اثرات جنگ ۱۲ روزه بر تجارت ایران

فناوری مالی نوجا (رونیتو)

جنگ ۱۲ روزه ردپای خود را در آمارهای تجاری نشان داد. تغییر مسیر بازارها و تمرکز شدید بر چند بندر و کالا، شکنندگی زنجیره صادرات و واردات کشور را آشکار کرد.

جنگ ۱۲ روزه کوتاه مدت نه تنها یک بحران نظامی بود. اقتصاد را به سرعت تغییر داد و ردپای این تغییر را در آمار تجارت خارجی می توان دید. صادرات در ساده ترین تعبیر به معنای کالاها و خدماتی است که از کشور خارج می شوند و واردات به معنای کالاها و خدماتی است که وارد کشور می شود. ترکیب این دو و جهتی که کالاها از آن می روند یا می آیند تصویری از «پیچیدگی تجارت» به دست می دهد. وقتی بازارها متمرکز و مقاصد محدود هستند، هرگونه شوک سیاسی یا گمرک لجستیک ایران می تواند کل جریان تجارت را مختل کند. آنچه را که آمار تابستان پس از جنگ به خوبی نشان داد.

داده های گمرک نشان می دهد که هم صادرات و هم واردات در تابستان نسبت به بهار افزایش یافته است. بخشی از این رشد، بازگشت فعالیت پس از وقفه ناشی از جنگ و تعطیلات است، اما در کنار آن، الگوهای ساختاری مهمی نیز به وجود آمد. بیش از ۷۰ درصد صادرات کشور به پنج شریک اصلی یعنی چین، عراق، امارات، ترکیه و افغانستان انجام می شود. پیش از تابستان سهم چین بیش از ۳۰ درصد بود، اما پس از جنگ، سهم چین کاهش یافت و سهم ترکیه به ویژه به دلیل جهش صادرات گاز طبیعی به این کشور افزایش چشمگیری داشت. این تغییر نشان می دهد که تغییرات ناگهانی در الگوی تقاضا و بازارها می تواند تعادل ارزشی صادرات ما را تغییر دهد.

یکی دیگر از نشانه های فشار وابستگی به زیرساخت های خاص است. بندر شهید رجایی به عنوان یک گلوگاه مهم صادراتی، سهم صادرات خود را در تابستان از ۱۶ درصد در بهار به بیش از ۴۳ درصد افزایش داد. حادثه ای که در اثر آتش سوزی اردیبهشت و جابجایی جریان بار رخ داد نشان می دهد که اختلال در یک نقطه می تواند تغییرات گسترده ای ایجاد کند. از نظر کالا، ده قلم اصلی صادرات که حدود ۴۰ درصد ارزش صادراتی را تشکیل می‌دهند، در حوزه‌های پتروشیمی، معدنی و فلزات متمرکز است و نیمی از این محموله‌ها معمولاً به چین می‌رود. به عبارت دیگر، هم تنوع مقصد و هم تنوع محصول محدود است.

در بخش واردات، امارات متحده عربی، چین، ترکیه، هند و آلمان پنج منبع اصلی هستند و ترکیب کالاها نشان می دهد که در نیمه اول سال واردات اقلام اساسی و حتی طلای خام (بیش از ۱.۷ میلیارد دلار عمدتاً قبل از جنگ) قابل توجه بوده است. اما پس از جنگ واردات طلا کاهش یافت و مبدأ برخی کالاها مانند سویای اصلاح شده ژنتیکی از هلند به امارات منتقل شد که این امر ترکیبی از دلایل لجستیکی و امنیتی دارد.

نتیجه واضح است: ساختار تجاری ایران در برابر شوک های خارجی آسیب پذیر است. تمرکز مقاصد و کالاها، وابستگی به تنگناهای خاص حمل و نقل و عدم انعطاف در زنجیره تامین، خطرات جدی تولید و عرضه را افزایش می دهد. برای تاب آوری بیشتر، لازم است سیاست گذاران بسته عملیاتی را اجرا کنند: تنوع بخشی به بازارهای صادراتی و گشایش به بازارهای جدید، ارتقای ارزش افزوده در زنجیره کالا به جای صادرات خام، تقویت زیرساخت های بندری و لجستیکی، ایجاد مسیرها و انبارهای پشتیبان برای مواقع بحران، توسعه کانال های مالی و بیمه ای برای حفظ دوره نابسامان اقتصادی در زنجیره کالا. کاهش هزینه های دسترسی به بازارها

دلگرم کننده است که تابستان پس از جنگ نشان دهنده بازگشت نسبی به تجارت است. اما تجربه نشان می دهد که بازگشت به حالت عادی بدون تغییر ساختار عمیق تجارت و ایجاد شبکه های جایگزین، اقتصاد را در برابر هر گونه شوک بعدی آسیب پذیر خواهد کرد. سیاست گذاری هوشمند و داده محور اکنون برای تبدیل تجارت کشور از یک خط شکننده به یک شبکه انعطاف پذیر ضروری است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: