ECUARAN: در حالی که دولت ترامپ در تلاش است تا صنعت ساخت تراشه را در خاک آمریکا تقویت کند ، تلاش های دولت وی برای نجات شرکت تراشه اینتل ، هنگامی که یکی از شرکت های برتر آمریکایی در جهان ، نتوانست نتایج انتظار داشته باشد. برای احیای صنعت تراشه در ایالات متحده ، دولت آن باید شرکت های جهانی را ترغیب کند تا با از بین بردن موانع ، کارخانه ای را در ایالات متحده بسازند.
به گفته اکوران ، اینتل چقدر قدرتمند سقوط کرده است. نیم قرن پیش ، تولید کننده تراشه آمریکایی نمونه ای موفق از فناوری پیشرفته بود و بر بازار رایانه شخصی حاکم بود و برای مدت کوتاهی به دومین شرکت با ارزش جهان تبدیل شد.
با این حال ، اینتل این روزها پانزدهمین شرکت با ارزش تراشه در جهان نیست و در واقع هر یک از تراشه های پیشرفته مورد استفاده در زمینه هوش مصنوعی را فراهم می کند.
تراشه ها در قرن بیست و یکم از همیشه قدرتمندتر شده اند. آنها به طور فزاینده ای برای دفاع بسیار حیاتی هستند و در رقابت هوش مصنوعی بین ایالات متحده و چین می توانند تفاوت بین پیروزی و شکست را تعیین کنند. حتی طرفداران تجارت آزاد اهمیت استراتژیک نیمه هادی ها را می دانند و نگران وابستگی جهان به تراشه های پیشرفته در TSMC تایوان هستند ، زیرا این جزیره با حمله چین روبرو است. تولید تراشه یک تخصص بسیار بالا است و یک فرآیند پیچیده است که نیاز به جهانی شدن دارد. در چنین شرایطی ، مداخله در بازارها می تواند شکست بخورد ، همانطور که اینتل به وضوح این را نشان می دهد.
این غرور باعث شد تا این شرکت از هر دو تلفن هوشمند و هوش مصنوعی دور شود. قانون تراشه های جو بایدن ، که هدف آن تقویت تولید تراشه در خاک ایالات متحده بود ، ۵ میلیارد دلار کمک مالی و تا ۵ میلیارد دلار تعهد کرد. اما این شرکت در دست و پا است. اینتل بسیار بدهکار و سخت است که از آن استفاده کنید.
سرمایه مورد نیاز برای نجات شرکت هنوز در حال افزایش است. براساس یک تخمین ، اینتل باید در چند سال آینده بیش از ۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری کند تا در ساخت تراشه های پیشرفته موفق شود. حتی اگر دولت ایالات متحده این مبلغ را در شرکت سرمایه گذاری کند ، هیچ تضمینی برای موفقیت نخواهد داشت. گفته می شود اینتل آخرین روند تولید خود را نرم کرده و فروش آن رو به کاهش است و ممکن است اوضاع بدتر شود.
رویکرد دولت بایدن به اینتل با شکست مواجه شد ، اما دونالد ترامپ می تواند اوضاع را بدتر کند. وی تعرفه هایی را برای واردات تراشه تهدید کرده است و ممکن است سعی کند شرکت هایی مانند Nvidia را مجبور به استفاده از اینتل برای ساخت تراشه کند. این اقدامات ممکن است برای اینتل زمان بخرد ، اما به قیمت خود آمریکا خواهد بود.
آمریکا چه باید کرد؟ یک درس این است که مردم آمریکا امیدوار باشند که اینتل را حفظ کنند. این شرکت می تواند کارخانه های خود را به یک سرمایه گذار ثروتمند مانند SoftBank بفروشد. اینتل حتی ممکن است در آن زمان با TSMC رقابت نکند. خرید سهام اینتل فقط چیزها را پیچیده تر می کند.
این منجر به درس دوم می شود: نگاهی فراتر از اینتل و حل مشکلات سایر سازندگان تراشه. TSMC به دنبال گسترش فعالیت های خود است. این شرکت در تایوان با کمبود زمین برای کارخانه های بزرگ روبرو است و نیروی کار آن پیرتر می شود. این شرکت پیش از این متعهد شده بود ۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری کند تا تراشه ایالات متحده را بیاورد. سامسونگ ، یک تراشه کره جنوبی که موفقیت بیشتری نسبت به اینتل دارد ، در تگزاس کارخانه ای را راه اندازی می کند ، اما پیشرفت کند بوده است. سامسونگ و TSMC هر دو با کمبود کارگران ماهر و مجوزهای تأخیر روبرو هستند.
آخرین درس این است که حتی اگر تولید تراشه داخلی باعث مقاومت آمریکا شود ، نمی تواند خود را از سایر نقاط جهان جدا کند. یکی از دلایل این است که زنجیره تأمین تراشه بسیار تخصصی است و ورودی های کلیدی از سراسر جهان ، از جمله لیتوگرافی ماوراء بنفش ، از هلند و ابزارهای تولید تراشه از ژاپن وارد می شوند. دلیل دیگر این است که تایوان و امنیت آن هنوز هم حیاتی خواهند بود. حتی در پایان این دهه ، هنگامی که کارخانه سوم TSMC در ایالات متحده قرار است تولید تراشه های ۲NM را آغاز کند ، احتمالاً دو سوم این نیمه هادی ها در این جزیره ساخته می شوند.
آقای ترامپ برای مقاومت در برابر زنجیره های تأمین تراشه ایالات متحده به یک استراتژی منسجم نیاز دارد. یک سیاست معقول در مورد تراشه و تسهیل قوانین صدور مجوز و ایجاد برنامه هایی برای آموزش مهندسین ، ساخت و ساز کارخانه ایالات متحده را جذاب می کند. دولت ایالات متحده به جای استفاده از تعرفه به عنوان اهرم ، باید از واردات ماشین آلات و افرادی که از تولید تراشه پشتیبانی می کنند استقبال کند.
صنعت تولید تراشه ده ها سال طول کشید تا تکامل یابد. این صنعت برای دوره جهانی سازی ساخته شده است. هنگامی که ناسیونالیست های اقتصادی سیاست های خود را بر اساس خودکشی می سازند ، خود را در معرض یک کار دشوار قرار می دهند – اگر غیرممکن نباشد.