پیش از نابودی بورس اصلاح قوانین را شروع کنید

پیش از نابودی بورس اصلاح قوانین را شروع کنید

علیرضا مبصر؛ گروه بورس: بازار سرمایه این روزها در محاصره سه دشمن بی‌امان گرفتار شده است: نرخ بهره سنگین، بحران انرژی و قوانین ناکارآمد. از یک سو، اوراق بدهی با سود ۳۵ درصدی، خون نقدینگی را از رگ‌های بورس می‌مکد؛ از سوی دیگر، قطعی‌های گسترده برق، صنایع مادر را نیمه‌تعطیل کرده و حتی امید به تداوم تولید در واحدهای کوچکتر را با بحران تأمین گازوئیل به یأس بدل کرده است. در این میان، قوانین محدودکننده‌ای چون دامنه نوسان دستوری، بازار را به قفسی آهنین بدل کرده که حتی در روزهای آرام هم نفس کشیدن در آن دشوار است.
این ترکیب مرگبار از ریسک‌های سیستماتیک و ضعف‌های ساختاری، نه‌تنها سهامداران را به خاکریز آخر مقاومت کشانده، بلکه ضرورت اصلاحات فوری و جسورانه را به یک مطالبه اجتناب‌ناپذیر تبدیل کرده است. حالا پرسش این است: آیا سازمان بورس جسارت شکستن این چرخه فرسایشی را دارد؟

اصلاحات ساختاری خواه در سیاست باشد خواه در اقتصاد و یا حتی در مکانیسم های اشتباه بازار، نقشه منجی را بازی خواهد کرد

فشار مضاعف نرخ بهره و رکود در بازار سهام

بازار سهام در یکی از سخت‌ترین مقاطع سال‌های اخیر قرار گرفته است. نرخ بهره اوراق اخزا به مرز ۳۵ درصد رسیده و این یعنی رقیبی جدی برای بازار سهام شکل گرفته است؛ جایی که سرمایه‌گذاران بدون ریسک می‌توانند بازدهی قابل‌توجهی کسب کنند. طبیعی است که در چنین شرایطی، بخشی از نقدینگی به سمت بازار بدهی کوچ کند و فشار فروش بر سهام افزایش یابد.
این نرخ‌های بالا، با جذب سرمایه از بازار سهام، عملاً بر رکود حاکم بر بورس دامن زده‌اند. معاملات کم‌رمق، صف‌های فروش فرسایشی و کاهش انگیزه برای ورود پول تازه، تصویری است که این روزها در تالار شیشه‌ای دیده می‌شود؛ روزهایی سخت که سهامداران نه‌تنها امیدی به جبران زیان‌های خود ندارند، بلکه ابزار دفاعی مؤثری هم در برابر این موج فشار در اختیارشان نیست.

قطعی برق؛ از رکود صنایع تا شعله‌ور شدن تورم

قطع گسترده برق این روزها مستقیماً صنایع فولاد و سیمان را نشانه گرفته و ظرفیت تولید آن‌ها را به‌شدت کاهش داده است. بسیاری از فعالان و تحلیلگران بازار سهام تصور می‌کنند که هر زمان این اتفاق می‌افتد، قیمت سیمان افزایش می‌یابد و این می‌تواند به رشد سودآوری شرکت‌های این حوزه منجر شود. اما واقعیت کاملاً برعکس است؛ این همان نقطه تلاقی است که صنعت سیمان را بیش از همیشه در باتلاق فرو می‌برد.

صنعت سیمان اکنون از دو سو تحت فشار است: از یک‌سو، رکود عمیق بازار مسکن باعث کاهش تقاضای مصرفی شده و فروش این شرکت‌ها را محدود کرده است. از سوی دیگر، قطعی‌های مکرر برق مستقیماً ظرفیت تولید را کاهش می‌دهد و حتی تلاش برخی واحدها برای ادامه فعالیت با دیزل نیز به دلیل بحران تأمین گازوئیل بی‌نتیجه مانده است.

نتیجه چنین زنجیره‌ای از اختلالات، نه افزایش واقعی سود، بلکه رشد هزینه‌ها، افت تولید و فشار مضاعف بر تراز مالی شرکت‌هاست. با این حال، برهم خوردن توازن عرضه و تقاضا در نهایت باعث می‌شود قیمت سیمان در بازار بالا برود؛ اما این گرانی نه از محل بهبود عملکرد بنگاه‌ها، بلکه از مسیر فشار قیمتی بر مصرف‌کننده و انتقال مستقیم موج تورمی به اقتصاد حاصل می‌شود. این ریسک کاملاً سیستماتیک است، از اختیار بنگاه‌ها خارج و بار آن همزمان بر دوش سهامداران و مردم سنگینی می‌کند.

با بررسی صنعت سیمان این نتیجه قابل برداشت است؛حال که صنایع بورسی در زمستان گاز ندارند و در فصل تابستان برق، نمی توان انتظار رونق بازار را بر مبنای سودآوری آنها داشت اما حداقل اصلاح قوانین دست و پا گیر مسیر را برای رونق درونی بازار فراهم می کند

قوانین ناکارآمد و خفقان دامنه نوسان

در کنار فشارهای کلان اقتصادی، ساختار معیوب قوانین معاملاتی نیز به تشدید بحران بازار سهام دامن زده است. دامنه نوسان دستوری که از سال ۱۳۹۹ به‌صورت مقطعی و گاه گسترده اعمال شده، عملاً به خفقان معاملاتی منجر شده است. این محدودیت نه‌تنها مسیر طبیعی کشف قیمت را مسدود کرده، بلکه با قفل‌کردن صف‌های خرید و فروش، نقدشوندگی را به پایین‌ترین سطح ممکن رسانده و عمق بازار را به‌شدت کاهش داده است.

در مقابل، بورس‌های پیشرفته دنیا به جای محدودیت‌های دستوری، از سازوکاری علمی به نام مدارشکن (Circuit Breakers) استفاده می‌کنند. این مکانیزم در مواقع نوسان شدید، معاملات را برای یک بازه کوتاه‌مدت معمولاً چند دقیقه تا نهایتاً یک روز کاری متوقف می‌کند تا به سرمایه‌گذاران فرصت تحلیل و تصمیم‌گیری منطقی بدهد. تفاوت اساسی آن با دامنه نوسان این است که پس از پایان توقف، بازار بدون سقف یا کف قیمتی مصنوعی بازگشایی می‌شود و اجازه می‌دهد نیروهای واقعی عرضه و تقاضا، قیمت را تعیین کنند.

اجرای چنین سیستمی در بورس تهران می‌تواند عمق بازار را به‌طور محسوسی افزایش دهد. چرا که سرمایه‌گذاران دیگر اسیر صف‌های قفل‌شده نخواهند بود و نقدینگی با آزادی بیشتری بین نمادها جابه‌جا می‌شود. این آزادی جریان سرمایه، از یک‌سو مانع فرسایشی‌شدن زیان‌ها می‌شود و از سوی دیگر، امکان واکنش سریع‌تر به تغییرات بنیادی شرکت‌ها و شرایط اقتصادی را فراهم می‌کند. به بیان دیگر، سرکیت بریکرز به جای خفه کردن بازار، به آن نفس تازه می‌دهد؛ چیزی که بورس تهران امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز دارد.

مکانیسم مدار شکن یا همان Circuit Breakers در بدترین روزهای معاملاتی بورس های ایالات متحده به خوبی عمل کرده و توانست عملکرد خود را به اثبات برساند برای مثال: ریزش شاخص های بورسی ایالات متحده در روزهای رکود بزرگ مسکن ۲۰۰۸ نمونه ای از این عملکرد مثبت است

اصلاحات درونی؛ نقطه شروع کاهش ریسک‌ها

وقتی بازار سرمایه با موجی از ریسک‌های سیستماتیک مواجه است، نخستین وظیفه سیاست‌گذار، اصلاح درونی ساختار بازار است. سازمان بورس شاید نتواند مانع قطعی برق، بحران انرژی یا نرخ بهره ۳۵ درصدی شود، اما می‌تواند با تغییر قوانین ناکارآمد معاملاتی و کنار گذاشتن ابزارهای فرسوده‌ای مثل دامنه نوسان دستوری، اثر این شوک‌ها را به حداقل برساند.

جایگزینی این رویه‌ها با ابزارهای مدرن و آزموده‌شده جهانی، مانند سرکیت بریکرز، نه یک انتخاب لوکس، بلکه یک ضرورت حیاتی است. ادامه این وضعیت به معنای تداوم رکود، کاهش عمق بازار و فرسایش اعتماد سرمایه‌گذاران است. امروز زمان آن است که سازمان بورس شجاعت تصمیم‌گیری‌های سخت را نشان دهد. بازار سرمایه با مُسکن و وصله‌پینه اداره نمی‌شود؛ اصلاح ساختاری می‌خواهد. اگر این تغییرات از همین حالا آغاز نشود، فردا ممکن است حتی فرصتی برای نجات باقی نماند.

منبع:تحلیل بازار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: