کوئنتین تارانتینو به عنوان یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین کارگردانان تاریخ سینما شناخته میشود و حالا او میگوید که تنها یکی از فیلمهایش به نظرش یک «شاهکار» است.
تارانتینو فیلمسازی است که نام او همواره با تصاویر شوکآور، صحنههای بهغایت خشن، روایتهای مبتنی بر بازنویسی تاریخ و گفتوگوهایی با دقت مثالزدنی پیوند خورده است. دهمین فیلم او که قرار بود واپسین اثر سینماییاش باشد، نهایتاً کنار گذاشته شد و همین مسئله آینده حرفهای او و زمان دقیق بازنشستگیاش را در هالهای از ابهام قرار داده است.
اکنون فرصت مناسبی برای بازنگری و مرور همه فیلمهای ساختهشده توسط تارانتینو به شمار میرود. خود او نیز در گفتوگوهای اخیرش به بیان دیدگاههای شخصی درباره برخی از مهمترین آثارش پرداخته است. تارانتینو در اوایل دهه ۱۹۹۰ با فیلمهای Reservoir Dogs و Pulp Fiction بهطور ناگهانی در صحنه سینما مطرح شد.
با این حال، در یک گفتوگوی جدید در پادکست The Church of Tarantino، او در مورد اینکه کدامیک از فیلمهایش را بهنوعی «خوب» میداند توضیح داد. به باور خودش، فیلم Inglourious Basterds بهترین ساخته او محسوب میشود، اما Kill Bill را «نهاییترین فیلم تارانتینویی» قلمداد میکند؛ اثری که به گفته او هیچکس دیگری نمیتوانست آن را خلق کند. از دیدگاه او، تمامی اجزای Kill Bill به شکلی عریان و تکهتکه شده از اعماق تخیل، ناخودآگاه، علاقهها، شور و شوق و حتی وسواس شخصیاش برآمدهاند و همین موضوع سبب میشود این فیلم اثری باشد که او برای ساختنش زاده شده است. در عین حال، Once Upon a Time in Hollywood اثری است که او شخصاً بیش از هر فیلم دیگری به آن علاقه دارد. او گفت:
فیلم Once Upon a Time in Hollywood محبوبترین ساخته من است، Inglourious Basterds بهترین اثر من است، اما Kill Bill فیلمی است که بیش از هر چیز معرف هویت سینمایی من است؛ فیلمی که هیچکس دیگری قادر به ساختنش نبود. هر جزء آن همچون تکهای خونین و ریشهدار از تخیلات و ذهنیات من بیرون کشیده شده است. به همین دلیل باور دارم Kill Bill همان فیلمی است که برای ساختنش متولد شدم. با این حال، Inglourious Basterds شاهکار من است، ولی Once Upon a Time in Hollywood عزیزترین فیلم نزد من باقی میماند.
به نظر من Inglourious Basterds بهترین فیلمنامهای است که نوشتهام و پس از آن The Hateful Eight و Once Upon a Time in Hollywood در جایگاه بعدی قرار میگیرند. با این وجود، بخشی در The Hateful Eight وجود دارد که مرا به این باور رسانده که احتمالاً بهترین کارگردانی من روی یک متن متعلق به خودم همانجا صورت گرفته است. زیرا در این فیلم، متن از ابتدا کامل و مستحکم نوشته شده بود، بنابراین نیازی نداشتم آن را همچون Kill Bill از نو بیافرینم یا بازسازی کنم. در نتیجه فکر میکنم Hateful Eight بهترین نمونه از خدمتگزاری من به متن و فیلمنامهام بهعنوان یک کارگردان است.
فیلم Inglourious Basterds اخیراً در نظرسنجی انجامشده توسط روزنامه The New York Times که صدها تن از فعالان و متخصصان حوزه سینما در آن شرکت داشتند، بهعنوان بهترین اثر کوئنتین تارانتینو در قرن حاضر انتخاب شد. در این نظرسنجی، این فیلم در رتبه چهاردهم فهرست برترین آثار سینمایی قرن بیست و یکم جای گرفت، در حالی که Once Upon a Time in Hollywood موفق شد رتبه ۴۴ را به دست آورد. بنابراین میتوان چنین برداشت کرد که همکاران تارانتینو در این ارزیابی با یکدیگر همنظر بوده و بر سر جایگاه شاخصترین ساختههای او اتفاقنظر دارند.
در ارتباط با میراث سینمایی کوئنتین تارانتینو، باید گفت که او ظاهراً در درک کیفیت کارنامه شخصی خود از سطح مناسبی از خودآگاهی برخوردار است، چراکه بسیاری از منتقدان نیز معمولاً Inglourious Basterds یا Once Upon a Time in Hollywood را در زمره برترین فیلمهای کارنامه او قرار میدهند. در مقابل، Kill Bill هرچند از نظر اعتبار و نفوذ انتقادی همسنگ این دو فیلم نیست، اما جایگاه آن در کلیت فیلمشناسی تارانتینو بهقدری برجسته است که همواره بهعنوان بخشی جدانشدنی از میراث سینمایی او به یاد آورده خواهد شد.
اکنون که تارانتینو ممکن است در آستانه پایان دادن به دوران فعالیت خود در هالیوود باشد، اظهارنظرهای او درباره مسیر حرفهایاش از اهمیت بیشتری برخوردار میشود، چراکه بهطور دقیق نشان میدهد کدامیک از ساختههای او بیشترین شانس را برای ماندگاری و گذر موفق از آزمون زمان خواهند داشت. این مصاحبه همچنین بار دیگر بر گستره تنوع در کارنامه یک فیلمساز خلاق تأکید میگذارد، زیرا هر فیلم کارکرد متفاوتی دارد، اما در مجموع، همه آثار همچون قطعات یک پازل در شکلدهی به تصویر کامل زندگی حرفهای یک کارگردان نقش ایفا میکنند.
در خصوص بحث «بهترین»، «محبوبترین» و «فیلمی که برای ساختن آن زاده شده» از نگاه تارانتینو، میتوان دیدگاههای گوناگونی را مطرح کرد. اما میتوان استدلال کرد که Pulp Fiction بهترین فیلم تارانتینو است، هرچند این اثر در قرن بیست و یکم ساخته نشده است. با این حال منطقی به نظر میرسد که هم خود کارگردان و هم بخش بزرگی از جامعه سینمایی، عنوان بهترین را به Inglourious Basterds بدهند. در مورد Once Upon a Time in Hollywood باید توجه داشت که انتخاب «محبوبترین» همواره امری کاملاً سلیقهای است، اما همین موضوع که کارگردان مستقیماً از علاقه شخصی خود پرده برداشته، برای مخاطبان جالب توجه است.
از سوی دیگر، Kill Bill بیش از آنکه بر پیچیدگیهای روایی و مضامین عمیق متکی باشد، بر جلوههای بصری و ملودرام پرهیجان استوار است. همین ویژگی موجب میشود بتوان بهدرستی گفت که تنها تارانتینو قادر به خلق چنین اثری بوده است، چراکه فقط او میتوانست به چنین پیچشهای غیرمنتظره و اغراقآمیز دست یابد. در نهایت، طرفداران و منتقدان ممکن است برداشتهای متنوعی از کارنامه سینمایی کوئنتین تارانتینو داشته باشند، اما در بسیاری از موارد احتمالاً در ارزیابیهایی که خود او درباره آثارش ارائه کرده است با او همعقیده خواهند بود.