که در دو دهه گذشته رکود اقتصادی ترکیه بوده است ، اگرچه زمزمه تورم امسال هنوز یک تورم ۲ رقمی است.
سقوط لیرا در پیگیری اقدامات اردوغان
نتیجه این تورم شدید سرانجام به برابری دلار و لیر ترکیه رسید ، با تورم حدود ۸۰ ٪ و نرخ بهره ۱۵ ٪ منجر به نرخ بهره منفی شد ، تقاضا برای دارایی های غیرمولد افزایش یافته و عدم اطمینان در اقتصاد ترکیه خشک شد. این دلار از ۲ لیر در سال به بیش از ۲ لیرا در سال افزایش یافت. این کاهش شدید نه تنها مالی بلکه اثرات روانشناختی آن بود. بی اعتمادی عمومی به سیاست گذار پولی ، افزایش نگرانی در محیط کسب و کار و کاهش تمایل به سرمایه گذاری طولانی مدت عواقب آن بود.
پس از وخامت اوضاع اقتصادی ، دولت ترکیه مسیر خود را پس از انتخابات تغییر داد. با انتصاب محمد شیمشاک و حافظ حافظ ، سیاست پولی برای افزایش نرخ بهره و بازسازی اعتماد عمومی حرکت کرد. تجربه Türkiye ، با توجه به شباهت های ساختاری در سیاست ، اقتصاد و حتی از نظر فرهنگی با ایران ، می تواند یک الگوی قابل توجه برای ما باشد.
ایران و بانک مرکزی مستقل یا وابسته؟
فقدان استقلال بانک مرکزی ایران سالها توسط مخالفان مورد حمله قرار گرفته است و علاوه بر تحریم ها ، علت اصلی تورم مزمن که در اقتصاد ایران خشک شده است دولت است ، دیگران فراتر رفته اند ، و حتی اگر این مجازات ها برداشته شود ، بانک مرکزی مستقل در اقتصاد ایران نیست. درک ارتباط و عدم هماهنگی بین بانک مرکزی و دولت. اما آیا واقعاً علت تورم در ایران است؟ آیا استقلال بانک مرکزی می تواند به کاهش نقش دولت در تورم کمک کند؟!
بانک مرکزی یا خانه چاپ دولت؟!
طبق گفته موسسه تحقیقات پولی بانک مرکزی، میانگین تورم سالانه در ایران در طی سالهای ۱ تا ۲ حدود ۲ درصد بود و در بعضی از سالها ، مانند ۲ ، از ۲ ٪ فراتر رفت. در همین مدت ، نسبت کسری بودجه به تولید ناخالص داخلی از حدود ۲ ٪ در دهه به بیش از ۲ ٪ در سالهای اخیر افزایش یافت. افزایشی که کسری مالی مزمن در ساختار بودجه را نشان می دهد.
این گزارش نشان می دهد که رشد پایه پولی مستقیماً با کسری بودجه دولت گره خورده است. در دهه ۱۹۸۰ ، حدود ۶۴ درصد از رشد پایه پولی ناشی از بدهی دولت به بانک مرکزی بود. این سهم در سال ۲ به ۵ ٪ رسیده است و اگرچه در ۲ کاهش یافته است ، اما هنوز حدود ۲ ٪ از رشد پایه پولی برای کسری مالی دولت است ، اما این به دلیل کاهش کسری بودجه یا حرکت دولت به سمت مالیات نبود ، بلکه ممنوعیت وام مستقیم دولت است.
در این مدت ، دولت سعی کرده است مستقیماً از طریق بانک ها حرکت کند ، که با سالهای گذشته فرقی نکرده است.
یافته های این گزارش نشان می دهد:
- افزایش یک درصد در کسری بودجه می تواند پایه پولی طولانی مدت را تا ۳.۵ درصد افزایش دهد
- همین افزایش ۴.۹ درصد به نقدینگی و ۲ ٪ به نرخ تورم طولانی مدت می افزاید
به عبارت ساده ، کسری بودجه به تنهایی ۵ ٪ از تغییر طولانی مدت تورم در ایران را توضیح می دهد. سهمی که حتی بیشتر از بسیاری از شوک های خارجی مانند تحریم ها یا نوسانات قیمت نفت است.
اصلاحات ساختاری مورد نیاز است و انتقاد خاص دولت نیست
لازم به ذکر است که در ایران ، مسئله عدم استقلال بانک مرکزی نمی تواند به یک دولت خاص محدود شود. این مشکل ریشه در ساختارهای نهادی و قانونی دارد. بدون اصلاحات اساسی ، تغییر دولت ها تأثیر زیادی در سیاست های پولی نخواهد داشت. سرانجام ، تجربه دهه گذشته Türkiye نشان می دهد که حتی دولت های متمرکز نیز در مواجهه با فشار تورم مجبور به بازگشت به اصول سیاست کلاسیک هستند و این می تواند یک کلاس برای سیاست گذاران در سراسر جهان باشد.
با توجه به موارد فوق ، می توان خاطرنشان کرد که اگرچه هماهنگی بزرگ بین دولت و بانک مرکزی در ایران تا به امروز جریان داشته است ، به جای نتایج مثبت ، تأثیر این هماهنگی بر اقتصاد ایران خود را نشان داده است. ممکن است گفته شود که اگر اقتصاد ایران با حفظ تعاملات سازنده این نهاد پولی با دولت به سمت استقلال بانک مرکزی حرکت کند ، نتایج بهتری در توسعه این کشور حاصل می شود.