به گفته گروه بین المللی TASNIM ، حمله اخیر ایالات متحده به ایران به بهانه مقابله با برنامه هسته ای تنها آخرین پیوند از خصومت واشنگتن با تهران است. نگاهی به شش دهه سیاست های خصمانه ایالات متحده علیه ایران نشان می دهد که این داستان فراتر از پرونده هسته ای است و ریشه در مخالفت طولانی ایالات متحده با استقلال و پیشرفت کشور ایران دارد.
پس از سالها رویارویی غیرمستقیم ، در ۲۳ ژوئن ۱۴۰۴ ، دشمن صهیونیستی مجبور شد ملت ایران ، به ویژه توانایی های بازدارنده آن در مناطق هسته ای و دفاعی را هدف قرار دهد. حمله ای که اقدامات غربی در آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در روز قبل (۲۲ ژوئن) زمینه های قانونی را فراهم کرد. با این حال ، پس از آنکه رژیم صهیونیستی نتوانست به هدف برسد ، ایالات متحده جنایی با ادعای ادعاهای غیرواقعی برای جلوگیری از ساخت بمب اتمی به زیرساخت های مهم کشور در منطقه هسته ای حمله کرد.
مسئله هسته ای سالها ابزاری به بهانه فشار و تهدید علیه ملت ایران توسط ایالات متحده و غرب بوده است. در حقیقت ، برای بیش از دو دهه ، آنها ادعا کرده اند که ایران چند ماه یا هفته به بمب اتمی رسیده است ، اما هرگز به واقعیت تبدیل نشده است زیرا جمهوری اسلامی ایران به دنبال ساختن یک بمب اتمی نیست ، و این صرفاً بهانه ای برای تحریم ها و تخلفاتی است که قبلاً وجود داشته است.
اما یک مطالعه تاریخی نشان می دهد که خصومت ملت آمریکا با ملت ایران نه تنها به ملت هسته ای بلکه به دلیل استقلال و مخالفت با ایالات متحده و همچنین جلوگیری از غارت منابع و ثروت ملی است. در حقیقت ، اگر این مسئله هسته ای نباشد ، آنها به دنبال بهانه دیگری برای مقابله با ملت ایران خواهند بود. در اینجا برخی از تاریخ ، دلایل و بهانه های ایالات متحده برای خصومت و فشار بر ملت ایران آورده شده است:
کودتای ۲۸ اوت و دیکتاتوری Pahlavi 25 ساله و ۲۵ ساله: این کودتا در ۲۸ اوت علیه دولت ملی دکتر محمد موساج در سال ۱۳۳۲ انجام شد. دولت موساج نفت ملی ، با حمایت جامع از مرحوم آیت الله کاشانی برای ایجاد استقلال سیاسی-اقتصادی برای این کشور علیه استعمار انگلیس. از آنجا که ملی شدن نفت ایران منافع اقتصادی و سیاسی استعمارگران و اعلان ها ، به ویژه انگلیس و ایالات متحده را در معرض خطر قرار داد ، کودتایی علیه دولت ملی ماساج طراحی شد و در ۲۸ اوت سال ۱۳۳۲ اجرا شد. به عنوان نتیجه این کوپ ، دولت ملی ایران فرو ریخت و دیکتاتوری محمد ریزا پاهلاوی در این کشور دوباره خواسته شد. در طی این ۲۵ سال ، دولت دوم پهلوی ، به عنوان یک دولت کامل ، منافع سیاسی ، امنیتی و اقتصادی ایالات متحده و دیکتاتوری و ثروت ثروت تحمیل شده به مردم ایران را تضمین کرد.
شکل ۱: کودتای ۲۸ اوت
حمایت کامل از شاه علیه انقلاب اسلامی مردم ایران: دولت آمریکا کاملاً از شاه حمایت کرد تا در برابر انقلاب اسلامی بایستد و از موفقیت آن جلوگیری کند. رئیس جمهور ایالات متحده جیمی کارتر در ۱۰ ژانویه سال ۱۹۷۶ به تهران سفر کرد تا حمایت کامل واشنگتن را از محمد رضا پهلوی ارائه دهد. وی در پیام خود ایران را “جزیره ثبات” در یکی از ناراحت کننده ترین مناطق جهان خواند. ایالات متحده همچنین از سرکوب و قتل پادشاه توسط شاه حمایت کرد و در روزهای نزدیک انقلاب اسلامی ، سفر ژنرال رابرت هیر به ایران آخرین تلاش دولت ایالات متحده برای حفظ دوم دولت پهلوی بود که کار نمی کرد.
شکل ۲: سفر کارتر به ایران در سال ۱۹۷۶
پشتیبانی از کودتای نوزا: اقدامات ایالات متحده علیه مردم ایران پس از ادامه انقلاب اسلامی به شدت ادامه یافت. به عنوان مثال ، حمایت ایالات متحده از کودتای نوجه در ژوئیه سال ۱۳۵۹. این کودتای برای سرنگونی سیستم تازه کار جمهوری اسلامی و بازگرداندن دولت پهلوی توسط گروهی از هواداران رژیم سابق ، با حمایت ایالات متحده و برخی از کشورهای منطقه ، برنامه ریزی شده بود. مأمورین کودتایی قصد داشتند که تهران را بمباران کنند و امام خمینی و رهبران سیستم را با استفاده از پایگاه هوایی شهید نوجه در نزدیکی حدمان ترور کنند. در تصویر زیر ، اعترافات ناصر راکنی یکی از عوامل کودتای Nouge است که به نقش آمریکایی در کودتای ماسک و کمک های مالی ایالات متحده به کودتا اشاره دارد.
شکل ۳: ناصر راکنی یکی از عوامل کودتای نوزا را اعتراف می کند
حمایت از گروه های تروریستی (Mojahedin -Komla): یکی دیگر از اقدامات ایالات متحده علیه مردم ایران در آغاز انقلاب اسلامی ، حمایت از گروه های تروریستی ، به ویژه منافقین بود. ایالات متحده این دو هدف را دنبال کرد ، که اولی آن سرنگونی سیستم اسلامی تازه کار در ایران و دوم ، تقسیم ایران به کشورهای کوچک و ضعیف با هدف غارت و وابستگی آسان تر بود. وال استریت ژورنال در یکی از شماره های خود ، در مقاله ای در مورد اهداف ارتباطات ایالات متحده با موژدین نوشت: “اگر رژیم سرنگون شود ، از طریق یک قیام عمومی و اتحاد مخالفان داخلی با نیروهای عقب نشینی از ارتش و وحدت این دو منبع با Mek”. [1]
شکل ۴: دیدار با جان مک کین ، رئیس کمیته نیروهای مسلح ایالات متحده با مریم رجاوی
پشتیبانی کامل از صدام در جنگ تحمیل شده: ایالات متحده تلاش های گسترده ای برای تحریک صدام حسین برای شروع جنگ علیه ایران انجام داد. وزیر امور خارجه فرانسه ، طارق عزیز به نقل از طارق عزیز گفت: داستان جنگ ایران -عراق عملاً در ژوئیه سال ۱۳۵۹ آغاز شد. هنگامی که مشاور امنیت ملی ایالات متحده برژینسکی به اردن سفر کرد و با صدام در مرز اردن -عراق ملاقات کرد. در این جلسه ، وی به صدام اطمینان داد که ایالات متحده در این راه به طور کامل از دولت عراق حمایت خواهد کرد. [۲]علاوه بر این ، یکی از اولین اقدامات ایالات متحده برای حمایت و حمایت از صدام ، حذف عراق از لیست کشورهایی بود که از تروریسم حمایت می کنند. این حرکت راه را برای تجهیز سلاح های عراق هموار کرد. از آنجا که تا زمانی که عراق در لیست کشورهای تروریستی قرار داشت ، خرید سلاح از صدام از کشورهای غربی ، به ویژه ایالات متحده امکان پذیر نبود.[۳]
شکل ۵- جلسه نماینده دونالد رامسفلد با صدام در سال ۱۹۸۳
علاوه بر این ، ایالات متحده فکر می کرد که به ظرفیت اقتصادی ایران در طول جنگ تحمیل شده ضربه بزند و به دلیل وابستگی اقتصادی این کشور به نفت ، ایالات متحده از ابتدای وابستگی اقتصادی کشور به نفت در تلاش است تا قیمت نفت و تانکرها را کاهش دهد (بین سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۸). “با ایران چه باید کرد؟ هر چه پولی به رگهای عراقی تزریق نشود نتیجه نمی گیرد ؛” فقط یک درب امید وجود دارد ، شاید با سقوط قیمت نفت ایران ، و ماشین جنگی وی از بین می رود. “
جدول ۱- تولید ، صادرات و درآمد نفت ایران در سالهای جنگ
علاوه بر این ، ایالات متحده سعی کرده است از محکوم کردن وضوح عراق برای استفاده از سلاح های شیمیایی و میکروبی با لابی خود جلوگیری کند.
تحریم های اقتصادی: پس از آنکه ایالات متحده نتوانست مردم ایران را با اقدامات نظامی و امنیتی مجبور کند ، در ابتدا به تحریم های اقتصادی بر حقوق بشر تحمیل شد و متعاقباً دستیابی به پیشرفت هسته ای ، سیاست های منطقه ای و دفاعی که در دهه ۱۹۹۰ به اوج خود رسید.
مخالفت با سیاست های منطقه ای ایران: آمریکا همواره از گسترش الگوی انقلاب اسلامی در منطقه غرب آسیا طی دهه های گذشته ترسیده است. از آنجا که گسترش این الگوی منجر به افزایش تمایلات استقلال و ضد آمریکایی شده است و ملت های منطقه تحت فشار قلدری آمریکایی قرار نمی گیرند. ترویج این الگوی به معنای از دست دادن منافع سیاسی ، اقتصادی و امنیتی آمریکا و متحدین آن در غرب آسیا خواهد بود. بنابراین ، از آغاز انقلاب اسلامی ، ایالات متحده در تلاش بوده است تا درگیری بین کشورهای منطقه با جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند ، که تاکنون ادامه داشته است. از طرف دیگر ، با راه اندازی فتنه های مختلف مانند داعش ، سعی کرده است که ایران و بازیگران را مطابق با آن تضعیف یا از بین ببرد. در عین حال ، با تحریم های اقتصادی و جنگ رسانه ای علیه ایران ، آنها بخش دیگری از سیاست های ایالات متحده علیه سیاست منطقه ای ایران هستند.
موارد فوق نشان می دهد که خصومت آمریکایی محدود به توانایی مسالمت آمیز هسته ای نبوده و تمام تلاش های وی این بوده است که الگوی استقلال و قدرت مانند جمهوری اسلامی ایران گسترش نمی یابد. الگویی که تمام تلاش او برای جلوگیری از استعمار و غارت همه کشورها توسط قدرتهای متکبر است. بنابراین برنامه هسته ای صرفاً بهانه ای و پله ای از خواسته های آمریکا است و عقب نشینی آن منجر به ایالات متحده به موضوعات دیگر می شود.
در حقیقت ، وجود غنی سازی هسته ای این صنعت را به موانع خواسته های نامشروع آمریکایی ها تبدیل می کند و اگر ایران غنی سازی را رها کند ، آمریکایی ها به توانایی دفاعی ما ، صنعت موشکی می روند. علاوه بر این ، ایالات متحده با در نظر گرفتن قابلیت های دفاعی ایران به دنبال تغییر و تجزیه رژیم ایران است. به دلیل منابع غنی و موقعیت ژئوپلیتیکی ایران ، هیچ دولت قدرتمندی تحت ما نخواهد بود. در نتیجه ، مخالفت ایالات متحده با ایران نه تنها به بهانه سیاست های هسته ای ، موشکی و منطقه ای بلکه مخالفت با یک ایران قوی و مستقل است.
پاورقی:
[۱] https://irdc.ir/fa/news/8194
[2] https://iki.ac.ir/node/6230
[3] https://defapress.ir/fa/news/546274
پایان پیام/
منبع:تسنیم